
جواد اسحاقیان: «وقتی همه چیز از هم میپاشد»، اوکونکوو، چینوآ آچهبه و نبرد هویت در تاریکی استعمار
چینوآ آچهبه با «همه چیز از هم میپاشد» (۱۹۵۸) نه تنها پاسخی کوبنده به «دلِ تاریکی» جوزف کنراد داد، بلکه برای نخستین بار صدای فرهنگ ایگبو را ــ با همه شکوه و تناقضهایش ــ در ادبیات جهان طنینانداز کرد. اوکونکوو، قهرمان تراژیک رمان، نماد مردانگی سنتی و مقاومت در برابر استعمار بریتانیایی است؛ مردی که در عین ستایش سختکوشی، شجاعت و انسجام قبیلهای، خود قربانی خرافههای فلجکننده، مردسالاری افراطی و سنتهای خشونتبار همان فرهنگ میشود. آچهبه بدون سادهسازی، هم تاریکیهای فرهنگ بومی را افشا میکند و هم تاریکی واقعی را ــ استعمار سفیدپوست و میسیونرهایی که با «رضایت» فرهنگی و سپس «اجبار» نظامی، هژمونی خود را تحمیل میکنند ــ عریان میسازد. نتیجه، تراژدیای دوسویه است: فروپاشی یک جهان که هم از درون پوسیده بود و هم از بیرون ویران شد.






























