داستان

از ما

آوات پوری: چاله‌های تودرتو

رنگ‌ها را تنها در تاریکی می‌توان دید… چپیدن توی اعماق شب و زل زدن به نقطه‌ای که تاریکی‌اش متمایزترست از تاریکی‌های دور و اطراف. بعد از توی آن حفرکردن چاهی که بشود از تهش به خودت زل بزنی…

ادامه مطلب »
از ما

بانگ -نوا: «بشکن دندان سنگی را» با اجرای یاسمین رویین

“بشکن دندان سنگی را” روایت جامعه‌ای است پَست و شَقی،‌ ایستا، دشمن نوآوری، فقیر و بخیل که دشمنی در آن حرف اول را می‌زند؛ جامعه‌ای که قربانی می‌طلبد نه برای پیشرفت، که برای آنکه درجا بزند یا عقب برود.

ادامه مطلب »
از ما

محمد رضا شادگار: استاد

ناگزیرم‌ به‌ عرضِ عالی‌ برسانم‌ که‌ بنده‌ هنوز که‌ هنوز است‌، نفهمیده‌ام‌ این‌ چه‌ دور است‌ که‌ درختِ چناری‌ جانی‌ را چنگ‌ بزند و بعد هم‌ در مندلِ آتشش‌ خود بسوزد، و دیگرانی‌ کَکشان‌ هم ‌نگزد که‌ نه‌ انگار آدمی‌، در همان‌ حلقه‌ که‌ گِردش‌ بودند، زمانی‌ زنده‌ بوده است.

ادامه مطلب »
از ما

قباد آذرآیین: نینا

آسانسوریک سال بعد، به هم‌کف رسید، نینا پیرزن را تند کنار زد و خودش را انداخت بیرون و نفسش را آزاد کرد… در آسانسور بسته شد. پیرزن پیاده نشده بود…

ادامه مطلب »
از ما

امین انصاری: خواب یک آدمِ دیگر

فرازی از رمان «به شهادت یک هرزه» درباره حافظه تاریخی و فجایع اجتماعی در سال‌های اخیر در ایران در مناسبات عاطفی نسل جوان، حاصل خلوت چهار ساله نویسنده برای روشن کردن شمعی در دل تاریکی‌ها.

ادامه مطلب »