داستان ما و لنین را باید از آخر روایت کرد، از فرجام کار محمد پورهرمزان، مترجم آثار لنین در سه مجلد که در سال ۱۳۸۴ با مجوز ارشاد اسلامی منتشر شد. روی جلد این کتاب آمده است: «چاپ یک نوبت (دوره آثار) صرفاً جهت فراهم کردن زمینه تحقیق و بررسی بیشتر است، لاغیر.»
پورهرمزان (متولد ۱۳۰۰) از افسران حزب توده و یکی از طراحان قیام افسران خراسان بود که در گنبد قاموس در هم کوبیده شدند. پورهرمزان که حکم اعدامش صادر شده بود اما از مهلکه گریخت و در ۱۳۲۶ مخفیانه خود را به اتحاد جماهیر شوروی رساند و در دانشگاه فلسفه مسکو تحصیلاتش را به پایان رساند و به مهمترین مترجم آثار فلسفی از زبان روسی به فارسی تبدیل شد. علاوه بر آثار لنین، او آثاری هم از مارکس و انگلس و رمانهای تاریخی چنگیز خان و پطر کبیر را هم به فارسی ترجمه کرده است.
پورهرمزان بعد از انقلاب به ایران بازگشت و در ۲۶ فروردین ۶۱ در دفتر انتشارات حزب توده در خیابان حافظ بازداشت و سپس بعد از اعتراف تلویزیونی در تابستان ۶۷ اعدام شد. به این ترتیب میتوان گفت آثار لنین با خون مترجم آن به فارسی با دو بار حکم اعدام امضا شده است.
شیفتگی نسبت به لنین
لنین پس از پیروزی انقلاب روسیه در ۱۶ دسامبر ۱۹۱۷ (۲۵ آذر ۱۲۹۶) در اطلاعیهای خطاب به مسلمانان روسیه و مشرق زمین مینویسد:
… ما اعلام میکنیم که عهدنامهی سری راجع به تقسیم ایران نابود شده و به محض پایان عملیات نظامی، قشون روس از ایران خارج شده و حق تعیین مقدرات ایران به دست ایرانیان تأمین خواهد شد.
وعدههای شیرین و بزرگ لنین (رهبر انقلاب) روشنفکران ایران را به وجد آورد. ملک الشعرای بهار نوشت:
دو دشمن از دو سو ریسمانی به گلوی کسی انداختند که او را خفه کنند. هرکدام یک سر ریسمان را گرفته میکشیدند و آن بدبخت در میان تقلا میکرد، آنگاه یکی از آن دو خصم یک سر ریسمان رارها کرد و گفت: ای بیچاره من با تو برادرم و مرد بدبخت (ایران) نجات یافت. آن مرد که ریسمان گلوی ما را رها کرده لنین است
عارف قزوینی سرود:
ای لنین ای فرشته رحمت
قدمی رنجه کن تو بیزحمت
تخم چشم من آشیانه توست
پس کَرَم کن که خانه خانۀ توست
یا خرابش بکن و یا آباد
رحمت حق به امتحان تو باد!
منع لنین
در دوران سلطنت رضاشاه و اعلام قانون منع فعالیتهای اشتراکی در سال ۱۳۱۰ از یک سو و تصفیههای استالینی در کشور شوراها از سویی دیگر، لنینیسم در ایران به محاق افتاد. با خروج رضا شاه از ایران و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین و با شروع به کار حزب توده آثار لنین توسط این حزب ترجمه و چاپ شد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد و دستگیری، اعدام و فرار بسیاری از اعضای حزب توده، دوباره نام و آثار لنین در ایران ممنوع شد.
در میان فعالان سیاسی انقلابی چپگرای دهه پنجاه از معدود کسانی که به انتقاد از لنینیسم میپردازند باید از مصطفی شعاعیان نام برد.
او در بخشی از کتاب «انقلاب» مینویسد:
لنین کوشنده و اندیشمند بزرگی از طبقه کارگر بود. این سخن به راستی درست است. ولی همین سخن براستی درست، بدانجا کشیده میشود که انبوهی لنین را چنان کسی میپندارند که حتی برای نمونه هم که شده دارای یک کاستی هم نیست. بدینسان لنین «ناب» میشود. خدای ناب.