از زندان اوین- شعری از مهوش ثابت
خانم ثابت از زندان اوین و به واسطه دوستی شعر حاضر را برای انتشار در بانگ در اختیار ما قرار داده است:
خانم ثابت از زندان اوین و به واسطه دوستی شعر حاضر را برای انتشار در بانگ در اختیار ما قرار داده است:
این رمان ترسیم هذیانها، پریشانگوییها و کابوسهای یک شب “شاه عباس کبیر” است. در همان حال این رمان سرشار از کابوسها، قتلها، شکنجهها و صحنههایی وحشتناک و شگرفی از گوش و بینی بریدن و “زندهخواری” دُژخیمان غولآسای دربار است که نفس را در سینه حبس و تپش قلب خواننده را افزون میکند.
در «تاریخ شانژمانهای ایران» میتوان یک تضاد بنیادین را دید. کرمانی از یک سو پیامبر مسلمانان و امامان شیعه را تقدیس میکند و از سوی دیگر اعراب را (با استناد به قرآن) کفرپیشه میخواند.به باور من، او پرشورترین و همزمان متناقضگوترین نویسنده ایران در قرن نوزدهم میلادی است.
برای لیلای «در تیرگی شب» حضور دیگری به تدریج کمرنگتر میشود و او خود را باز مییابد. لیلای زن درون را در مییابد و نویسندهٔ مرد میکوشد دیگری زن را درک کند و به او نزدیک شود. او و احساساتش را به تصویر بکشد و برای رهایی اش، حداقل در چهارچوب داستان، تلاش کند.
فعالان سیاسی داستان زبیگنیو از استبداد جان به در میبرند اما به دلیل غیبت از کشور خود و زندگی حاشیهای در کشور میزبان، از فعالیت سیاسی واقعی و مؤثر محروم و از معنا و هویت تهی میشوند.
لورپایُر خانم از راه میرسد، دوشیزه لوزییر ازش میپرسد که چطور مورتَن را ندیده، مورتَن در باغ بوده، خودش آمدنش را به او خبر داده بوده، مورتَن هم از این خبر تعجب کرده اما برخوردش مؤدبانه بوده به خاطر دوستی نزدیکش.
داوود در رمان «حوریها» از جنایتهای اسلامگرایان در جریان جنگ داخلی الجزایر انتقاد میکند. این رمان در الجزایر جزو آثار ممنوعه است و انتشارات گالیمار به خاطر انتشار این اثر از شرکت در نمایشگاه کتاب الجزایر محروم شد.
. داستان «سوزنبان»ِخوان خوزه آرهاولا به ترجمه رضا علامهزاده را با صدا و اجرای قدرتمند ژوان ناهید میشنوید.
نهنگی سر از آب بر آورده و دریا را به موج انداخته است. نویسندهی کرهای هان کانگ جبههی جدیدی را در ادبیات جهان گشوده است. او ادبیات را قلمرو پرداختن به درد و رنج انسانها ساخته است.
نشریه ادبی بانگ دوسیه سانسور و خودسانسوری «آوای تبعید» را بازنشر میکند. این دوسیه یک تصویر کلی از ساز و کار سانسور حکومتی در حکومت جمهوری اسلامی را آشکار می سازد.
چه چالشها و پرسشهایی ممکن است یک داستاننویس را درگیر کند؟ از شکلگیری یک ایده خوب تا توصیف صحنهها و نوشتن دیالوگها و از کار درآوردن شخصیتها و اینکه با زمان باید چه رفتاری داشت. در این دوسیه با برخی از این نکات آشنا میشویم.
نشریه ادبی بانگ دوسیهای را به فرشته مولوی، نویسنده سرشناس اختصاص داده است. بانگ از انتشار مقالاتی در نقد و بررسی آثار فرشته مولوی استقبال میکند.
برای لیلای «در تیرگی شب» حضور دیگری به تدریج کمرنگتر میشود و او خود را باز مییابد. لیلای زن درون را در مییابد و نویسندهٔ مرد میکوشد دیگری زن را درک کند و به او نزدیک شود. او و احساساتش را به تصویر بکشد و برای رهایی اش، حداقل در چهارچوب داستان، تلاش کند.
فعالان سیاسی داستان زبیگنیو از استبداد جان به در میبرند اما به دلیل غیبت از کشور خود و زندگی حاشیهای در کشور میزبان، از فعالیت سیاسی واقعی و مؤثر محروم و از معنا و هویت تهی میشوند.
… که تو: سرباز، متولد دیاری دروغین بودی، در وقاحت تاریخی که تاریخ تو نبود، صادره از جهنم. نام پدر: مرگ
هشت نُه نفری با هم بازی میکردیم. راه افتادیم به سمت رودخانه. از دور چشممان به سنگابها افتاد. آنهایی که از من قویتر بودند دویدند و سنگابها را گرفتند.
نهنگی سر از آب بر آورده و دریا را به موج انداخته است. نویسندهی کرهای هان کانگ جبههی جدیدی را در ادبیات جهان گشوده است. او ادبیات را قلمرو پرداختن به درد و رنج انسانها ساخته است.
ما را به گردنت بسته بودند، تو از حلقِ کشیدهٔ طناب، از فهمِ بریدهٔ نای بر مهرهها، عمیقتر میشدی و ما سنگتر…
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.