از دست ندهید

از دست ندهید

محمدرفیع محمودیان: بازیگوشی در زبان – کاربرد نقطه‌ویرگول (؛)

  نقطه‌ویرگول نشانه‌ای بینابینی است، بین نقطه و ویرگول. مکثی طولانی است ولی نه در حد توقفی که نقطه مشخص می‌کند. درنگی در درنگ است. حالت بینابینی به آن وجهی نا مشخص و مبهم می‌بخشد. معلوم نیست آنرا باید کجا بین کوتاه و بلند یک توقف، مکث و یک درنگ کوتاه جای داد. با اینهمه، در دستورالعملهای تدوین شده برای آیین سخنوری و نگارش (دستور زبان) شکل یا شیوه‌ی کاربرد آن بگونه‌ای دقیق معرفی شده است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

قاضی ربیحاوی: فتنه

این داستان در گره‌گاه دو موضوع «عشق و تنهایی» و «مرگ و زندگی» با روایتی نمادین و سرشار از عناصر فولکلور و اساطیری، به زندگی شخصیتی به نام حاتو می‌پردازد که درگیر مسائل عاطفی، اجتماعی و فلسفی است. داستان در فضای رئالیسم جادویی اتفاق می‌افتد و مرز بین واقعیت و خیال را محو می‌کند.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

مهرنوش حدادی: دخمه

شخصیت اصلی، فردی منزوی و پریشان‌حال، درگیر با گناهان گذشته است. فضای داستان، که در محیط‌های بسته و تاریک مانند اتاق خواب و آشپزخانه جریان دارد، بازتابی از وضعیت ذهنی اوست: احساس خفگی، تنگنا و سردرگمی.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

گری لئونارد: «دوبلینی‌ها»، به ترجمه تارا نوری

مقاله گری لئونارد نشان می‌دهد که «دوبلینی‌ها» نه تنها یک مجموعه داستان کوتاه است، بلکه یک اثر عمیق و چندلایه است که به بررسی مسائل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی می‌پردازد. جویس با استفاده از سبک منحصر به فرد خود، خواننده را به چالش می‌کشد تا معانی پنهان داستان‌ها را کشف کند و به درک بهتری از زندگی شخصیت‌ها و جامعه‌ی آن‌ها برسد.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

علی شریعت کاشانی: جلوه‌هایی از تعهد انسانی و اجتماعی و استبدادستیزی در شعر سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی به عنوان شاعری متعهد، همواره از حقوق انسان‌ها، به ویژه زنان، دفاع کرده و در شعرهایش به مسائل اجتماعی، سیاسی و انسانی پرداخته است. او با نگاهی انتقادی به نابرابری‌های جنسیتی و اجتماعی، از آزادی و برابری حمایت کرده است. شعر او ترکیبی از تعهد اجتماعی، استبدادستیزی، میهن‌دوستی و نوآوری ادبی است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

سمیه کاظمی حسنوند: بخت سیاهِ ماهی

رودخانه خروشان و پرآبی بود و از کنار روستا می‌گذشت. کوله پشتی‌ام را روی زمین گذاشتم. بعد دست و صورتم را توی آب شستم. آب سرد بود و مثل تیغ صورتم را می‌خراشید. دم بهار بود اما هنوز برف در حاشیه دیوارها و حصارها، به چشم می‌خورد. شکوفه‌های هلو و گیلاس تازه ترکیده بودند. آفتاب گرمی روی سر درخت‌ها، چمنزارها و ساحل سنگلاخی رودخانه می‌تابید. تفنگ، روی دوشم بود. صدایی از پشت سرم بلند شد.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

مریم شراوند: حراست از بایگانی

روایتی از روابط اداری در یک بانک بر مبنای یک مورد آزار و اذیت جنسی. این روایت از طریق مجموعه‌ای از گزارش‌های مختلف پرسنلی، تصویری چند لایه از رویداد، واکنش‌های مختلف افراد در سطوح مختلف سازمانی و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر ماجرا را ارائه می‌دهد.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

علی صبوری: پل

روی قوس پل ایستاده‌ام
با داغ روزگاران بر پیشانی،
با عبور پابرهنگان، بر خشت خشت چهار گوش پل که
دندان فشرده، خم شده، در دو سوی رود
با سه ستون در آب
که چکمه‌های قزلباشان خون‌ریز را در پای دارند

ادامه مطلب »
از دست ندهید

محمدرفیع محمودیان: «ولگردی در جهان» – در تأویل سگ ولگرد صادق هدایت

«سگ ولگرد»ِ صادق هدایت، تنها یک حیوان رنج‌دیده نیست؛ او نماد ولگردی در جهان مدرن است. محمد رفیع محمودیان لایه‌های پنهان این داستان را کشف می‌کند و نشان می‌دهد چگونه ولگردی، به عنوان وضعیتی وجودی، هستی‌مندی را به چالش می‌کشد. آیا زندگی شهری ما را از شور زیست دور کرده است؟

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

دوشکا مایسینگ: «خانه شاه»، به ترجمه فروغ تمیمی

  حالا که هانس رفته و یک چشمم هم چیزی نمی‌بیند، دیگر لازم نیست که به طبقه بالا بروم. اجازه دادم که تخت خوابم را هم به طبقه پایین ببرند و دوست دارم که روی صندلی‌ام در آشپزخانه بنشینم. چون باید بتوانم بشنوم. از شنیدهایم می‌توانم بفهم که این‌جا چه خبر است. هنوز هم کار و بار می‌چرخد. صدای ریتم هتل را که زنده است در سرم می‌شنوم.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

فرشته مولوی: داستان‌نویسان مرد در رویارویی با شخصیت زن

داستان‌نویس ماهر داستان‌نویسی‌ست که بتواند شخصیت‌های زن یا مرد داستان‌هایش را درست و باورپذیر از کار دربیاورد؛ و پس اگر نتواند چنین کند، کارش ایراد دارد. چنین نگرشی بر این پایه استوار است که ادبیات در بنیاد زنانه و مردانه ندارد و در گوهر خود انسانی‌ و فراتر از جنسیت و یا هر تعلق جداسازنده‌ی دیگر است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

هان کانگ: «نور و نخ» به ترجمه عباس شکری

ترجمه متن سخنرانی برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴. نوشتن برای نویسنده نه تنها یک فعالیت هنری، بلکه یک روش برای مواجهه با درد، غم و پرسش‌های وجودی است. او از طریق نوشتن به دنبال یافتن معنا و درک عمیق‌تری از جهان و خود است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

شهریار مندنی‌پور: ارواح نمکی – شبح سایه ندارد

از ارواح جنازه‌های انداخته توی دریاچۀ نمک قم شروع ‌شد. جنازۀ یک قاتل یا حتا قاتل زنجیره‌ایِ اعدام‌شده را که مثل آدم تحویل خانواده‌اش می‌دهند. اما جنازه‌ یا نیمجانه‌های آش و لاش زندانیان سیاسی را تشییع ‌می‌کردند با هلی‌کوپتر و خالی‌می‌کردند توی دریاچۀ قمِ مقدس…

ادامه مطلب »
از دست ندهید

احمد خلفانی: فردیت، استتار و دیدگریزی در «خرگوش و خاکستر»ِ محبوبه موسوی

“خرگوش و خاکستر” در وهله اول داستان یک “گم شدن” است. دور شدن از خانه و کاشانه و مواجهه فرد با ساختارهای مردسالارانه‌ای که دیگر نه تنها دردی را از او دوا نمی‌کنند بلکه همچون سدّی جلو او ایستاده‌اند. زنانگی، مادرانگی، حضور پرقدرت پدر یا شوهر، ترس از اختگی و نازایی…و نظم و قانون و منطق مردسالاراز اضلاع مختلف این ساختارند.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

سمیر جانیار: «حاجی‌مراد هنوز زنده است!»- تحلیلی بر داستان کوتاه حاجی‌مراد اثر صادق هدایت

می‌خواهم ورق داستان کوتاه حاجی‌مراد اثر صادق هدایت را از خط موضوع حجاب روی امروز تا بزنم. سپس معنای «چادر» را در مجاز داستان مزبور و واقعیت امروز روشن بکنم.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

گوشه‌های بانگ- گوشۀ هفتم: «حاج بارک‌الله» نوشتۀ میهن بهرامی

آوای شیپور طنینی سرد و شکافنده داشت مثل ضربه‌ی شمشیر، که فضا و فاصله و دیوار را می‌شکافت و مثل دَمی سرد، دلواپسی می‌آورد. نوای شیپورزن حزین بود و انگار مرده‌ای را صدا می‌زد که تنها در جایی دور، به انتظاری بیهوده خوابیده است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

منا میرزایی: شهر در شب

توی یک پارکینگ زیرزمینی تنگ، پشت فرمان نشسته‌ام و به نقاشی زن برهنه در بروشور نگاه می‌کنم. روی سینه‌ها و شکمش سه دایره بنفش کشیده‌اند و هر دایره را با فلش به یک ابر توضیحات وصل کرده‌اند. لای بروشور جواب آزمایشم است؛ جواب آزمایشی که امیدوار بودم منفی باشد، اما نبود.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

فرشته وزیری نسب: «دختران خیال آلاچیق نو» – کاوش مفهوم آن «دیگری» در رمان «در تیرگی شب»

برای لیلای «در تیرگی شب» حضور دیگری به تدریج کمرنگ‌تر می‌شود و او خود را باز می‌یابد. لیلای زن درون را در می‌یابد و نویسندهٔ مرد می‌کوشد دیگری زن را درک کند و به او نزدیک شود. او و احساساتش را به تصویر بکشد و برای رهایی اش، حداقل در چهارچوب داستان، تلاش کند.

ادامه مطلب »