جورج ساندرس:  «با این حال، به راهشان ادامه دادند» – تأملاتی درباره‌ی «ارباب و بنده» اثر تولستوی، به ترجمه جمال آرام

جورج ساندرس در تحلیل «ارباب و بنده» تولستوی، با نگاهی موشکافانه به سبک روایی مبتنی بر فکت‌های عینی، تغییرات زاویه‌ی دید، و ساختار سینمایی داستان، نشان می‌دهد چگونه تولستوی دنیایی باورپذیر و پرجزئیات خلق می‌کند، در حالی که تناقضات زندگی شخصی او با حکمت فراشخصی رمان‌هایش، عمق و جذابیت اثر را دوچندان می‌کند.

سیاوش خسروی شهماروندی: تبانی

«تبانی» روایتی است از دیدار اتفاقی دو مرد، سعید و مسعود، در اغذیه‌فروشی کوچک «زاویه» در پاساژی قدیمی. سعید، نگهبان شب پاساژ، در حال نوشتن رمانی درباره دو دوست صمیمی است که قصد دارد آن‌ها را خوشبخت کند، اما با پرسش‌های یکی از شخصیت‌ها درباره چگونگی این خوشبختی به بن‌بست می‌رسد.

رضیه انصاری: نگاهی به نظام‌های‌ معنایی در رمان «۵۶ درجه»

رمان «۵۶ درجه» نوشته حسین نوش‌آذر، با ترسیم ایران دیستوپیایی در گرمای ۵۶ درجه، شبکه‌ای پیچیده از نظام‌های معنایی را می‌گشاید. این اثر، با درهم‌آمیختن بحران‌های زیست‌محیطی، هویتی و اجتماعی، از طریق تقابل‌هایی چون نور و ظلمت، خاطره و واقعیت، و سوگ و همبستگی، نه‌تنها آینده‌ای ویران را هشدار می‌دهد، بلکه با تکیه بر اسطوره و حافظه جمعی، امیدی به باززایش فرهنگی و انسانی می‌گستراند.

محمدرفیع محمودیان: عشق داغ، عشق سرد؛ در ادبیات کلاسیک و نزد زویا پیرزاد و هیرومی کاواکامی

عشق، چه در قالب داغ و سوزانش که تن و جان را در شعله‌های لذت و رنج می‌سوزاند، و چه در شکل سرد و روزمره‌اش که در بستر زندگی مدرن شکوفا می‌شود، همواره در کشاکش امکان و ناممکنی تعریف می‌شود. این مقاله با نگاهی به آثار ادبی و نظریه‌های فلسفی، از رولان بارت و فروید تا زویا پیرزاد و هیرومی کاواکامی، به بررسی دوگانه‌ی عشق داغ و سرد می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه این دو شکل از عشق، بازتاب‌دهنده‌ی تجربه‌های انسانی در زیست مدرن‌اند.

شیرین عزیزی مقدم: اسطوره و سرگشتگی انسان معاصر در رمان طبرخون

رمان «طبرخون» نوشته‌ی محسن فاتحی، روایتی پیچیده و نمادین از جدال ابدی خیر و شر است که با زبانی اسطوره‌ای و استعاری، انسان معاصر را در کشاکش تاریکی و نور به تصویر می‌کشد. این اثر، با تکیه بر نشانه‌شناسی رولان بارت و ارجاعات عمیق به اساطیر ایرانی، داستانی چندلایه را روایت می‌کند که خواننده را به تأمل در معنای وجود و سرنوشت بشری دعوت می‌کند.

جورج ساندرز: « دهم دسامبر» به ترجمه میترا داوودی

جورج ساندرز که به تازگی جایزه ملی کتاب آمریکا را از آن خود کرد با داستان «دهم دسامبر» به شهرت رسید. ساندرز خواننده را با خود به درون ترس‌ها، آرزوها و جهان‌بینی‌های متضاد دو شخصیت می‌برد. ساندرز نشان می‌دهد که معنای زندگی نه در انزوا یا خودکفایی، بلکه در پذیرش وابستگی متقابل و آسیب‌پذیری نهفته است. نجات دادن و نجات یافتن، در این داستان، دو روی یک سکه‌اند که قهرمانی واقعی را در ارتباط انسانی و پذیرش ضعف‌هایمان تعریف می‌کنند.

مونیکا فلودرنیک: «داستان در برابر ناداستان – تمایزهای روایت‌شناختی» به ترجمه کمال آبادی

مونیکا فلودرنیک در مقاله‌اش با نگاهی روایت‌شناختی، تمایز میان داستان و ناداستان را بررسی می‌کند و با تحلیل دیدگاه‌های نظریه‌پردازانی چون ژرار ژنت، دوریت کوهن و هایدن وایت، نشان می‌دهد که این تمایز، فراتر از ارجاع به واقعیت یا تکنیک‌های ادبی، به تفسیر خواننده و زمینه‌های متنی وابسته است. او با تأکید بر نقش راوی غیرقابل‌اعتماد و تجربه‌مندی، معیارهایی برای شناسایی داستانی بودن پیشنهاد می‌کند، اما نتیجه می‌گیرد که نظریه‌ای یکپارچه برای این تمایز دست‌نیافتنی است.

گئورگ لوکاچ : «دن کیشوت، نمود آرمانگرایی و واقعیت اجتماعی» به ترجمه تارا نوری

لوکاچ در این مقاله، دون کیشوت را نه تنها اثری جذاب و سرگرم‌کننده، بلکه رمانی عمیقاً رئالیستی و انتقادی می‌داند که با طنزی ویرانگر، عاشقانه‌های پهلوانی قرون وسطایی را نابود کرد و رمان مدرن بورژوازی را بنیان گذاشت. او تأکید می‌کند که سروانتس از طریق شخصیت‌پردازی دون کیشوت و نمایش تضاد بین آرمان‌گرایی و واقعیت اجتماعی، تحولات تاریخی و نسبی بودن ارزش‌ها را به تصویر کشیده و اثری خلق کرده که هم‌زمان شاعرانه، انتقادی و تأثیرگذار است.

توماس پینچون: «آنتروپی» به ترجمه میترا داوودی  

ساختار روایی داستان بر پایه دو خط روایی موازی استوار است: یکی مهمانی شلوغ میت‌بال و دیگری فضای آرام و منظم گلخانه کالیستو و اوباد. این دو خط روایی به‌طور متناوب در طول داستان جابه‌جا می‌شوند و تضاد بین نظم و بی‌نظمی را به تصویر می‌کشند. مهمانی میت‌بال، با شلوغی و آشفتگی‌اش، نمادی از آنتروپی در سطح اجتماعی است، در حالی که گلخانه کالیستو و اوباد، با نظم و تعادل‌اش، تلاشی برای مقابله با این بی نظمی را نشان می‌دهد.

ادبیات مهاجرت: بازتعریف هویت و مقاومت در روایت‌های جابجایی

نشریه ادبی بانگ از اردیبهشت‌ماه با اختصاص دوسیه‌ای به «ادبیات مهاجرت»، نه‌تنها به معرفی آثار این حوزه می‌پردازد، بلکه با کاوش در مفهوم این ژانر، آن را از ادبیات تبعید و دیاسپورا متمایز می‌کند. این مقاله با نگاهی به نظریه‌های هومی بابا، پل ریکور و ادوارد سعید، نقش روایت‌های مهاجرت را در بازسازی هویت، مقاومت زبانی و چالش با ساختارهای قدرت جهانی بررسی می‌کند و دعوتی است برای تأمل عمیق‌تر در این حوزه پویا.

  ادبیات داستانی آمریکا در قرن بیستم – به کوشش حسین نوش‌آذر

در قرن بیستم، نویسندگان آمریکایی مانند هنری جیمز، ارنست همینگوی و تونی موریسون با نوآوری‌های فرمی و محتوایی، داستان کوتاه را به عنوان یک فرم ادبی مستقل و غنی تثبیت و آن را به ابزاری برای بیان تجربیات فرهنگی و هویتی تبدیل کردند. جلوه هایی از این تلاش در بانگ.

بایگانی

بانگ - نوا

شعر

از دست ندهید

رضیه انصاری: نگاهی به نظام‌های‌ معنایی در رمان «۵۶ درجه»

رمان «۵۶ درجه» نوشته حسین نوش‌آذر، با ترسیم ایران دیستوپیایی در گرمای ۵۶ درجه، شبکه‌ای پیچیده از نظام‌های معنایی را می‌گشاید. این اثر، با درهم‌آمیختن بحران‌های زیست‌محیطی، هویتی و اجتماعی، از طریق تقابل‌هایی چون نور و ظلمت، خاطره و واقعیت، و سوگ و همبستگی، نه‌تنها آینده‌ای ویران را هشدار می‌دهد، بلکه با تکیه بر اسطوره و حافظه جمعی، امیدی به باززایش فرهنگی و انسانی می‌گستراند.

جورج ساندرز: « دهم دسامبر» به ترجمه میترا داوودی

جورج ساندرز که به تازگی جایزه ملی کتاب آمریکا را از آن خود کرد با داستان «دهم دسامبر» به شهرت رسید. ساندرز خواننده را با خود به درون ترس‌ها، آرزوها و جهان‌بینی‌های متضاد دو شخصیت می‌برد. ساندرز نشان می‌دهد که معنای زندگی نه در انزوا یا خودکفایی، بلکه در پذیرش وابستگی متقابل و آسیب‌پذیری نهفته است. نجات دادن و نجات یافتن، در این داستان، دو روی یک سکه‌اند که قهرمانی واقعی را در ارتباط انسانی و پذیرش ضعف‌هایمان تعریف می‌کنند.

مونیکا فلودرنیک: «داستان در برابر ناداستان – تمایزهای روایت‌شناختی» به ترجمه کمال آبادی

مونیکا فلودرنیک در مقاله‌اش با نگاهی روایت‌شناختی، تمایز میان داستان و ناداستان را بررسی می‌کند و با تحلیل دیدگاه‌های نظریه‌پردازانی چون ژرار ژنت، دوریت کوهن و هایدن وایت، نشان می‌دهد که این تمایز، فراتر از ارجاع به واقعیت یا تکنیک‌های ادبی، به تفسیر خواننده و زمینه‌های متنی وابسته است. او با تأکید بر نقش راوی غیرقابل‌اعتماد و تجربه‌مندی، معیارهایی برای شناسایی داستانی بودن پیشنهاد می‌کند، اما نتیجه می‌گیرد که نظریه‌ای یکپارچه برای این تمایز دست‌نیافتنی است.

ادبیات مهاجرت – منا میرزایی: «المپیا و توپ آینه‌‌ای دیسکو»

«المپیا و توپ آینه‌ای دیسکو» از مجموعه ادبیات مهاجرت در بانگ یک داستان کوتاه استثنایی و به یاد ماندنی است. این اثر نه تنهاداستانی درباره مهاجرت و ازخودبیگانگی فرهنگی است، بلکه کاوشی عمیق در ماهیت هنر، موفقیت، شکست و جستجوی هویت است. راوی با وجود ناامیدی‌اش، به طرز شگفت‌انگیزی همدلی‌برانگیز است.

گئورگ لوکاچ : «دن کیشوت، نمود آرمانگرایی و واقعیت اجتماعی» به ترجمه تارا نوری

لوکاچ در این مقاله، دون کیشوت را نه تنها اثری جذاب و سرگرم‌کننده، بلکه رمانی عمیقاً رئالیستی و انتقادی می‌داند که با طنزی ویرانگر، عاشقانه‌های پهلوانی قرون وسطایی را نابود کرد و رمان مدرن بورژوازی را بنیان گذاشت. او تأکید می‌کند که سروانتس از طریق شخصیت‌پردازی دون کیشوت و نمایش تضاد بین آرمان‌گرایی و واقعیت اجتماعی، تحولات تاریخی و نسبی بودن ارزش‌ها را به تصویر کشیده و اثری خلق کرده که هم‌زمان شاعرانه، انتقادی و تأثیرگذار است.

شیرین عزیزی مقدم: رمان «۵۶ درجه»، عاشقانه‌ای در ویرانشهر

شیرین عزیزی مقدم در این جستار با بهره‌گیری از بینامتنیت و ارجاعات ادبی، فرهنگی و تاریخی، به بررسی مضامین عشق، وطن‌پرستی، و مسئولیت‌پذیری در بستر دیستوپیایی رمان ۵۶ درجه، نوشته‌ی حسین نوش‌آذر می‌پردازد. شخصیت هما به‌عنوان زنی کنشگر محور داستان است که با اراده‌اش، سفر به وطن را رقم می‌زند؛ درحالی‌که راوی، عاشقی منفعل؛ اما همراه، در پیِ مراقبت از اوست. نقد با تکیه بر نُمادها و تداعی‌های ادبی نشان می‌دهد که ۵۶ درجه فراتر از یک روایت خطی، هشداری است درباره‌ی آینده‌ی ایران و دعوتی به عشق و مسئولیت‌پذیری جمعی.

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی