چه خبر؟

از دست ندهید

احمد خلفانی: فردیت، استتار و دیدگریزی در «خرگوش و خاکستر»ِ محبوبه موسوی

“خرگوش و خاکستر” در وهله اول داستان یک “گم شدن” است. دور شدن از خانه و کاشانه و مواجهه فرد با ساختارهای مردسالارانه‌ای که دیگر نه تنها دردی را از او دوا نمی‌کنند بلکه همچون سدّی جلو او ایستاده‌اند. زنانگی، مادرانگی، حضور پرقدرت پدر یا شوهر، ترس از اختگی و نازایی…و نظم و قانون و منطق مردسالاراز اضلاع مختلف این ساختارند.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

سمیر جانیار: «حاجی‌مراد هنوز زنده است!»- تحلیلی بر داستان کوتاه حاجی‌مراد اثر صادق هدایت

می‌خواهم ورق داستان کوتاه حاجی‌مراد اثر صادق هدایت را از خط موضوع حجاب روی امروز تا بزنم. سپس معنای «چادر» را در مجاز داستان مزبور و واقعیت امروز روشن بکنم.

ادامه مطلب »
از ما

رضیه انصاری: «منظومه ایرانی»ِ مختاری، یک سمفونی

رضیه انصاری – تاریخ ایران در «منظومه ایرانی» مانند یک کابوس تمام‌نشدنی‌ست. مختاری در پایان، تنها دل به سادگی عشق می‌سپارد تا انسان و فرزندانش را آرام، و طاقتشان را به طاقت شبانان نزدیک کند. این مضمون در آثار بعدی‌ او به درک حضور دیگری و تحمل اندیشه انتقادی نزدیک می‌شود.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

گوشه‌های بانگ- گوشۀ هفتم: «حاج بارک‌الله» نوشتۀ میهن بهرامی

آوای شیپور طنینی سرد و شکافنده داشت مثل ضربه‌ی شمشیر، که فضا و فاصله و دیوار را می‌شکافت و مثل دَمی سرد، دلواپسی می‌آورد. نوای شیپورزن حزین بود و انگار مرده‌ای را صدا می‌زد که تنها در جایی دور، به انتظاری بیهوده خوابیده است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

فریبا صدیقیم: آیا در آثار کافکا قدرت پیشگویی نهفته بود؟

عده‌ای از مخاطبان و تحلیل‌گران آثار کافکا را واقعیت‌گریز و یا به عبارتی غیر واقعی می‌دانند، در حالیکه جهان معماگونه‌ی کافکا ریشه‌ی عمیقی در درک او از واقعیت و جراحی انسان محسور در این واقعیت دارد.  

ادامه مطلب »
از دست ندهید

منا میرزایی: شهر در شب

توی یک پارکینگ زیرزمینی تنگ، پشت فرمان نشسته‌ام و به نقاشی زن برهنه در بروشور نگاه می‌کنم. روی سینه‌ها و شکمش سه دایره بنفش کشیده‌اند و هر دایره را با فلش به یک ابر توضیحات وصل کرده‌اند. لای بروشور جواب آزمایشم است؛ جواب آزمایشی که امیدوار بودم منفی باشد، اما نبود.

ادامه مطلب »
از ما

نسیم خاکسار: «شاعری که در خود شکفته است» – تاملی بر دو شعر از سید علی صالحی

«ترانه سردیاری» با کلماتی بسیار روشن و ساده تصویری از دخترانی برابر تو می‌گذارد که با آغاز جنبش زن زندگی آزادی، بارها عکسی از آن‌ها را با یک چشم تیرخورده دیده‌ای یا از آن‌ها شنیده‌ای و خوانده‌ای: «تو با همین یک چشم/ زیباترین زاده‌ی سرزمینِ منی.»

ادامه مطلب »
از ما

جواد اسحاقیان: گونه‌های انسجام در رمان «شبِ مرشدِ کامل» نوشته‌ فرهاد کشوری

این رمان ترسیم هذیان‌ها، پریشان‌گویی‌ها و کابوس‌های یک شب “شاه عباس کبیر” است. در همان حال این رمان سرشار از کابوس‌ها، قتل‌ها، شکنجه‌ها و صحنه‌هایی وحشتناک و شگرفی از گوش و بینی بریدن و “زنده‌خواری” دُژخیمان غول‌آسای دربار است که نفس را در سینه حبس و تپش قلب خواننده را افزون می‌کند.

ادامه مطلب »
از ما

میرزا آقا خان کرمانی، یک نویسنده پرشور اما متناقض‌گو – در گفت‌وگو با ‌م. رضایی تازیک

در «تاریخ شانژمان‌های ایران» می‌توان یک تضاد بنیادین را دید. کرمانی از یک سو پیامبر مسلمانان و امامان شیعه را تقدیس می‌کند و از سوی دیگر اعراب را (با استناد به قرآن) کفرپیشه می‌خواند.به باور من، او پرشورترین و همزمان متناقض‌گوترین نویسنده ایران در قرن نوزدهم میلادی است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

فرشته وزیری نسب: «دختران خیال آلاچیق نو» – کاوش مفهوم آن «دیگری» در رمان «در تیرگی شب»

برای لیلای «در تیرگی شب» حضور دیگری به تدریج کمرنگ‌تر می‌شود و او خود را باز می‌یابد. لیلای زن درون را در می‌یابد و نویسندهٔ مرد می‌کوشد دیگری زن را درک کند و به او نزدیک شود. او و احساساتش را به تصویر بکشد و برای رهایی اش، حداقل در چهارچوب داستان، تلاش کند.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

گویه‌های بانگ- گویه سیزدهم:«تریاک» از عطا حسین‌زاده

ای تاریک که بر د‌‌‌‌‌َم می‌زنی، ای نوازش شرم بر پیشانی و پوست، دستان عرق کرده‌ات از ابتدا، از ابتدا، از ابتدا به گناه، به نفرتِ انگشت، حرکتی به مثابهٔ فاک، در میان جمیعِ روندگان، به سمت خوشبختی…

ادامه مطلب »
از دست ندهید

فرج سرکوهی: داستان بلند«زبیگنیو» – بافت تراژیک و طنز قوی در ساختاری منسجم

فعالان سیاسی داستان زبیگنیو از استبداد جان به در می‌برند اما به دلیل غیبت از کشور خود و زندگی حاشیه‌ای در کشور میزبان، از فعالیت سیاسی واقعی و مؤثر محروم و از معنا و هویت تهی می‌شوند.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

حسین آتش‌پرور: سنگ و آب

هشت نُه نفری با هم بازی می‌کردیم. راه افتادیم به سمت رودخانه. از دور چشم‌مان به سنگاب‌ها افتاد. آنهایی که از من قوی‌تر بودند دویدند و سنگاب‌ها را گرفتند.

ادامه مطلب »
از ما

منا میرزایی: «داش آکل به گفته مرجان» نمایشی از عشق و سوگواری

در نسخه بهرام بیضایی از داش آکل هدایت، «مرجان» نقش ویژه‌ای در روایت ماجرای عشق و تراژدی به عهده می‌گیرد. مهبانو، مادر مرجان، هم شخصیت کاملاً جدیدی‌ست ساخته ذهن بیضایی، که بخش بزرگی از پیچ‌ و خم‌های احساسی داستان بر دوش اوست.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

محمدرفیع محمودیان: «مضمون و صورت»: ستیز احساس و بیان در آثار هان کانگ 

نهنگی سر از آب بر آورده و دریا را به موج انداخته است. نویسنده‌ی کره‌ای هان کانگ جبهه‌ی جدیدی را در ادبیات جهان گشوده است. او ادبیات را قلمرو پرداختن به درد و رنج انسانها ساخته است.

ادامه مطلب »