مریم گمار: نشستهای بر شاخههای رها
نشستهای بر شاخههای رها و باد را به طاعتی مُوهوم فرا میخوانی و نمیدانی دستهای او در انحنای هیچ شکلی نمیماند.ای غنچه لجوج! به سطح بیاور مجال شکُفتن را
نشستهای بر شاخههای رها و باد را به طاعتی مُوهوم فرا میخوانی و نمیدانی دستهای او در انحنای هیچ شکلی نمیماند.ای غنچه لجوج! به سطح بیاور مجال شکُفتن را
اصل بنیادین قصههای مجموعه «ماه» نوشته حسین رحمت عدمقطعیت است که بر بستری از تعلیق حرکت میکند. شیوه روایت چندپاره ، جملههای مقطع و کوتاه، گریز مداوم به وهم و خیال و نیز روایت اول شخص ویژگی مشترک همه قصهها است.
۱ باز هم جانمان را گرفتند و دسته های گلمان را! بسته شد در گلو، صدا خرد شد در صدا، نفس استخوان به لب رسید
میرفتم زیر سر خاتون را بلند میکردم و کنار تختاش مینشستم. اخبار جنگ نفس خاتون را تبآلود کرده بود.
در هر نشست، برحسب موضوع تکنیکی آن جلسه یک یا دو داستانِ الگو (برگزیده از داستانهای مطرح جهان) بررسی و شگرهای آنان تحلیل خواهند شد. همچنین در طول کارگاه، با یک رمان نمونه، ساختمان رمان(ترکیببندی)، فرم، گسترشها و مکان-زمان(جای-گاه) تدریس میشوند.
حامد اسماعیلیون، نویسنده سرشناس و از دادخواهان قربانیان پرواز پی اس ۷۵۲ که با دو موشک سپاه پاسداران در آسمان تهران منهدم شد، اعلام کرده است که تا پاییز سال جاری کتاب «در این خانه برف میبارد» (خاطرات یک بازمانده) را در انتشارات پریرا در تورنتو منتشر میکند.
خیابان بیستم شرقی؛ هفتادوشش تیر چراغ برق، هفتادوشش بنر تبریک کوچک؛ سه مسجد و دو مدرسه، پنج بنر تبریک بزرگ.خیابان بیستویکم شرقی؛ یکصدودوازده تیر چراغ برق…
استاد گفته بود که با هم برویم چایخانه. میخواست با صحاف حرف بزند. مدتها پیش از اعدامش بود. بانو را هم دیدم. نپرسیدم برای چه کاری آمده بود. میدانستم بنا به درخواست صحاف به چایخانه آمده است.
گوگل همراه با چند شریک محلی و بینالمللی نسخههای خطی تیمبوکتو را که در معرض پوسیدگی قرار داشتند گرد آورده و در یک آرشیو دیجیتال در اختیار پژوهشگران و سایر علاقمندان قرار داده است.
منصور کوشان در گسترهی ادب و فرهنگ فارسی حضوری چندسویه و تأثیرگذار داشت، دست کم از نیمههای دههی شصت خورشیدی. او رماننویس، شاعر، نمایشنامهنویس، کارگردان، پژوهشگر، روزنامهنگار ادبی و ناشر بود.
به طبیعت باز میگردد. کفنات پنبهی خالص،و زمین همچنان حمایت میشود از سوی مردگانش.در گور هم ملاقاتت ممنوع است
چرا ما بیچراغیم در این فصلی که تاریکی نشسته بر سریر شهریاری؟ تخیل باغ سرخی بود، در خاکش حقیقت، کنون بنگر بیابانی است باطل،در آن خورشید کاذب نیزه میتابد به هر سبزی، در آنجا روح بیالهام است، در این صحرای زرد خشکخو پرواز هر لفظی حرام است.
ویژهگی مشترک همهی آثار مورد بررسی در این جستار، جستوجوی زمینی بهشتگونه است؛ جستوجوی ایمنگاهی زهدانگونه. انگار پژواکهای گوناگون یک صدا در هشت تکه؛ انگار پاسخهای گوناگون به یک پرسش. آنچه میخوانید شش خوانش مینیمالیستی و برگردان دو شعر کوتاه است زیر هشت عنوان.
بر اساس اطلاعیه نشر نوگام،این نمایشگاه ۱۱ مه/۲۱ اردیبهشت همزمان با آغاز به کار نمایشگاه کتاب تهران در ایران کار خود را در لندن آغاز میکند و پس از آن در شهرهای دیگر اروپا، آمریکا و کانادا ادامه خواهد یافت.
نور مثل تیغههای چنگال افتاده بود لای جرز چشمهایش و تلاش میکرد راهی برای ورود باز کند. تنها بیرحمی نور نبود که به جانش افتاده بود؛ سوزش مرموزی توی دستش راه گرفته بود و بالا میآمد.
در نبض پلکها، صبحانهی شبی که در شکافِ سرش عرق کرده رختخوابِ تو، حالا چقدر باید بپردازم؟ از تماشایی که لذّت بردم چقدر بپردازم؟
بیست و ششمین شماره نشریه ادبی «آوای تبعید» به کوشش اسد سیف توسط نشر پیام در آلمان منتشر شد. آوای تبعید در این شماره در بخش «یک رمان، یک نویسنده» رمان «تهران، خیابان انقلاب» امیر حسن چهلتن را در گفتوگو با این نویسنده بررسی کرده است.
بنیاد ژاله اصفهانی در نظر دارد در جلسهای که به طور ویدیو کنفرانس در «زوم» برگزار میشود نتایج پژوهش دکتر مهری بهفر، شاهنامه پژوه، نویسنده و استاد دانشگاه را زیر عنوان « بود و نمودِ زنان در جهانِ «برنجینِ» واقعیت و جهانِ «زرینِ» شاهنامه» به بحث بگذارد.
در خانه گُل نیست، هوا نیست، پنجرهها را باز میکنیم و دوباره میبندیم، ما به بغض و فاجعه عادت کردهایم،به آماس درد و مردن ترانهها
کتاب “اندوهگین جهنمی” نخستین اثر آری بن، هنر روایتگری این نویسنده نروژی را نشان میدهد. مختصات هنر نویسندگی این نویسنده فقید را با تکیه بر بررسی این اثر و با توجه به بازتابها در نروژ نشان میدهیم.
دختر جوانی بود که به نظر نمیرسید بیش از سی سال سن داشته باشد. بیش و کم نیمهبرهنه بود. طوری لباس پوشیده بود که فقط بتواند اسمش را بگذارد پوشش. بالاتنهاش را با نیمتنهای سبز رنگ پوشانده بود که به زحمت بالای نافش میرسید. پایین تنه را فقط با پارچهای سفیدرنگ پوشانده بود که دور باسناش را گرفته بود.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.