انتشار رمان تازهای از ریچارد رایت با مضمون «اعتراف اجباری»
در این رمان ریچارد رایت بیش از هر نویسنده سیاهپوست دیگری در آمریکا به رابطه پر تنش پلیس و سیاهان برای درک ابعاد نژادپرستی توجه کرده است.
در این رمان ریچارد رایت بیش از هر نویسنده سیاهپوست دیگری در آمریکا به رابطه پر تنش پلیس و سیاهان برای درک ابعاد نژادپرستی توجه کرده است.
شرکت آمازون به نویسندگانی که خود ناشر آثارشان هستند سرویس تازهای ارائه میدهد: کیندل ولا (Kindle Vella) مختص انتشار داستان به شمل پاورقی.
خدایان، انسان نویسا را محکوم کردهاند که در اعماق دخمهای در کنج تاریکی زندگی کند. بهتر نیست با این نفرینشدگان مهربانتر باشیم؟
شنبه ۲۸ فروردین در کلاب هاوس، در اتاق «به یاد آر» نشستی در حمایت از بکتاش آبتین، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران که در زندان به کووید-۱۹ مبتلا شده برگزار شد. در این نشست شمار زیادی از شهروندان ایرانی و فعالان آزادی بیان حضور داشتند.
۱۰ داستان از داستاننویسان زن در نشریه ادبی «بانگ». یک مجموعه ویژه درباره نحوه کنار آمدن زنان با خشم، درد، زندان و محدودیتهای اجتماعی.
چشمم افتاد به یک سوار که به اسب سفیدش هی زد و چهار نعل به طرف هواپیما تاخت. ترسیده بودم. مسافران تازه پیاده شده بودند و داشتند به طرف اتوبوس میرفتند.
دانته در سرود بیستوهشتم کمدی الهی پیامبر اسلام و امام اول شیعیان را در جهنم در میان آنان که در دین اختلاف به وجود میآورند
نسیم خاکسار، نویسنده سرشناس تبعیدی «همه تکهپارههای زری» را با «شهرزاد» قایسه میکند و مینویسد «در این روایت اکبر سردوزامی نیز با نقلهایش شخصیت دوم این داستانها میشود.»
حسین رحمت در داستاننویسی، نگرشی پست مدرن دارد. اگر کسی این نکتهی بنیادی را دربارهی داستانهای او درنیابد، چیزی از آنها دستگیرش نمیشود و ناگزیر از کوک کردنِ مضمونهای ذهنی دربارهی کار او میشود.
ساعت چهار بعدازظهر است ولی حجم سیاهی که مدام جابهجا میشود فضای اتاق را تاریک کرده است. روز قبل اندکاندک فروغ خاطرهها با فروافتادن روز، به نقطه پایان تجربهها نزدیک شد. خیالم آسوده نبود و به نظر آدم احمق بیآزاری میآمدم که با شهر مردگان فاصله چندانی نداشتم.
هرگاه به ادبیاتِ یهودی در زبانهای غیر-یهودی پرداخته شود، این پرسش سر برمیدارد: با کدام سنجه میتوان پی برد اثری یا نویسندهای متعلق به این گونه ادبیات است؟
بچه که بودم دلم پَر میزد برای یک گنجهکبوتر. همهی زندگی اندازهی آن چیزی نخواستهام. ولی تا نُه سالَم نشد پدر پولِ خریدِ الوار را گردن نگرفت.
فکر میکردیم که عیسا رفته است. تا جمعه طرفهای ظهرکه داشتم در بالکن سیگاری دوم را بار میزدم، با همین دو چشمم دیدم خودش را از پنجرهی طبقه چهارم برج آفتاب انداخت پایین. خونِ دور سرش به یک هالهی طلایی تبدیل میشد.
«جرالد وبر» دیگر حرفی برای گفتن نداشت. خاموش ماند و به رانندگی ادامه داد. ابتدا «شرلی لِنارت» بیدار مانده بود. ساعتی را در خلوت با جرالد گذراندن برای او ارزشی خاص داشت.
آدم بعد از ۳۰ سال دوری از لبنان به زادگاهش برمیگردد. روایتی از ۱۶ روز اقامت او در موطناش.
در «گروفلو»، نخستین تجربه ما در تولید کتاب صوتی برای کودکان، هشت هنرمند مشارکت داشتهاند. کاری از گروه تئاتر دریچه و به کارگردانی نیلوفر بیضایی.
این یکی از خاطرههای گذرای مادرم است. گذرا، به این معنی که فقط یک بار بیدلیل به یادش آمد، خاطره را یک جور محو و کلی تعریف کرد و بعد از یاد برد و پس از آن هم در یاد هیچکس حتی خودش، نماند، جز من شاید.
هیأت داوران این جایزه معتبر جهانی را به دلیل توانایی نویسنده در «پیوند دادن موضوعات حماسی با واقعیتهای زندگی معاصر» به ژان کلود مورلوا اهدا کرد.
نارمک بر صفحهی نمایشگر مردانی کوتاهقد را میدید که کنار هم نشسته بودند. نخستین بار بود که بعد از هَمسانسازی یکجا میدیدشان. لباسها متفاوت بود، مدل موها هم همینطور. اما چهرهها یکسان بود. آن جای شکستگی، روی پیشانی همهشان بود.
تصوف بیگمان یکی از ارکان معنویت ایران و تذکرهالاولیاء یکی از پرنفوذترین و پراهمیتترین آثار صوفیان است. از علامه قزوینی و ملک الشعراء بهار تا ذبیحالله صفا و شفیعی کدکنی، همگی آن را از زیباترین متنهای نثر فارسی دانستهاند. این کتاب در کنار منطقالطیــر پر آوازهترین اثر عطـــار نیشابوریست.
«شهرو» سیاهسوخته و پاپتی، سینه سوخته میدوید. یک شاخۀ میموزا تو یک دستش بود و با دست دیگرش بتی را دنبال خودش میکشاند. «بتی» داشت از پا میافتاد. ساقهای لاغر نیقلیانی و کندۀ زانوهاش زخم و زیلی شده بود و سوز میزد.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.