
بهروز شیدا: «که از تکرار پرسشها گمان ساختهایم» -نخی بر دوازده قطعهی غریبه
«نخی بر دوازده قطعهی غریبه» نوشته بهروز شیدا یک «انقلاب مینیاتوری» در خوانش متون است. اثری که مرز بین «نظریه» و «اجرا» را میزداید و نشان میدهد که تفکر خود میتواند فرمی هنری باشد. در این جستار، نویسنده با انتخاب تئوری فردریش کیتلر به عنوان سنگ محک، و بسط آن به فرضیههایی نو شبکهای از گفتوگوهای میانمتنی میآفریند که بارگاس یوسا را به سیلویا پلات، مکتب فرانکفورت را به رمان مدرس صادقی پیوند میزند. حاصل، متنی است شاعرانه، پویا و عمیقاً انسانی که نه تنها الگویی برای تحلیل متون ارائه میدهد، بلکه درکی تازه از شرایط پیچیده انسان معاصر را نیز پیش چشم ما میگذارد.


















