گفت‌وگو علیرضا غلامی با نسیم خاکسار: نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»

این مصاحبه یک سند تاریخیِ درجه‌ یک برای فهم جریان ادبی جنوب، تاریخچه مطبوعات محلی و نقش محوری ناصر تقوایی در شکل‌بخشیدن به این جریان ادبی است. ارزش اصلی آن در روایت اولیه، جزئیات منحصربه‌فرد و تحلیل‌های شخصی نسیم خاکسار نهفته است. این متن برای هر پژوهشگری در حوزه تاریخ ادبیات معاصر ایران و به ویژه سینمای تقوایی، یک منبع ضروری و روشنگر محسوب می‌شود.

محمدرفیع محمودیان: ناصر تقوایی، سلامت را ما پاسخ می‌گوییم

این مقاله با نگاهی شاعرانه و فلسفی، به تحلیل فیلم «باد جن» ساخته ناصر تقوایی و ارتباط آن با شهر بندرلنگه و مفهوم «زار» می‌پردازد. نویسنده استدلال می‌کند که «باد جن» تنها یک مستند درباره یک آیین محلی نیست، بلکه تصویری است از «وضعیت عمومی جهان». نویسنده با ارجاعات فراوان به اسطوره‌ها (مانند مسیح، دیونیسوس، ادیپ) و چهره‌های ادبی (مانند ساعدی، احمد محمود، شاملو)، فیلم «باد جن» را به عنوان اثری جهان‌شمول و فلسفی فراز می‌آورد.

پونه بریرانی: داستان زنی که همه چیز را تمیز تمیز تمیز تمیز می‌کرد

این داستان بیش از آنکه روایتی خطی باشد، تک‌پرده‌ی شاعرانه‌ای است از فروپاشی تدریجی یک ذهن در انزوای محض. بریرانی در این اثر تأثیرگذار، وسواس فیزیکی «تمیز کردن» را به استعاره‌ای بدیع برای پاک کردن زخم‌های کهنه، تلاش برای نظم بخشیدن به هرج‌ومرج درون، و سرانجام تقلای نومیدانه برای ایجاد ارتباط با جهان بیرون تبدیل می‌کند.

جواد اسحاقیان: گفتمان “تاریخ” و “ادبیات” در رمان “زنده باد تستوسترون” نوشته‌ی فریبا صدیقیم

رمان فریبا صدیقیم از طریق شخصیت‌هایی چون «صبا»، «ملانی»، «مری خونین» و «آن بولین» به بررسی پیوند تاریخ و رمان تاریخی در چارچوب پسامدرنیسم می‌پردازد. با استفاده از عناصر کنایه، چندصدایی و کارناوال، رمان مرزهای میان واقعیت و خیال را مخدوش کرده و مضامینی چون ستم مردسالاری، اقتدار زنان و بازنگری تاریخ را برجسته می‌کند.

بهروز شیدا: «آرزوی فریادِ مایی که رمز آزادی بداند»، گذری کوتاه از ردپای چند متن در رمان سقفِ بلند تنهایی، نوشته‌ی حسین رادبوی

می‌خواهیم از ردپای چند متن‌ در رمان سقفِ بلند تنهایی، نوشته‌ی حسین رادبوی، به‌کوتاهی بگذریم. می‌خواهیم به متن‌ها، رنج‌ها، عشق‌ها، ناکامی‌های قصه‌ساز بنگریم. می‌خواهیم به گوشه‌ای از زنده‌گی‌‌‌های پُرآرزو و زخم بنگریم.

لاسلو کراسناهورکای: کسی به در می‌کوبد

«کسی به در می‌کوبد» یک قطعه ادبی استثنایی است که از منظر روانکاوی به درون ذهن یک فاشیست نفوذ می‌کند. کراسناهورکای نشان می‌دهد که فاشیسم یک بیماری روانی است که در آن نفرت، حماقت، پارانویا و میل به ویرانگری در هم می‌آمیزد و فردی را می‌سازد که وجود خود را در نفی و نابودی «دیگری» تعریف می‌کند.

رابرت کوور: «آسانسور» به ترجمه نادر افراسیابی

داستان «آسانسور» با استفاده از فضایی محدود و نمادین، به بررسی مفاهیم عمیقی مانند عادت، ترس از تغییر، تنهایی، مرگ و جست‌وجوی معنا می‌پردازد. شخصیت کورت به عنوان فردی که در دام زندگی روزمره و ترس‌های خود گرفتار شده است، نمادی از انسان مدرن است که در جست‌وجوی معنا و رهایی از چرخه‌ی تکراری زندگی است.

جودیت باتلر: «خشونت، سوگواری، سیاست» – به ترجمه کمال آبادی

این چارچوب نظری در ادبیات داستانی می‌تواند الهام‌بخش خلق آثاری باشد که به بازنمایی انتقادیِ سوگِ به‌حاشیه‌رانده‌شده بپردازند -روایت‌هایی از مرگ قربانیان جنگ، مهاجران، یا اقلیت‌ها که در گفتمان رسمی نادیده گرفته می‌شوند. باتلر با تأکید بر «آسیب‌پذیری مشترک»، نویسندگان را ترغیب می‌کند تا با به‌چالش‌کشیدن هنجارهای سوگواری تحمیلی، روایت‌های بدیل بیافرینند؛ آثاری که نه‌تنها خشونت ساختاری را افشا می‌کنند، بلکه امکانی برای همدردی فرامرزی و بازاندیشی در اخلاق روایتگری فراهم می‌سازند.

جورج ساندرس:  «با این حال، به راهشان ادامه دادند» – تأملاتی درباره‌ی «ارباب و بنده» اثر تولستوی، به ترجمه جمال آرام

جورج ساندرس در تحلیل «ارباب و بنده» تولستوی، با نگاهی موشکافانه به سبک روایی مبتنی بر فکت‌های عینی، تغییرات زاویه‌ی دید، و ساختار سینمایی داستان، نشان می‌دهد چگونه تولستوی دنیایی باورپذیر و پرجزئیات خلق می‌کند، در حالی که تناقضات زندگی شخصی او با حکمت فراشخصی رمان‌هایش، عمق و جذابیت اثر را دوچندان می‌کند.

ناصر تقوایی، روایتی ناتمام

ناصر تقوایی، اگرچه به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ایران شناخته می‌شود، بیش از هر چیز، ریشه در ادبیات داشت. خاستگاه هنری او نه در کلاس‌های سینما، که در دل داستان‌نویسی و فضای روشنفکری دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شکل گرفت. تقوایی با انتشار داستان‌های کوتاهش در مجلاتی چون «آرش» و سردبیری «جُنگ هنر و ادبیات جنوب»، خود را به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک با نثری متأثر از مکاتب آمریکایی تثبیت کرد. مجموعه داستان «تابستان همان سال» که تنها اثر او در زمینه ادبیات داستانی است در عرصه ادبیات کارگری و ادبیات اقلیمی جنوب به یاد ماندنی و از اثار شاخص ادبیات معاصر ایران است.

ادبیات مهاجرت: بازتعریف هویت و مقاومت در روایت‌های جابجایی

نشریه ادبی بانگ از اردیبهشت‌ماه با اختصاص دوسیه‌ای به «ادبیات مهاجرت»، نه‌تنها به معرفی آثار این حوزه می‌پردازد، بلکه با کاوش در مفهوم این ژانر، آن را از ادبیات تبعید و دیاسپورا متمایز می‌کند. این مقاله با نگاهی به نظریه‌های هومی بابا، پل ریکور و ادوارد سعید، نقش روایت‌های مهاجرت را در بازسازی هویت، مقاومت زبانی و چالش با ساختارهای قدرت جهانی بررسی می‌کند و دعوتی است برای تأمل عمیق‌تر در این حوزه پویا.

  ادبیات داستانی آمریکا در قرن بیستم – به کوشش حسین نوش‌آذر

در قرن بیستم، نویسندگان آمریکایی مانند هنری جیمز، ارنست همینگوی و تونی موریسون با نوآوری‌های فرمی و محتوایی، داستان کوتاه را به عنوان یک فرم ادبی مستقل و غنی تثبیت و آن را به ابزاری برای بیان تجربیات فرهنگی و هویتی تبدیل کردند. جلوه هایی از این تلاش در بانگ.

بایگانی

بانگ - نوا

شعر

از دست ندهید

پونه بریرانی: داستان زنی که همه چیز را تمیز تمیز تمیز تمیز می‌کرد

این داستان بیش از آنکه روایتی خطی باشد، تک‌پرده‌ی شاعرانه‌ای است از فروپاشی تدریجی یک ذهن در انزوای محض. بریرانی در این اثر تأثیرگذار، وسواس فیزیکی «تمیز کردن» را به استعاره‌ای بدیع برای پاک کردن زخم‌های کهنه، تلاش برای نظم بخشیدن به هرج‌ومرج درون، و سرانجام تقلای نومیدانه برای ایجاد ارتباط با جهان بیرون تبدیل می‌کند.

لاسلو کراسناهورکای: کسی به در می‌کوبد

«کسی به در می‌کوبد» یک قطعه ادبی استثنایی است که از منظر روانکاوی به درون ذهن یک فاشیست نفوذ می‌کند. کراسناهورکای نشان می‌دهد که فاشیسم یک بیماری روانی است که در آن نفرت، حماقت، پارانویا و میل به ویرانگری در هم می‌آمیزد و فردی را می‌سازد که وجود خود را در نفی و نابودی «دیگری» تعریف می‌کند.

گوشه‌های بانگ – گوشه سیزدهم: «پشت پرده‌ی شادی» نوشته ذکیه شهاب

«پشت پرده شادی»، عاشقانه‌ای است محکوم به شکست. داستان از عشق آغاز می‌شود و در خشم پایان می‌گیرد. نثر داستان -که به نثر کهن فارسی پهلو می‌زند- با گشودن دریچه‌ای غافلگیرکننده شروع می‌شود اما رنج، رنج عشق و فریبکاری معشوق ذره ذره، همچون نخ باریک تسبیح در تار و پود داستان جذب می‌شود تا خواننده همراه راوی انفعال را پس زند و قدم در راهی بگذارد که این‌بار نه عرف، نه خانواده، نه فرزند و از همه مهم‌تر، نه معشوق سابق، پیش پایش گذاشته‌اند.

هما شهرابخت: بهشت را من به آتش کشیدم

روایتی از زندگی مردی که در بند اسارت و اراده‌ ارباب گرفتار شده و در مسیری از جنوب به شمال، از بندر سوخته به شالیزارهای سبز، زندگی‌ای تازه اما همچنان محصور می‌یابد. این داستان نقدی است بر اسارت انسان در قفس‌های تحمیلی قدرت و سنت و آزادی را هم در سرکشی می‌جوید: یک «ضد-اسطوره» مدرن؛ تراژدی انسانیتی که آزادی را فقط در نابودی تمام ساختارهای ازپیش‌ساخته می‌داند.

جودیت باتلر: «خشونت، سوگواری، سیاست» – به ترجمه کمال آبادی

این چارچوب نظری در ادبیات داستانی می‌تواند الهام‌بخش خلق آثاری باشد که به بازنمایی انتقادیِ سوگِ به‌حاشیه‌رانده‌شده بپردازند -روایت‌هایی از مرگ قربانیان جنگ، مهاجران، یا اقلیت‌ها که در گفتمان رسمی نادیده گرفته می‌شوند. باتلر با تأکید بر «آسیب‌پذیری مشترک»، نویسندگان را ترغیب می‌کند تا با به‌چالش‌کشیدن هنجارهای سوگواری تحمیلی، روایت‌های بدیل بیافرینند؛ آثاری که نه‌تنها خشونت ساختاری را افشا می‌کنند، بلکه امکانی برای همدردی فرامرزی و بازاندیشی در اخلاق روایتگری فراهم می‌سازند.

جورج ساندرس:  «با این حال، به راهشان ادامه دادند» – تأملاتی درباره‌ی «ارباب و بنده» اثر تولستوی، به ترجمه جمال آرام

جورج ساندرس در تحلیل «ارباب و بنده» تولستوی، با نگاهی موشکافانه به سبک روایی مبتنی بر فکت‌های عینی، تغییرات زاویه‌ی دید، و ساختار سینمایی داستان، نشان می‌دهد چگونه تولستوی دنیایی باورپذیر و پرجزئیات خلق می‌کند، در حالی که تناقضات زندگی شخصی او با حکمت فراشخصی رمان‌هایش، عمق و جذابیت اثر را دوچندان می‌کند.

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی