گوشه‌های بانگ- گوشه یازدهم: «نقطۀ روز» نوشتۀ مریم رئیس دانا

نقطه‌ی روز در نگاه اول حکایت نامرادی زنی است در بی‌وفایی معشوق. معشوق/ همسر؛ مردی بوده که زندگی‌ زن در او تعریف می‌شده است. از اندرون اندوه و ملال راوی، نویسنده ما را به اندرونی دیگری می‌برد در خانواده‌ای دیگر با روابط غریب و دختر نوجوانی عاصی، پدری تازه درگذشته و مادری که گوش به غرولندهای دخترک نوجوانش بسته است تا خود را و او را و زندگی را سرپا نگه دارد همانطور که وقتی پدرش زنده بوده نیز همین کار را می‌کرده.

شیرین عزیزی‌مقدم: گم‌گشتگی و جست‌وجوی معنا در «۱۳ داستان و سایه‌های غار» شهریار مندنی‌پور

«۱۳ داستان و سایه‌های غار» اثری است که با زبانی شاعرانه و ساختاری پیچیده، خواننده را به درک عمیق‌تری از شرایط انسانی دعوت‌می‌کند. این مجموعه، منتشرشده توسط نشر مهری در سال ۱۴۰۳، تصویری از انسان‌هایی ارائه‌می‌دهد که در غار تنهایی و سایه‌های ذهنی خود اسیرند، اما هم‌چنان به دنبالِ روشنایی و معنا می‌گردند. این مجموعه را بررسی می‌کنیم:

علی شبابی: فرانکلین تنهاست

یک صبح نسبتا سرد پاییزی، کنج تخت لم داده بودم که دخترم هراسان پرید توی اتاق و آن‌قدر بابا ‌‌بابا کرد و بازوانم را کشید تا چرت من پاره شد و وحشت را در صورت زیبایش دیدم. سارا وقتی هیجان‌زده می‌شود زبانش می‌گیرد.

سورنا دانایی: دیاسپورا، هویت و جنسیّت در رمان «سَندروم اولیس» نوشته‌ رعنا سلیمانی

رمان “سندروم اولیس” نوشته‌ی رعنا سلیمانی، داستان نینا، زنی ایرانی است که پس از تجربه‌ی سرکوب سیاسی و اعدام شوهرش اسحاق، به عنوان پناهنده به سوئد می‌رود. این رمان بر سه محور اصلی دیاسپورا، هویت و جنسیت متمرکز است.

بهروز شیدا: «در زمین از بهشت گفت‌وگوها است»- شش خوانش مینی‌مالیستی و برگردان دو شعر کوتاه

آن‌چه می‌خوانید شش خوانش مینی‌مالیستی‌ و برگردان دو شعر کوتاه است در پیوند با یک‌دیگر؛ شش خوانش مینی‌مالیستی‌ از کتاب کاندید، نوشته‌ی ولتر، نمایش‌نامه‌ی نمایش یک رویا، نوشته‌ی آگوست استریندبرگ، صفحه‌ی اول رمان باباگوریو، نوشته‌ی انوره دو بالزاک، صفحه‌ی اول رمان من هفت‌تیرکش فرزی هستم، نوشته‌ی میکی اسپیلین، کتاب اعترافات،نوشته‌ی ژان ژاک روسو، جستار چگونه می‌توانی از روی سایه‌ات بپری وقتی دیگر سایه‌ای نداری؟، نوشته‌ی ژان بودریار؛ برگردان دو شعر کوتاه از گونار اکلوف و توماس ترانسترومر.

زورا نیل هورستون: «اسپانک» به ترجمه میترا داوودی

اسپانک، شخصیت اصلی داستان، مردی بی‌پروا و جسور است که بدون ترس از هیچ‌چیز، به خواسته‌هایش می‌رسد. او با تصاحب لنا، همسر جو، و سپس کشتن جو در یک درگیری، قدرت و تسلط خود را به نمایش می‌گذارد. جو، در مقابل، نماد ضعف و ترس است، اما حتی در مرگ نیز حضور خود را از طریق افسانه‌ها و باورهای مردمان حفظ می‌کند. این تقابل بین قدرت و ضعف، جسارت و ترس، یکی از محورهای اصلی داستان است.

شروود اندرسن: «می‌خواهم بدانم چرا»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان “می‌خواهم بدانم چرا” اثر شروود اندرسن، از منظر اول شخص و از زبان یک نوجوان بیان می‌شود. این نوجوان، که نامش در داستان ذکر نشده، عشق عمیقی به اسب‌های مسابقه دارد و این عشق به عنوان محور اصلی داستان، هم روایت و هم شخصیت‌پردازی را شکل می‌دهد. راوی با زبانی ساده و صمیمی، تجربه‌ی خود از سفر به مسابقات اسب‌دوانی در ساراتوگا را بازگو می‌کند. این روایت، علاوه بر توصیف جزئیات مسابقات و اسب‌ها، به کشف ناگهانی راوی از واقعیت‌های تلخ زندگی بزرگسالان می‌پردازد.

گری لئونارد: «دوبلینی‌ها»، به ترجمه تارا نوری

مقاله گری لئونارد نشان می‌دهد که «دوبلینی‌ها» نه تنها یک مجموعه داستان کوتاه است، بلکه یک اثر عمیق و چندلایه است که به بررسی مسائل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی می‌پردازد. جویس با استفاده از سبک منحصر به فرد خود، خواننده را به چالش می‌کشد تا معانی پنهان داستان‌ها را کشف کند و به درک بهتری از زندگی شخصیت‌ها و جامعه‌ی آن‌ها برسد.

  ادبیات داستانی آمریکا در قرن بیستم – به کوشش حسین نوش‌آذر

در قرن بیستم، نویسندگان آمریکایی مانند هنری جیمز، ارنست همینگوی و تونی موریسون با نوآوری‌های فرمی و محتوایی، داستان کوتاه را به عنوان یک فرم ادبی مستقل و غنی تثبیت و آن را به ابزاری برای بیان تجربیات فرهنگی و هویتی تبدیل کردند. جلوه هایی از این تلاش در بانگ.

نکاتی درباره داستان‌نویسی – به کوشش رباب خمیس

چه چالش‌ها و پرسش‌هایی ممکن است یک داستان‌نویس را درگیر کند؟ از شکل‌گیری یک ایده خوب تا توصیف صحنه‌ها و نوشتن دیالوگ‌ها و از کار درآوردن شخصیت‌ها و اینکه با زمان باید چه رفتاری داشت. در این دوسیه با برخی از این نکات آشنا می‌شویم.

بایگانی

بانگ - نوا

شعر

از دست ندهید

محمدرفیع محمودیان: بازیگوشی در زبان – کاربرد نقطه‌ویرگول (؛)

  نقطه‌ویرگول نشانه‌ای بینابینی است، بین نقطه و ویرگول. مکثی طولانی است ولی نه در حد توقفی که نقطه مشخص می‌کند. درنگی در درنگ است. حالت بینابینی به آن وجهی نا مشخص و مبهم می‌بخشد. معلوم نیست آنرا باید کجا بین کوتاه و بلند یک توقف، مکث و یک درنگ کوتاه جای داد. با اینهمه، در دستورالعملهای تدوین شده برای آیین سخنوری و نگارش (دستور زبان) شکل یا شیوه‌ی کاربرد آن بگونه‌ای دقیق معرفی شده است.

قاضی ربیحاوی: فتنه

این داستان در گره‌گاه دو موضوع «عشق و تنهایی» و «مرگ و زندگی» با روایتی نمادین و سرشار از عناصر فولکلور و اساطیری، به زندگی شخصیتی به نام حاتو می‌پردازد که درگیر مسائل عاطفی، اجتماعی و فلسفی است. داستان در فضای رئالیسم جادویی اتفاق می‌افتد و مرز بین واقعیت و خیال را محو می‌کند.

مهرنوش حدادی: دخمه

شخصیت اصلی، فردی منزوی و پریشان‌حال، درگیر با گناهان گذشته است. فضای داستان، که در محیط‌های بسته و تاریک مانند اتاق خواب و آشپزخانه جریان دارد، بازتابی از وضعیت ذهنی اوست: احساس خفگی، تنگنا و سردرگمی.

گری لئونارد: «دوبلینی‌ها»، به ترجمه تارا نوری

مقاله گری لئونارد نشان می‌دهد که «دوبلینی‌ها» نه تنها یک مجموعه داستان کوتاه است، بلکه یک اثر عمیق و چندلایه است که به بررسی مسائل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی می‌پردازد. جویس با استفاده از سبک منحصر به فرد خود، خواننده را به چالش می‌کشد تا معانی پنهان داستان‌ها را کشف کند و به درک بهتری از زندگی شخصیت‌ها و جامعه‌ی آن‌ها برسد.

علی شریعت کاشانی: جلوه‌هایی از تعهد انسانی و اجتماعی و استبدادستیزی در شعر سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی به عنوان شاعری متعهد، همواره از حقوق انسان‌ها، به ویژه زنان، دفاع کرده و در شعرهایش به مسائل اجتماعی، سیاسی و انسانی پرداخته است. او با نگاهی انتقادی به نابرابری‌های جنسیتی و اجتماعی، از آزادی و برابری حمایت کرده است. شعر او ترکیبی از تعهد اجتماعی، استبدادستیزی، میهن‌دوستی و نوآوری ادبی است.

سمیه کاظمی حسنوند: بخت سیاهِ ماهی

رودخانه خروشان و پرآبی بود و از کنار روستا می‌گذشت. کوله پشتی‌ام را روی زمین گذاشتم. بعد دست و صورتم را توی آب شستم. آب سرد بود و مثل تیغ صورتم را می‌خراشید. دم بهار بود اما هنوز برف در حاشیه دیوارها و حصارها، به چشم می‌خورد. شکوفه‌های هلو و گیلاس تازه ترکیده بودند. آفتاب گرمی روی سر درخت‌ها، چمنزارها و ساحل سنگلاخی رودخانه می‌تابید. تفنگ، روی دوشم بود. صدایی از پشت سرم بلند شد.

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی