روایت‌ها

بانگ - نوا

دومین سالگرد کودک‌کشی – «مریم و مونا» نوشته قاضی ربیحاوی؛ همراه با «جم جمک برگ خزون» به روایت فرشته مولوی

دست من را گرفت. بعد با لبخند چشماش را بست. یک خانم جوان که بالای سر مونا نشسته بود دست یک دست او را گرفت: این دختر بچه مُرده. بعد به مامورها که تازه داشتند می اومدن گفت بی شرف ها….

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

دومین سالگرد جمعه خونین – بهروز شیدا: «هستی‌ی ما رفته است»؛ خوانش تکه‌هایی از فاجعه‌ی قتل هستی‌ نارویی در چند خط

هستی نارویی در آستانه‌ی هفت ساله‌گی در جمعه‌ی خونین زاهدان براثر گاز اشک‌آوری که مرگ‌سرشتان جمهوری‌ی اسلامی پرتاب و پخش می‌کنند، کشته می‌شود. او نهالی است که پیش از آن‌که پربار شود، درو می‌شود. نقش او در غروب جمعه‌های زاهدان می‌چرخد.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

خالو حسین کوهکن، فرهاد ثانی

خالو حسین در جوانی یک پایش را در اثر اصابت گلوله از دست داد. در مدت کوتاهی سه فرزند و همسرش از دنیا رفتند و در جنگ ایران و عراق بی‌خانمان شد و دام‌هایش نیز تلف شدند.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

عروسی

گام معلق لک‌لک ساخته تئو آنگلوپولوس محصول سال ۱۹۹۱ است. این فیلم به‌عنوان یکی از مطرح‌ترین آثار سینمای اروپا در دهه ۱۹۹۰، نام آنگلوپولوس را به‌عنوان یک کارگردان صاحب سبک تثبیت کرد. نمایی از این فیلم:

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

ساموئل بکت، یک مورد ویژه

ساموئل بِکِت (۱۹۰۶ ـ ۱۹۸۹) شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس بزرگ ایرلندی است. هنرمندی است درون‌گرای، عبث‌اندیش و پوچ ‏‏باور، و همزمان نگرانِ پیامدهای پرخاشجویی‌ها، جنگ‏‌زدگی‌ها، و نابسامانی‌هایی که در جهان می‌گذرند.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

شعری از محسن عظیمی

دختری با گیسوان پریشانش لای نسیم نفس‌هایم می‌رقصد و رقص‌کنان با ضربه‌ی دست چادرپوشی نقاب‌زده
به کما می‌رود کنج بیمارستان قلبم که دهیلز به دهیلزش پر شده از جسدهای زند‌ه‌‌ی دخترکانی با گیسوانی بریده!

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

سالگرد قتل حکومتی کومار درافتاده – بهروز شیدا: «کومار ما رفته است»

کومار در آیینی قربانی می‌شود که در آن فریاد آرزوی بذر و باران هم‌خوانی نمی‌شود. حدیث حادثه از هیچ سر برمی‌آورد. شلیک خشک‌خواهان صحنه و سکانسی می‌سازد که او بی‌شرکت در هم‌خوانی‌ی‌ یاران هم‌‌راه، صدایش می‌برد.

ادامه مطلب »
ابوالفضل آدینه‌زاده، پوستر: ساعد
بانگ - نوا

بهروز شیدا: «ابوالفضل ما رفته است» – خوانش تکه‌هایی از فاجعه‌ی قتل ابوالفضل آدینه‌زاده در چند خط

شباهنگام از سکوت تا خُرخُر خفقان با کدام هق‌هق برود. همه باید بدانند پسر در دام شفق‌سوزان سر سودایی داده است. ابوالفضل ما به گلوله‌ی رنگین‌‌کُشان رفته است. ابوالفضل ما رفته است.

ادامه مطلب »
جانباختگان کودک

سودابه. ر: «سرو سبز»، قتل حکومتی محمد رضا سروی

محمدرضا کابل را ندیده است اما طوطی کابلی را می‌شناسد و چشم به راه زبان باز کردن دخترک چشم سبز بود که خودش را به ضرب گلوله کشتند. تاوانی که به اعتراض به کشته شدن دختر دیگری بود که آزادی را می‌خواست.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بهروز شیدا: «نیمای ما رفته است» – خوانش تکه‌هایی از فاجعه‌ی قتل نیما شفق‌دوست در چند خط

نیمای ما رفته است. پدر فرصت برگذشتن سینه‌خیز از گذر مرگ نیما نمی‌تواند. بر دست‌های او که از داربست‌ها و آجرها پینه‌ها دارند، رد خنجر غم غوغا می‌کند.

ادامه مطلب »