داستان

چه خبر؟

ادبیات مهاجرت – راضیه مهدی‌زاده: خانه نیستم، برگشتم تماس می‌گیرم

«خانه نیستم، برگشتم تماس می‌گیرم» با روایتی چندلایه، هویتِ شکسته‌ی انسان مهاجر را از طریق رابطهٔ شخصیت اصلی (فروغ) با زبان، خانواده، و مرگ بررسی می‌کند. مهاجرت در اینجا نه یک انتخاب، بلکه زنجیره‌ای از جدایی‌های اجباری است. این داستان سوژه زن مهاجر را در تقاطع سه گانهٔ پدرِ فراموشکار، مادرِ غایب و همسرِ مرده قرار می‌دهد.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

خورخه لوئیس بورخس: «باغ گذرگاه‌های انشعابی» به ترجمه کمال آبادی

پایان دوسیه جنگ ایران و اسرائیل در بانگ – این داستان با تلفیق فرمالیسم پیچیده و هستی‌شناسی ویرانگر، نه فقط رویدادهای جنگ جهانی، بلکه ساختارهای معرفتی‌ را هدف می‌گیرد که جنگ را ممکن می‌سازند. بورخس نشان می‌دهد که جنگ، مانند هزارتوهای باغش، هیچ مرکز یا خروجی ندارد-تنها گذرگاه‌هایی انشعابی است به رنجی بی‌پایان.

ادامه مطلب »
از ما

جنگ ایران و اسرائیل- قباد آذرآیین: «چهار داستانک جنگی»

فلش فیکشن (Flash Fiction) داستانی فوق العاده کوتاه است (معمولاً کمتر از ۱۰۰۰ کلمه) که با کمترین واژه‌ها، حداکثر تأثیر را می‌گذارد. مانند یک عکس فوری ادبی، تمرکز آن روی یک لحظه، ایده یا احساسِ واحد است و اغلب پایان‌بندی غافلگیرکننده یا باز دارد. چند نمونه از قباد آذرآیین.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

جنگ ایران و اسرائیل- شهریار مندنی‌پور: «قَدَر مرد»

«قدرمرد» غرقه در تاریکی و شرجی، از صدای نفس‌های غیرعادی «تمساح» بیدار شده بود. دو و نیم صبح بود. با این که دستور داده بود بعد از یک ساعت بیدارش کنند، محافظ وفادارش فقط تا درگاه اتاق خواب آمده بود.

ادامه مطلب »
از ما

جنگ ایران و اسرائیل – لیدا ذبیحی: «گنجشک و بامداد خاورمیانه»

نوشته لیدا ذبیحی، «گنجشک و بامداد خاورمیانه»، با روایتی دوپاره از جنگ ایران و عراق در کودکی و جنگ اخیر با اسرائیل در مقام مادری، تصویری از ترس مشترک نسل‌ها در مواجهه با جنگ ارائه می‌دهد. نویسنده با تمرکز بر تجربه مادری که فرزندانش در تهران هدف حملات تهاجم نظامی اسرائیل قرار گرفته‌اند، پرسشی جهانی را مطرح می‌کند: چرا کودکان دیروز و امروز باید این وحشت را تجربه کنند؟

ادامه مطلب »
داستان

جنگ ایران و اسرائیل- عباس شکری: ادبیات، فلسفه صلح و امکان مقاومت در برابر خشونت

شکری با نقد سوءاستفاده سیاسی رهبرانی چون نتانیاهو و شعارهای افراطی برخی جریان‌ها در ایران، تأکید می‌کند که ادبیات، از آثار تولستوی و درویش تا دولت‌آبادی و اوز، با بازسازی چهره انسانی «دیگری»، پلی برای صلح می‌سازد و در برابر سیاست‌های جنگ‌طلبانه، مقاومتی نرم اما قدرتمند ارائه می‌دهد.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

از تجربه تا تخیل – هنگامه مظلومی: آب طلا

در این داستان طلایی که نماد ثروت است، به‌جای رهایی، به دیوانگی و فروپاشی روانی منجر می‌شود. به این ترتیب نویسنده با تبدیل تدریجی یک شیء مادی به هویتی روانی، استعاره‌ای چندلایه خلق می‌کند که هم کالایی شدن روابط انسانی را به تصویر می‌کشد و هم پیامدهای ویرانگر آن را. این ارتباط یکپارچه بین نماد و کنش داستانی، بدون نیاز به توضیح صریح، نظام سرمایه‌داری را به‌صورت یک تراژدی انسانی به نمایش می‌گذارد.

ادامه مطلب »
از ما

حسن حسام: آهو در بند

در این داستان، راوی با وجود تلاش برای توجیه اعمالش، ناخواسته حافظهٔ آسیب‌دیدهٔ قربانی («چشمان آهو») را زنده نگه می‌دارد که برای جلوگیری از تحریف تاریخ حافظهٔ اخلاقی را می‌طلبد تا از تحریف تاریخ جلوگیری کند. تناقض در روایت راوی (بین خشونت و پشیمانیِ پنهان) بازتابی از کشمکش بین فراموشیِ بخشایش‌گر و یادآوریِ عدالت‌خواهانه است. یک داستان به یادماندنی در زمینه «عدالت انتقالی».

ادامه مطلب »
از ما

میزگرد – روایتی از سرکوب، آگاهی و رهایی زنان

باهار مومنی – داستان «کاغذ دیواری زرد» اثر شارلوت پرکینز گیلمن، فراتر از یک روایت شخصی، نمادی از مبارزه زنان با ساختارهای سرکوب‌گر خانواده، پزشکی مردسالار و جامعه‌ی عصر ویکتوریاست. این میزگرد با بررسی ابعاد روان‌شناختی، جنسیتی و سبکی داستان، نشان می‌دهد چگونه گیلمن با استفاده از نمادپردازی‌ها و روایت اول‌شخص آشفته، فرآیند فروپاشی روانی زنی را تصویر می‌کند که میل به نوشتن  به‌مثابه ابزار آزادی و عاملیت در او سرکوب شده است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ریچارد رایت: «مردی که تقریباً یک مرد بود»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان «مردی که تقریباً یک مرد بود» به موضوعاتی مانند هویت، قدرت، نژادپرستی و خشونت می‌پردازد. دیو ساندرز نمادی از جوانانی است که در جامعه‌ای ناعادلانه به دنبال اثبات خود هستند، اما راه‌حل‌های آن‌ها اغلب ناپخته و خطرناک است. ریچارد رایت از طریق این داستان، خواننده را به تفکر درباره پیامدهای نژادپرستی و فشارهای اجتماعی وادار می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این فشارها می‌توانند زندگی افراد را تحت تأثیر قرار دهند. این داستان نه‌تنها یک اثر ادبی قدرتمند، بلکه بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی زمان خود است.

ادامه مطلب »
ژوان ناهید - پوستر: ساعد
از ما

ادبیات مهاجرت – ژوان ناهید: بانویی با قاقُم

این داستان به شکلی هنرمندانه تجربه تلخ مهاجرت را از منظر یک زن مهاجر لهستانی روایت می‌کند. اولگا با از دست دادن هویت اصلی خود در سرزمین جدید مواجه است – از دست دادن زبان مادری، از دست دادن فرزند، و حتی از دست دادن شوهرش که او را در سرزمین غریب رها کرده است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

آلیس واکر: «استفاده روزمره» به ترجمه میترا داوودی

در این داستان، تضاد بین سنت و مدرنیته را می‌توان به عنوان نمادی از تقابل بین فرهنگ بومی آفریقایی-آمریکایی و فرهنگ مسلط سفیدپوستان آمریکایی دید. دی (وانگرو) با تغییر نام خود و تلاش برای فاصله گرفتن از ریشه‌های خود، سعی می‌کند هویت جدیدی برای خودش بسازد که با معیارهای مدرن و غربی هماهنگ باشد، در حالی که مامان و مگی به سنت‌ها و میراث خانوادگی وفادار هستند. این تقابل نشان‌دهنده‌ی تنش بین هویت فردی و هویت جمعی است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

شارلوت پرکینز استتسون: «کاغذ دیواری زرد» به ترجمه تهمینه زاردشت

این داستان یک اثر کلاسیک فمینیستی، بیانگر فروپاشی روانی یک زن جوان به دلیل انزوای اجباری و درمان‌های سرکوبگرانه مردسالارانه است. این اثر مرجع به نقد پزشکی زن‌ستیز قرن نوزدهم و شیوه‌های درمانی مانند «درمان وایر میچل» می‌پردازد که زنان را وادار به سکوت و انفعال می‌کرد. پایان تلخ داستان به نمادی قدرتمند از مقاومت در برابر نظام‌های سرکوبگر تبدیل شده است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

قاضی ربیحاوی: پنج روایت کوتاه

روایت های قاضی ربیحاوی با بهره‌گیری از ایجاز و «تمرکز بر لحظه‌های بحرانی»، از الگوهای کلاسیک داستان‌نویسی فاصله می‌گیرند. این متون با زبانی کمینه‌گرا و تکیه بر دیالوگ‌های ناتمام، بدون شرح اضافی، جهانی از معنا می‌آفرینند.

ادامه مطلب »
از ما

انوش صالحی: به وقتِ پنج عصر

گمگشتی‌ها در این داستان نه تنها یک غیبت فیزیکی، بلکه نمادی از گسست، عدم ارتباط و جستجوی معنا و هویت در دنیایی است که شخصیت‌های داستان در آن احساس بیگانگی و سردرگمی می‌کنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

جین تومر: «تئاتر» به ترجمه نادر افراسیابی

داستان «تئاتر» در سالن تماشاخانه‌ای به نام هاوارد اتفاق می‌افتد. در آنجا زندگی سیاه‌پوستان با رقص‌های پرجنب‌وجوش و موسیقی جاز به درون دیوارهای تئاتر نفوذ می‌کند. این فضا پر از انرژی و شور است و نویسنده با توصیفات دقیق، خواننده را به قلب این محیط پرتلاطم می‌برد. شخصیت‌های اصلی، جان و دوریس، درگیر رابطه‌ای پیچیده و پرتنش‌اند که بازتاب‌دهنده‌ی مسائل عمیق‌تری مانند عشق، هویت و نژاد است.

ادامه مطلب »
از ما

قباد آذرآیین: حکم

شما در سراسر دوران پاک و پرثمرمعلمی‌تان، نمونه بودید. این را تنها من به عنوان کسی که افتخارشاگردی شما را در سال‌های دور، داشته است، نمی‌گویم، گمان نمی‌کنم در این مورد، کسی با نظر من کوچک ترین مخالفتی داشته باشد. حضورشاگردان پرشمارکلاس‌های درس شما در بهترین دانشگاه‌ها و مراکز علمی این جا و غرب، گواه این گفته‌ی من است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

گوشه‌های بانگ- گوشه یازدهم: «نقطۀ روز» نوشتۀ مریم رئیس دانا

نقطه‌ی روز در نگاه اول حکایت نامرادی زنی است در بی‌وفایی معشوق. معشوق/ همسر؛ مردی بوده که زندگی‌ زن در او تعریف می‌شده است. از اندرون اندوه و ملال راوی، نویسنده ما را به اندرونی دیگری می‌برد در خانواده‌ای دیگر با روابط غریب و دختر نوجوانی عاصی، پدری تازه درگذشته و مادری که گوش به غرولندهای دخترک نوجوانش بسته است تا خود را و او را و زندگی را سرپا نگه دارد همانطور که وقتی پدرش زنده بوده نیز همین کار را می‌کرده.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

زورا نیل هورستون: «اسپانک» به ترجمه میترا داوودی

اسپانک، شخصیت اصلی داستان، مردی بی‌پروا و جسور است که بدون ترس از هیچ‌چیز، به خواسته‌هایش می‌رسد. او با تصاحب لنا، همسر جو، و سپس کشتن جو در یک درگیری، قدرت و تسلط خود را به نمایش می‌گذارد. جو، در مقابل، نماد ضعف و ترس است، اما حتی در مرگ نیز حضور خود را از طریق افسانه‌ها و باورهای مردمان حفظ می‌کند. این تقابل بین قدرت و ضعف، جسارت و ترس، یکی از محورهای اصلی داستان است.

ادامه مطلب »
از ما

علی شبابی: فرانکلین تنهاست

یک صبح نسبتا سرد پاییزی، کنج تخت لم داده بودم که دخترم هراسان پرید توی اتاق و آن‌قدر بابا ‌‌بابا کرد و بازوانم را کشید تا چرت من پاره شد و وحشت را در صورت زیبایش دیدم. سارا وقتی هیجان‌زده می‌شود زبانش می‌گیرد.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

شروود اندرسن: «می‌خواهم بدانم چرا»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان “می‌خواهم بدانم چرا” اثر شروود اندرسن، از منظر اول شخص و از زبان یک نوجوان بیان می‌شود. این نوجوان، که نامش در داستان ذکر نشده، عشق عمیقی به اسب‌های مسابقه دارد و این عشق به عنوان محور اصلی داستان، هم روایت و هم شخصیت‌پردازی را شکل می‌دهد. راوی با زبانی ساده و صمیمی، تجربه‌ی خود از سفر به مسابقات اسب‌دوانی در ساراتوگا را بازگو می‌کند. این روایت، علاوه بر توصیف جزئیات مسابقات و اسب‌ها، به کشف ناگهانی راوی از واقعیت‌های تلخ زندگی بزرگسالان می‌پردازد.

ادامه مطلب »