فریبا شادلو زادهی ۱۳۶۴ دانش آموختهی رشته مامایی و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی.
سابقه همکاری با نشریات : اترک ، هنر ، شیوا ، نی نامه ، آسیب و … چاپ اشعار در مجموعههای : اسبها روسری نمی بندند،آدم برفی شاد، روزگار افرای عاشق…
از برگزیدگان جایزه مستقل خبرنگاران بخش ویژه دوره هفتم نامزد جایزه کتاب سال خبرنگاران دوره یازدهم
انتشار دو زبانه اشعار در سایت ترجمه شعر poetry translation)سال ۲۰۱۳) توسط آقای دکتر آبیز جمع آوری شعر ترجمههای عشق و آزادی از قاسم صنعوی همراه با رضا عابدین زاده در کتاب”بوسههای غمگین یک سرخ پوست”
چاپ مجموعه شعر “اگر تو بودی امروز شنبه بود” نشر چشمه(سال ۹۵) برگزیده در بخش کتاب سال جایزه شعر پروین اعتصامی(شعر زنان ایران) (تیر ۹۷)
۱
فریاد به تمام عضلاتم فرمان می داد
دستش را مىگذاشت روى دهانم
در باد بودم
و موهایم به شاخههاى درختى مىگرفت
که دیگر زردآلو نمىداد
خون به مغزش نمىرسید
خشک مىشد
گریه مىکرد
در باد بودم
داشتم کودکم را شیر میدادم
ذره ذره دفن شدم
کسى مرا ندید
به ریشهاى تلخ چسبیدم کسى مرا ندید
دست کم بیایید جسدم را پیدا کنید
تا درخت زردآلو شکوفه کند.
۲
در بهار که آتش شکوفه بود
از خانه بیرون رفتم
زندگی روال طبیعیاش را داشت
دو پرنده روی شاخهای نشستند
دوباره پرواز کردند
زنبورها در اطراف دکان قصابی
ترسی خفیف را روشن میکردند
فرق من با تو
با کوچه
با درخت گردو
این بود که آینده را پشت سر گذاشته بودم
در شعر من نیز
مثل خیلی شعرها باد میوزید
همان طور که در زندگی
وقتی که مهربانی تو
مثل لثههای من کمرنگ میشد
از خانه بیرون رفتم
زندگی روال طبیعیاش را داشت
در پنجره قلبی شکسته بود
و زنی خردههای شیشه را از زمین جارو میکرد…
۳
دنیا چیزی نیست
جز نمایشی
شیرها از حلقههای آتش عبور میکنند
بعضی سرها از حلقهی طناب
و انگشت من از حلقهای که تو برایم آوردی
در روزی که ساده بودم
۴
همین حالا
سایهی مادرم در ایوان نشسته
و آسمان آبی است
آن قدر آبی
که هرکار میکنم
نمیتوانم این خرگوشها را
در شعرم نیاورم
۵
دیگر فرصتی نیست
دستهای تو مرا نیافتند
نه پشت کمدهای کهنه
نه در آشپزخانه
من از اینجا رفتهام
برای همین است که باد
این طور پرده را تکان میدهد.
در همین زمینه:
علیرضا آبیز: اتاقی از آن خود – نشستهای شاعران زن در مشهد