
ناصر تقوایی، اگرچه به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ایران شناخته میشود، بیش از هر چیز، ریشه در ادبیات داشت. خاستگاه هنری او نه در کلاسهای سینما، که در دل داستاننویسی و فضای روشنفکری دهههای ۴۰ و ۵۰ شکل گرفت. تقوایی با انتشار داستانهای کوتاهش در مجلاتی چون «آرش» و سردبیری «جُنگ هنر و ادبیات جنوب»، خود را به عنوان نویسندهای صاحب سبک با نثری متأثر از مکاتب آمریکایی تثبیت کرد. مجموعه داستان «تابستان همان سال» که تنها اثر او در زمینه ادبیات داستانی است در عرصه ادبیات کارگری و ادبیات اقلیمی جنوب به یاد ماندنی و از اثار شاخص ادبیات معاصر ایران است.
این بنیان ادبی قدرتمند، سنگِ بنای رویکرد سینمایی او شد و تقوایی را به یکی از اقتباسگران برجسته سینمای ایران مبدل ساخت. وفاداری به متن و درک عمیق از ساختار داستانی در آثار شاخصی چون «آرامش در حضور دیگران» (بر اساس اثری از غلامحسین ساعدی) و «ناخدا خورشید» (اقتباس از “داشتن و نداشتن” همینگوی) کاملاً مشهود است. حتی فیلمنامۀ شخصی او برای «صادق کرده» نیز از همان حس داستانپردازی قوی و نگاه اجتماعی ریشهگرفته از ادبیات بهره میبرد.
او که خود قربانی سانسور و توقف پروژههای بزرگش مانند «کوچک جنگلی» بود، در اعتراض به فضای حاکم، عطای فیلمسازی و انتشار کتاب را به لقایش بخشید و خانهنشین شد. بدین ترتیب، تقوایی به نماد هنرمندی بدل گشت که با وجود خلق میراثی ماندگار، به دلیل پایمردی بر اصول ادبی و هنریاش، ناگزیر به خاموشی گرایید.
نشریه ادبی بانگ در این دوسیه نام و خاطره او را گرامی میدارد.
درگذشت ناصر تقوایی، راوی زخمهای جنوب ایران

ناصر تقوایی، کارگردان و داستاننویس برجستهی ایرانی، خالق آثاری چون «دایی جان ناپلئون» و «ناخدا خورشید»، در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت. او با داستانهایی صمیمی و تأثیرگذار، زندگی کارگران و دریانوردان جنوب ایران را با نگاهی همدلانه و بیطرف به تصویر کشید و نسلی زخمخورده را جاودانه کرد.
کانون نویسندگان ایران (در تبعید): ناصر تقوایی در دو رژیم سانسور شد اما آزاد ماند

تقوایی هنرمندی بود که پیش از آنکه کارگردان شود، نویسندهای مردمی و دقیقنگر بود؛ نویسندهای که درد و حقیقت زندگی انسان ایرانی را مینوشت و با زبانی ساده اما ژرف، از واقعیتهای جامعه سخن میگفت.
علی آشوری: ناصر تقوایی مردی از جنوب، صدایی از تبعید خاموش

در روزگاری که تصویر، ابزار فریب شده، ناصر تقوایی تصویر را به پناهگاه صداقت بدل کرد. اکنون در نبود او، سینمای ایران فقیرتر است. اما تصویرش، همچنان در باد و دریا و در نگاه مردمان جنوب زنده است. در یاد کسانی که میدانند هر هنرمند راستین، پیش از آنکه فیلمساز یا نویسنده باشد، شاهدی بر حقیقت انسان است.
آوا و نوا: یک گفتوگوی خودمانی درباره طغیان در داستانهای ناصر تقوایی

نخستین شماره آوا و نوا به درونمایه «طغیان» در داستانهای کوتاه ناصر تقوایی اختصاص دارد. این برنامه با تکیه بر مقالهای از سمیه سادات نوری در جمعخوانی دو داستان کوتاه «روز بد» و «عاشورا در پاییز» ناصر تقوایی تهیه شده است.
محمدرفیع محمودیان: ناصر تقوایی، سلامت را ما پاسخ میگوییم

این مقاله با نگاهی شاعرانه و فلسفی، به تحلیل فیلم «باد جن» ساخته ناصر تقوایی و ارتباط آن با شهر بندرلنگه و مفهوم «زار» میپردازد. نویسنده استدلال میکند که «باد جن» تنها یک مستند درباره یک آیین محلی نیست، بلکه تصویری است از «وضعیت عمومی جهان». نویسنده با ارجاعات فراوان به اسطورهها (مانند مسیح، دیونیسوس، ادیپ) و چهرههای ادبی (مانند ساعدی، احمد محمود، شاملو)، فیلم «باد جن» را به عنوان اثری جهانشمول و فلسفی فراز میآورد.
سمیهسادات نوری: «روز بد» و «عاشورا در پاییز»، نوشته ناصر تقوایی

شخصیتهای مرکزی تمام هشت داستان مجموعه «تابستان همان سال»، کارگران هستند و فاحشهها، یا به زبان امروزیتر کارگران جنسی. هر دو گروه از آسمان سنگ هم ببارد باید کار کنند و در نهایت نه احترامی دارند و نه جایگاهی. در داستان ابتدایی، لیدا کارگر جنسی است با نامی غیربومی که با خورشیدو، دوست راوی، خوابیده. تعطیلی پنجشبنههای او به اصرار حکومت است و خودش هم نمیداند که به آن راضی باشد یا نه. در مقابل خورشیدو و راوی، مردان جوان سنتیِ کارگر بندر هستند که یک روز سرکار نرفتن برای آنها مساوی اخراج است. دو مرد از تمام داراییها و خوشیهای جهان تملک موقت بر تن زنانی دارند که حتی غرورشان اجازه نمیدهد بدون انعام و مزد شب ترکشان کنند. تقوایی حس تملک این مردان را در حرکتی گذرا اما معنادار نشان میدهد.