فرزانه نامجو: دی یال
سفیرو نشسته بود روی تخته سنگ کنار شط؛ شماغ را پیچانده بود دور مشتش. حمدُ خوب می دانست که هربار اضطراب وجود سفیرو را دربر می گیرد همین کار را می کند.
سفیرو نشسته بود روی تخته سنگ کنار شط؛ شماغ را پیچانده بود دور مشتش. حمدُ خوب می دانست که هربار اضطراب وجود سفیرو را دربر می گیرد همین کار را می کند.
اتهام میهندوست اقدام علی امنیت کشور عنوان شده اما در واقع او به خاطر ارتباط با برادر مسیح علینژاد زندانی شده است. پیش از اجرای حکم فرشته نزاکتی از طرف رادیو زمانه با این کارگردان سینما گفتوگو کرده است. این گفتوگو را میشنوید.
بین حمید فرازنده و حسین نوشآذر بحثی درگرفت درباره ناتورالیسم، شاخههای متعدد آن، تزلزل در بازنمایی واقعیت و مفهوم و معنای سکوت. شکل مکتوب این گفت وگوی ادبی مقابل دیدگان شماست:
فرزانه میلانی: از نظر من عزیزترین ویژگی غزل بهبهانی این است که هیچ نوع خشونت را نپذیرفت. از جنگ و خونریزی و انتقامگیری گریزان بود. شعر پناهگاه و اسلحهاش بود. اسلحهای برای مبارزه با هر نوع خشونت.
چه بر سر مردمی میآید که صبح فریاد میزنند درود بر مصدق و هنگام غروب میگویند مرگ بر مصدق؟ آیا ما هنوز همان مردم هستیم؟ اصلاً آیا چنین برداشتی هرگز دربارهی جامعهی ما مصداق داشته است؟
این روزها، چشم و چراغِ من، جایِ دیگری میسوزد: دوردستی دورافتاده، کنارِ انبوهی هیمۀ نیمسوخته، دودکنان…
کانون فیلمسازان مستقل ایران با انتشار بیانیهای در واکنش به وجود نام جواد نوروزبیگی، سرهنگ سپاه در دادخواست اسکورسیزی و با توجه به واکنش کاربران در فضای مجازی یادآوری کرده است که «جامعهی سینمایی مستقل ایران هرگز نقش کارگزاران سانسور و نظامیان رخنهکرده به سینما را فراموش نمیکند.»
«هفته»ی فرهنگ و ادب در هر شمارهی خود هفت بخش متنوع دارد که داستان و کتاب، شعر، طنز، کندوکاو (شامل مقالات پژوهشی در حوزهی فرهنگ و ادبیات)، ادبیات و هنرِ کانادا، معرفی هنرمندان ایرانی مقیم کانادا و سینما و تئاتر از این جمله هستند.
هر رمان با این فرض آغاز میشود که اساساً گنجاندن زندگی بشر در هر نظامی ناممکن است. این باور هستیشناسانه، کوندرا را وامیدارد که به دنبال کشف عرصههای نو باشد.
با اولین ضربهی ساعت، پرده کنار رفت و سقف بر سرم لرزید و دستی به آرامی درِ تابوت را گذاشت. دیگر در تاریکی هر کاری کردم فکر مایکل از سرم بیرون نرفت. آخرین بار دو روز مانده به افتتاحیهی همین نمایش دیده بودمش.
این حکم را با توجه به احکام بسیار سنگین برای فعالان مدنی و سیاسی میتوان گوشمالی «نظام» و هشداری به این سینماگر «خودی» درک کرد.
واقعیت دیگری که فاشیسم را بر مردمان چیره کرد، نابینایی انسانها بود. آدمی نمیتواند باور کند که در شرف نابودی است. ناباوریِ خوشبینانهی افرادی که بر لبهی قبر ایستادهاند حیرتانگیز است.
آرش دبستانی در مصاحبه با فرشته نزاکتی (رادیو زمانه) میگوید: مجموعه داستان او با اول شخص جمع آغاز میشود که بعد به تدریج در داستانهای بعدی «ما» به «من»های متکثر بدل شود. در این میان «لحن» ایجاد تکثر میکند.
زهیر راهش را گرفت به سمتی که مناره بلند آجری در دید یاسر بود. یاسر همانجا با سر بالا گرفته ایستاد و سیر به مناره آجری بلند چشم دوخت. لبخند پهنای صورتش را کج کرد. آفتاب ظهر جمعه، کلاه و پیراهن سفیدش را برق انداخته بود.
میخواهم با موسیقیدان درونتان سخن بگویم، نه موسیقیدان زبان، که موسیقیدان روایت؛ چون آنچه ذکر خواهم کرد، به متن شما کیفیاتی، ترجمهپذیر به زبانهای دیگر، خواهد بخشید. صحبت از ضرباهنگ روایت شماست.
کانون نویسندگان ایران در بیانیهای که روز سهشنبه ۱۷ مرداد در کانال تلگرامی خود منتشر کرد «قتل نویسندگان، هنرمندان و دگراندیشان را بالاترین و غیرانسانیترین مرتبه سانسور و فجیعترین شکلی» دانست که «در سانسور اندیشه و بیان نمود» پیدا میکند.
سرخپوست تنها نوشته منیرو روانیپور از این جهت مهم است که نویسنده با جسارتی کمنظیر آینه را به دست انسان معاصر بخصوص خاورمیانهای میدهد که در چه دنیای عفنی زندگی میکند. و جهان چگونه گندابی برای زیست ما شده.
نویسنده آرژانتینی تبار آمریکایی هرنان دیاز در کتاب خود اعتماد کوشیده پرده از راز دو شعبدهی بزرگ جهان مدرن، پول و روایت، بردارد. هر دو برای او قصه هستند، قصهای، افسانهای نه برای تفریح و دلخوشی که برای برساختن جهانی که در گسترهی آن زندگی کنیم.
احمد خلفانی در کافه شالپلاته در شهر کلن آلمان در حضور جمعی از علاقمندان به ادبیات داستانی ایران بخشهایی از رمان «گربههای پرنده را خواند. این رمان به تازگی در نشر مهری در لندن منتشر شده است.
قرار است به زودی در کتابفروشی هدایت در برلین نیز این رمان رونمایی شود. متن سخنان احمد خلفانی در کلن را میخوانید:
پژوهش هایده ترابی با عنوان «ضحّاک در تاریخ: بررسی تطبیقی-تاریخی اسطورهی ضّحاک» نشان میدهد هر گونه برداشت از اساطیر بدون توجه به دگردیسی آنها در طول زمان، عوض شدن راویان و بازسرایان و نقش حاکمان مذهبی و سیاسی در تثبیت روایت مورد قبول خود ناممکن است.
رضیه انصاری (نویسنده و روزنامهنگار) در رادیو زمانه درباره «معیشت و حیثیت» مجموعهای از میزگردها را در حلقهای از سه نسل از نویسندگان ایرانی برگزار میکند. یکی از راهکارها تعاون است. نظر فرشته مولوی:
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.