یاد آر! – هوشنگ چالنگی: بار گریهای بر دوش دارم
سال بیبنیان ۱۴۰۰ گذشت. به قرن تازهای وارد شدیم. یاد می کنیم از رفتگانمان. از هوشنگ چالنگی و گلهای سرخ شیرازش با چهار شعر.
سال بیبنیان ۱۴۰۰ گذشت. به قرن تازهای وارد شدیم. یاد می کنیم از رفتگانمان. از هوشنگ چالنگی و گلهای سرخ شیرازش با چهار شعر.
کانون نویسندگان ایران: «باشد که نوروز و نسیم بهاری بر جانهای ما همان گونه وزیدن گیرد که بر زمین سرمازده و طبیعت بیجان؛ تا باردیگر همچون سبزه از خاک سر برآریم و، همچون درخت بشکوفیم و، همچون پرندگان خوشآواز، سرود شادمانی و آزادی سر دهیم.»
سال بیبنیان ۱۴۰۰ گذشت. به قرن تازهای وارد شدیم. یاد می کنیم از رفتگانمان. از منصور اوجی و گلهای سرخ شیرازش با چهار شعر.
سال بیبنیان ۱۴۰۰ گذشت. به قرن تازهای وارد شدیم. یاد میکنیم از رفتگان اهل قلم.
زدن بر سر زبانهای بومی، زدن بر سر زن بومی است. بریدن ارتباط عاطفی کودک با مادر است. این بزرگترین خیانتی است که در حق کسی ممکن است اتفاق بیفتد
ساعت هشت و نیمِ صبح ِروز سهشنبه، اهالى بلوار نادرى با ناباورى دیدند که گاو زخمى از کشتارگاه پا به فرار گذاشت. خیابان بوى باران بهارى و علف تازه مىداد.
«شب مشوش» شامل ۳۵ داستان کوتاه است که از آن میان داستانهای «فال»، «میموزا در غربت»، «نینا» و «رودابه» پیش از این در نشریه ادبی «بانگ» منتشر شده.
حیرت میکنم از این باغ/که دستِ پاییز را
میبوسد!/حیرت میکنم از این عطر
که خود را/بر جنازه میافشاند!
براهنی از اجبار تا تأثیر، سفری کرده است به درازای تاریخ ادبیات امروز و فردای ایران. سفری که از اجبار به لیسیدنِ متنی که به آذری نوشته بود آغاز میشود، و تا تأثیرگذاری در ادبیات امروز و فردای ایران پیش میآید. از اجبار تا تاثیر راهِ درازی است.
ربیحاوی در مصاحبه با بانگ: در رمان پسران عشق رابطه جنسی دو پسر باهم مورد بحث نیست بلکه رابطه عاشقانه آنها مورد بحث است و مهم. عشق بین دو مرد میتواند درست مثل عشق بین یک زن و مرد باشد.
درون ظرف، آلتی مردانه غوطهور بود میان مایعی سبزْآبی. سریع نگاهی انداختم به تخت و شوهر. میانهی بدنش انگار با لایهی اضافهای از ملافه پوشانده شده بود. داد زدم: «چه کار کردی سیاما!؟»
زمان حقیقت ِ ساده فرا رسیده است، به تکرار مدام ِ “نه به جنگ”، “صلح برای جهان!”، “زندگی انسانی ارزشمندترین مائده است”. تا رخت بربستن این تاریکی تکرار خواهیم کرد. بر این هنجار ِ نیکی پافشاری خواهیم کرد تا نگذاریم با ابتذال ِ شر رو به رو شویم.
بین «من، خودم و سمیه» که هر کدام فضای خاص خود را دارند گفتوگویی درمیگیرد و در آن میان با مفهوم تازهای از «خانه» آشنا میشویم.
چند شعر از فریبا شادلو در پرونده ویژه ” اتاقی ازآن خود” ویژه محفل شاعران زن خراسانی. شادلو در این اشعار در تلاش است برای سرکوب زنان در خانواده بیان ادبی بیابد.
اخیراً کتاب تازهای از ابراهیم گلستان با عنوان «برخوردها در زمانه برخورد» در انتشارات بازتابنگار در تهران منتشر شده است. ابراهیم گلستان «برخوردها در زمانه برخورد» را در جنوب ایران نوشته: روزنگارهایی که بیانگر مشاهدات نویسنده در یک دوره تاریخی در ایران است. نظر عباس میلانی درباره این کتاب.
نگاهی به «یک گل سرخ برای امیلی» اثر ویلیام فاکنر: امیلی در زندگی خالیاش به یک اتوریته احتیاج دارد. او تسلط جنازه دو مرد مرده را به تنهایی ترجیح میدهد. امتناع از پذیرش مرگ در دوران زوال یک نظام اجتماعی.
نام طاهره کوزهگرانی با کتاب «طاهره طاهرهی عزیزم» که مجموعه نامههای غلامحسین ساعدی به اوست در تاریخ ادبیات ایران ثبت شده است.
جالب نیست که او در این جهان بزرگ صاحب یک گور کوچک هم نشود. جالب هم نیست با نهادن دستهگلی زیر بنای بیقوارهای به اسم سرباز گمنام، گولمان بزنند.
در مقدمه این رمان مندنیپور با حافظ در گفتوگوست، اما در این جند قرن اخیر، در گفتوگو بین این دو نویسنده و شاعر شیرازی تاکستانهای فلات ایران بیانگور شده است. اشارهای به فرهنگ سترون در زمانه «سنگساریان»؟
حسین نوشآذر و امیر محمدی در یک گفتوگوی صمیمانه دونفره تم «عشق» و مرگ» در دو داستان نوشته محمدی را با توجه به جنس نظرگاه این دو داستان بررسی میکنند.
برف می بارد/و تو در آغوش شعرم خفته ای./این روزها غم چنان سنگین است/که دیگر سنگ هم نماد سکوت نیست./من اما در این سپیدی خاموش/می پرسم: تو کیستی/که غیاب ات هم زندگی ست؟
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.