
فرزاد میرحمیدی: «ماهگرفتگی» اثر مهبد شفیعنژاد
قطعه «ماهگرفتگی» اثر مهبد شفیعنژاد، با ترکیب هوشمندانهای از صداهای طبیعت (جیرجیرکها) و افکتهای الکترونیک آغاز میشود و بلافاصله در هارمونی غربی (ر مینور) فضایی تاریک و تأملبرانگیز خلق میکند
قطعه «ماهگرفتگی» اثر مهبد شفیعنژاد، با ترکیب هوشمندانهای از صداهای طبیعت (جیرجیرکها) و افکتهای الکترونیک آغاز میشود و بلافاصله در هارمونی غربی (ر مینور) فضایی تاریک و تأملبرانگیز خلق میکند
در متن «خاطرات یک دیوانه – مورچه» نوشته فائزه جنیدی، راوی در فضایی پر از تخیل و آشوب ذهنی، گفتوگویی درونی و پراکنده را روایت میکند که در آن با هجوم افکار و کلمات مانند «قطار مورچهها» دستوپنجه نرم میکند. او از دردهای روانی، توهینها و فشارهای اطرافیان سخن میگوید و با زبانی طنزآمیز و گاه تلخ، به موضوعاتی چون بیماری، مصرف قرص و روابط پرتنش اشاره دارد.
فرشته مولوی در یادداشت «ضدخاطرات» از تجربهی تلخ نادیده گرفته شدن ترجمهاش از مجموعهداستان «دشت مشوش» خوان رولفو در پیشدرآمد کتاب «داستانهای کوتاه امریکای لاتین» به ترجمهی عبدالله کوثری گلایه میکند. او با اشاره به ارزش این مجموعه و حرفهای بودن کوثری، متعجب است که چرا در معرفی آثار رولفو نامی از «دشت مشوش» برده نشده، در حالی که ترجمهی «پدرو پارامو» ذکر شده است.
در کتاب «شب مرشد کامل»، فرهاد کشوری با نگاهی عمیق و زبانآگاه، پرده از وجوه انسانی و تاریک شاهعباس صفوی برمیدارد. این رمان تاریخی، فراتر از روایتِ خشک وقایع، به ژرفای ذهن و روان شاه عباس راه می یابد و او را نه بهعنوان قهرمانی حماسی، بلکه بهمثابه انسانی آسیبدیده، سوگزده و گاه وحشی به تصویر میکشد. با ترکیبی از تاریخ مستند و تخیل ادبی، کشوری صحنههایی خوفناک از قدرت، جنون و ابتذال شر را ترسیم میکند و خواننده را به درون کابوسهای یک فرمانروای مطلق میکشاند. آیا شاهعباس، این چهرهٔ پرعظمت تاریخ ایران، در پسِ پردهی اقتدار، اسیر ترسها و وحشتهای خود بوده است؟ این کتاب پاسخی ادبی و تکاندهنده به این پرسش است.
پیره در این اشعار با مفاهیمی مانند عشق، مرگ، و پیوند انسان با طبیعت را بررسی میکند. شعرهای او گاه آرام و تأملی هستند («پیشگو») و گاه پر از شور و دگرگونی («روایتِ علاقه»)، اما در همهی آنها عناصر طبیعت و زندگی روزمره به ابزاری برای بیان مفاهیم فلسفی تبدیل میشوند. میشنوید با صدا و اجرای شاعر:
این اشعار با تصاویر تلخ و نمادین، جنگ را نه به مثابه رویدادی سیاسی، بلکه به عنوان زخمی عمیق بر پیکره انسانیت روایت میکنند؛ از عادیشدن خشونت تا مقاومت امید در دل تاریکی
آوایی به بم و زیر میخواند:
جهان هیچ بود هیچ خواهد شد!
صدا، دست به جهانآرایی میزند و
واژه میسازد
واژههایی از یأس و وقار و انکار…
آهنین در این شعر، با ترکیب تصاویر سورئال و عواطف انسانی، تنهایی، خاطره، و تلاش برای رهایی را بهشکلی تأثیرگذار به تصویر میکشد. زبان شعر
این داستان کوتاه با عنوان «خاطرات یک دیوانه: لوله» از مجموعه «از تجربه تا تخیل» در بانگ اثری شاعرانه و سورئال است که از زبان یک راوی آشفته و روانپریش روایت میشود. داستان با تصاویر تکهتکه و نمادین، حس تنهایی، ازهمپاشیدگی ذهنی و ناامیدی ناشی از عشق شکستخورده را به شکلی هنرمندانه منتقل میکند.
اشعار هستی قاسمی با ترکیب واقعگرایی سیاه و نمادگرایی شاعرانه، جنگ را به مثابه فاجعهای انسانی محکوم میکنند. قاسمی از یک سو جنگ را پدیدهای ضد طبیعت میداند، و از سوی دیگر با تمرکز بر رابطه مادر و فرزند، بر ضرورت حفظ امید در برابر تباهی تأکید میکند. زبان ساده اما تصویری او، همراه با تکرارهای تأثیرگذار پیام ضد جنگش را به شکلی ملموس و انسانی انتقال میدهد.
» آسمان جعفرینژاد سوگ جمعی ملتی را به تصویر میکشد که در غم از دست دادن هویت و آرمانهایش فرو رفته است. شاعر با استفاده از استعارههایی مانند «ایران هواپیمایی بود که سقوط کرد»، «مادری که با خون خود نوزادان بیمادر را شیر میدهد» و «قارچهای چتری استخوانها»، فضایی از درد، اندوه و انزوا را خلق میکند.
غزل فائزه جنیدی با بیانی لطیف، سفرِ ناتمامِ انسان به سوی معنا را روایت میکند؛ گویی راوی در دایرهای از انتظار و زخم گرفتار آمده، اما هنوز به شهرِ آرمانیِ خود نرسیده است.
این سروده، مویهنامهای است برای دردِ مشترکِ انسان و میهن: “زخم بر پیکر تو، زخم بر جانِ من است”. اما در این سوگواره، امیدواری نیز نهفته: “تو ققنوسی و از این آتش، باز خواهی جهید”…»
گفتوگویی پرهیجان و در عین حال طنزآمیز و ابسورد از یک خانواده ایرانی کنار دریاچه بند طرقرود در حوالی نطنز در دامنه کوههای کرکس که شاهد عبور موشک فتاح در آسمان هستند.
سحرگاه ۲۷ خرداد دو هنرمند، پارسا مصلحیفرد (نوازنده) و آرمین مختاری (هنرمند نقاش) بر بام خانهای در تهران. نمایی از کوهستان در دوردست. برج میلاد و خانههایی با ساکنانی که ممکن است شهر را ترک کرده باشند. در پهنهی آسمان درگیری پدافند هوایی با جنگندههای متخاصم.
داستان با تمرکز بر رابطه مادر و دختر، خشونت خانگی را نه فقط به عنوان یک اتفاق فیزیکی، بلکه به عنوان فرسایش تدریجی عاطفی و روانی نشان میدهد. داستان بر تجربهٔ رنج و مقاومت زنان در فضایی مردسالار متمرکز است و به ویژه در بازنمایی مهر مادری و مقاومت خاموش زنان در برابر خشونت موفق عمل میکند.
در این داستان طلایی که نماد ثروت است، بهجای رهایی، به دیوانگی و فروپاشی روانی منجر میشود. به این ترتیب نویسنده با تبدیل تدریجی یک شیء مادی به هویتی روانی، استعارهای چندلایه خلق میکند که هم کالایی شدن روابط انسانی را به تصویر میکشد و هم پیامدهای ویرانگر آن را. این ارتباط یکپارچه بین نماد و کنش داستانی، بدون نیاز به توضیح صریح، نظام سرمایهداری را بهصورت یک تراژدی انسانی به نمایش میگذارد.
در «دستمال گلدار» شاعر در مرز میان مرگ و زندگی، به دنبال امیدی نیلوفرگونه از دل مرداب است. شعر با طنز تلخ فقدان و تلاش برای یافتن معنا در پایان عمر را روایت میکنند.
غزل نخست با تصاویر پرتوان روحیهی مقاومت و امید را در برابر تاریکیها ترسیم میکند. غزل دوم اما با نوستالژی زیباییهای ازدسترفته آغاز میشود و جهانی آرمانی را توصیف میکند که گویا تنها با “یک دم نغمهخوانی” میتواند بازآفریده شود. این دو غزل در کنار هم، دو روی یک سکهاند: ستایش پایداری در تاریکی و حسرت رویشهای محققنشده.
اهیری با انتخاب زبان ایتالیایی، تجربهی مهاجرت و یادگیری زبان جدید را بازتاب میدهد و با توصیفات دقیق و سبک نگارشی ساده اما عمیق، پیچیدگیهای زندگی مهاجران و تعاملات زبانی و فرهنگی را به تصویر میکشد. مقدمهی کتاب، روایتی شخصی از چالشها و شگفتیهای یادگیری زبان ایتالیایی است که بهعنوان دریچهای به داستانهای مجموعه عمل میکند.
گروهی از شاعران سرشناس با کارزار «شعر زندگی در برابر اعدام» با کمپین سهشنبههای اعتراضی زندانیان، همراه شدهاند. اشعار کارزار در بانگ هم منتشر می شود. گروه دوم اشعار با شعرخوانی تصویری آرش معمار، آرش چاکری، هنگامه هویدا، نگین آرامش و آرش نصرتاللهی.