مساله التیام در گفت‌وگو با کنزابورو اوئه – به ترجمه لیلا صلاحی

اوئه فرزند دوران شکست ژاپن در جنگ است. پسرش از آسیب مغزی رنج می‌برد و قدرت تکلم و توانایی برقراری ارتباط با دیگران را نداشت. التیام خانوادگی و اجتماعی مهم ترین درونمایه آثار اوست که به کنش خانوادگی و اجتماعی او هم جهت داده است. گفت‌وگو با او را می‌خوانید.

کورش عموئی: از نفراتِ نیما به جادوی روجا: نکاتی پیرامونِ صدسالگیِ افسانه

نیما در افسانه، به تعبیری، با زرتشت سخن می‌گوید؛ امّا با زرتشتِ شاعر و سرودساز، نه زرتشتِ پیامبر. غفلت از این تمایز میانِ شاعر و پیامبر، خواشن شعر نیما را به دکترینی الهیاتی فرومی کاهد که از جانِ زنانه‌ی افسانه‌ی نیما دور است.

حسین آتش‌پرور: یکی شدن فاعل و مفعول – بررسی داستان «حفره» قاضی ربیحاوی

از ابتدای داستان ما با مشخصات شخصیتی روبه‌رو هستیم که قاسم را کشته است. در طول داستان، رفته‌رفته همین صفت و داده‌ها به خود او بازمی‌گردد و در نهایت او شخصیتی را با مشخصات خودش می‌کشد. در تردید می‌مانی که قاسم فاعل است یا مفعول؟

قاضی ربیحاوی: حُفره

چرا هیچ‌کس نمی‌داند که من شهید شده‌ام؟ درحالی‌که شهید شده‌ام، به شهادت رسیده‌ام. به لقاء الله پیوسته‌ام. می‌پیوندم.

دِوریم یاکوت: «بهشت اجباری» به ترجمه نفیسه لاله

زنی با چشمان درخشان، کاغذی به دست رخشان داد. رخشان نوشته‌ی روی کاغذ را برای دخترش خواند. «نمی‌خواهیم به بهشت اجباری برویم. ما بهشت خودمان را در این جهان خواهیم ساخت. نترس، تنها نیستی. ما را پیدا کن»

ایتالو کالوینو: «استفاده‌های درست و نادرست سیاسی از ادبیات»، به ترجمه حمید فرازنده

ادبیات بیش از هر چیز آن هنگام برای سیاست ضروری است که به هر چیزی که بی‌صدا است، صدایی می‌بخشد، آن هنگام که نامی می‌بخشد به آنچه هنوز نامی ندارد، به ویژه به آنچه که زبان سیاست طردش می‌کند یا می‌کوشد آن را حذف کند.

مایا جاگی: «رستاخیز شاعران تفلیس» به ترجمه حسین مدنی

گرجستان زادگاه استالین است و در همان حال تاریخ مشترکی هم با ایران دارد. داستان سیطره شوروی بر روشنفکران گرجستان در موزه آثار ادبی این کشور قابل مطالعه است. ما تنها ملتی نیستیم که برای آزادی بیان بهای سنگینی می‌پردازیم.

آلیسون آینلی: «اخلاق‌شناسی تمایز جنسی» به ترجمه‌ی علی لاله‌جینی

چهره‌ی زن از زاویه‌ی سنتی با فضیلت‌های آرمانی خویشتن‌داری، تحمل، مراقبت و شکیبایی هم‌راه می‌شود؛ توازنی که در نهایت، تحت مناسبات پدرسالاری، نه به‌مثابه‌ی الگویی برای سایر مناسبات اخلاقی، بل‌که به‌عنوان جایگاه محدودیت و استثمار عمل می‌‌‌‌‌کند. در این‌جا کیفیت‌هایی که بامراقبت و با «دست‌یابی به دیگری» از طریق تلاش در پرداخت به آسیب‌پذیری‌ نیازهای مرد یا زن هم‌راه شده‌اند، در خدمت ساختار خانواده‌ی کلاسیک قرار گرفته‌اند و این ساختار را حفظ می‌کنند.

مهدی احمدی: پناهگاهِ آخر

پیچِ بی‌سیم را چرخاند تا صدایش کمتر شود. باقی دکمه‌های دستگاه افتاده بودند و از سوراخِ آنها سیم‌ها و قطعات برقی آن دیده می‌شدند. مردِ پشتِ بی‌سیم زیرِ خنده زده بود و تنها عقربه‌ای که روی دستگاه باقی مانده بود، در پس زمینه‌ی سفیدش، عینِ خنده‌های او می‌لرزید.

فرزانه نامجو: چِش بندو

حالا که از دیشب خودم را اینجا حبس کرده بودم، غرق در سکوت چاه به تمام اتفاقاتی فکر می‌کردم که بانی‌اش من و پدرم، قُریب بودیم؛ کسی که قرار بود من و ابوحمزه، رازش را تا ابد با خود به گور ببریم.

مرجان محتشمی: مردمان گِل

شعله حرص خوردن های بی مورد شرقی و توقعات بالای غربی را با هم قاطی کرده بود. ذهنش بی‌اختیار دنبال چاره‌هایی می‌گشت که در آن مهارتی نداشت. کلّۀ پر جنب و جوشش از کار نمی‌ایستاد و مثل چرخ ماشین دور خودش می‌چرخید. چشمان قهوه‌ای رنگش به درماندگی چرخ قُفل شده بود.

مهناز عطارها: بهشت بایر

از نمایشگاه مرگ دست‌ساز تا هتل وحدت، پاسدارها چفت به چفت هم تونلی ساخته بودند و هزار بار بدتر از مشت و لگد مرسومشان، شاخه نبات و کتاب مهریه می‌زدند به سر و صورت خانواده عروس. سرهنگ یک دم فکر کرد این دیگر عروسی با زهر عزاست و هیچ ربطی ندارد به «عزای عمومی، عروسیه!»

کورش عموئی: از نفراتِ نیما به جادوی روجا: نکاتی پیرامونِ صدسالگیِ افسانه

نیما در افسانه، به تعبیری، با زرتشت سخن می‌گوید؛ امّا با زرتشتِ شاعر و سرودساز، نه زرتشتِ پیامبر. غفلت از این تمایز میانِ شاعر و پیامبر، خواشن شعر نیما را به دکترینی الهیاتی فرومی کاهد که از جانِ زنانه‌ی افسانه‌ی نیما دور است.

آریا فانی: بررسی صدای زنان در ادبیات فارسی

در فرهنگ فارسی، صدای زنان، در حجاب و در قفس تقابل‌های دوتائی خصوصی/عمومی، گرفتار شده است. چنین به نظر می‌‎رسد که این اتفاق در تمام جنبه‌های زندگی؛ اخلاقی، جنسی، اجتماعی و سیاسی، ریشه دوانده است.

احمد خلفانی: رمان و تجارب شخصی

هیچ رمانی، حتی تخیلی‌ترین آن، بدون ارتباط با تجارب نویسنده نوشته نمی‌شود. ولی این بدان معنی نیست که بیوگرافی یک نویسنده، اصلا زندگی هر کسی، بیوگرافی هر انسانی، یک رمان است.

ساسان قهرمان: «تمامیِ این راه‌های پیچاپیچ …» – چند ویژگی ارزشمند در رمان «کمین بود»، اثر فرشته مولوی

«کمین بود» روایت فاجعه است. روایتِ فاجعه‌ی «گذشته و آینده‌ی استمراری» این جامعه، روایتِ «خواستن»ی که در «شد»ها و «بود»‌ها به خون می‌نشیند، نشسته است، بارها نشسته است، و «خواهد» نشست.

قاضی ربیحاوی: یکی از نسل کمیاب

انتشارات پیام در آلمان به تازگی رمان «دانیال و پدرش» نوشته قاضی ربیحاوی را منتشر کرده است. به این مناسبت نشریه ادبی بانگ دوسیه‌ای را به ربیحاوی از نویسندگان نسل سوم ایران اختصاص داده است.

قیام ژینا

بانگ هم‌گام با مردم به جنبش آزادیخوانه مردم ایران متعهد است. زیر عنوان «زن، زندگی آزادی» در دوسیه‌ای، گزیده‌ای از برخی مطالب این روزهای پرتب و تاب را می‌خوانید. این دوسیه همچنان ادامه دارد.

سوءقصد به سلمان رشدی: تیغ‌کشی جاهل و جهالت بر آزادی بیان

سلمان رشدی جمعه ۱۲ اوت/۲۱ مرداد در غرب ایالت نیویورک در یک برنامه ادبی با چاقو مورد حمله قرار گرفت. ما در«بانگ» سوءقصد به سلمان رشدی را «تیغ کشی جاهل و جهالت بر آزادی بیان» می‌دانیم. مجموعه‌ای از سایر واکنش‌ها:

از دست ندهید

منصور کوشان: شاهد دهان خاموش (رمان)

نشریه ادبی بانگ با اجازه خانواه منصور کوشان، در قالب دوسیه‌ای که به این نویسنده آزادیخواه اختصاص دارد یکی از مهم‌ترین آثار او در تبعید را منتشر می‌کند: دهان خاموش جلد دوم رمان شاهد که خود اثری‌ست مستقل. می‌خوانید:

حسین آتش پرور، کاریکاتور، اثر احمد بارکی زاده.

حسین آتش‌پرور: ماهى در باد

شنِ روان موج خورد و تا ساق ِ پاى «حسینا» بالا آمد. گرد و خاک‏ چرخ زد. موج، بالاتر آمد و «حسینا» به ‏نفس نفس افتاد. گلویش خشک‏ شد و زبانش از حلق بیرون زد. گِردباد او را به ‏خود کشید. زیر پایش ذره‏ ذره خالى شد و تاریکى او را بلعید. باد با خود گفت: آخرین موجود زنده‏‌ى «شوراب» هم هیچ شد.

اسماعیل فصیح: «جایگاه – روزی از زندگی یک نویسنده معاصر ایرانی» به ترجمه جمشید شیرانی

وقتی نویسنده معاصر هجده ساله بود و تازه داشت دوره دبیرستان را به پایان می‌رساند کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به وقوع پیوست و حاصلِ آن سقوطِ دولتِ ملّیِ دکتر مصدق، بازگشتِ محمد رضا شاه پهلوی پس از فرارِ کوتاه مدتی به ایتالیا، و ورودِ دست‌اندرکارانِ دولتِ آیزنهاور بود تا طلایه‌دارِ ورود آمریکا به تاریخِ مرزِ پُرگهر شوند.

ویلیام وُلمن: «زیر علفزار» به ترجمه حمید فرازنده

طناب‌های تناورِ آب تو را اسیر کردند. ماهی‌ها می‌خواستند قورقور نفس‌هایت را ببلعند. گل و لای می‌خواست چشمانت را ببوسد. ماسه‌ها می‌خواستند دهانت را پر کنند. علف‌های هرز می‌خواستند در گوشَت جوانه بزنند.

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنی‌پور و حسین نوش‌آذر اداره می‌شود.

شبکه های اجتماعی