نکاتی درباره داستان‌نویسی – به کوشش رباب خمیس

چه چالش‌ها و پرسش‌هایی ممکن است یک داستان‌نویس را درگیر کند؟ از شکل‌گیری یک ایده خوب تا توصیف صحنه‌ها و نوشتن دیالوگ‌ها و از کار درآوردن شخصیت‌ها و اینکه با زمان باید چه رفتاری داشت. در این دوسیه با برخی از این نکات آشنا می‌شویم.

ایده خوب

جهنم با نیات نیک سنگفرش شده است. این جمله برناردو کلروو به  یادمان می‌آورد که واقعیت به اندیشه فروکاسته نمی‌شود. اندیشه نیک لزوماً کنش نیک نمی‌زاید؛ بهترین خواسته گاهی به بدترین نتیجه می‌انجامد.

در ادبیات، جهنم با ایده‌های خوب سنگفرش شده است: پشت جلد را لبریز و پر محتوا می‌سازند و کتاب را تهی می‌گذارند. رمان را یک ایده نمی‌سازد هزار ایده باید. نه هزار ایده پراکنده، بلکه هزار ایده که هم‌آهنگ می‌شوند، تضاد می‌سازند، یکدیگر را کامل می‌کنند. وانگهی مفهوم، ویژگی و جهت می‌آورد، اما دیوار و خانه نمی‌سازد. اقتضای رمان این است که جهانی خلق شود نه طرحی از یک جهان.

[ادامه]

نوشتن برای دانستن، دانستن برای نوشتن؟

قلم قطب‌نماست؛ کلنگ کوهنوردی است؛ جفتی کفش است. امکان  کشف کردن می‌دهد؛ در سفر همراه و زائر را یار است.

اگر نوشتن ماجرایی نمی‌ساخت به اتفاقی بیهوده فروکاسته می‌شد. از نظر من گزارش دادن از آنچه [پیشاپیش] در ذهن است همانقدر که زمان‌خوار است سترون هم هست. چنان است که [به جای صید تازه]،  مردار الاغی(۱) را در اندیشه خویش به دام‌اندازی و بر صفحه کاغذ بگذاری. چون کار گورکن است که اگر چند شایان احترام است اما ذوقی برنمی‌انگیزد. آفریدن، با به خاک سپردن در تضاد است.

[ادامه]

در اهمیت افعال

ما با زبان خود می‌نویسیم و گاه در طول ده‌ها سال با زبان خود وارد بحث و مشاجره می‌شویم. [چون] شوهر پیری که برای همسر پیرش مته به خشخاش می‌گذارد. یکی از مشاجرات خانگی معمول من مربوط به افعال است. من، همسرم زبان فرانسه را سرزنش می‌کنم؛ به خاطر آنکه فعل‌های بیشتری به خانه‌ام نمی‌آورد. فاش بگویم که اندوخته افعال آن نومیدم می‌سازد؛ چرا که سبک، بیش از آن که به صفت، اسم یا ضمیر وابسته باشد، وابسته به فعل است. تنها فعل است که جمله را به پیش می‌برد، آن را به حرکت در می‌آورد، به آن انرژی زمان و کنش می‌بخشد.

[ادامه]

نویسنده جوان

برای آنکه بانوی زیبایی فرانسه بشوی، سنی هست، برای نویسنده شدن اما نیست. ‌فرانسواز ساگان ، «سلام بر غم» را در ۱۸ سالگی منتشر کرد در حالی که «افتخار امپراطوری»، اثر دورمسون ،  در چهل سالگی نویسنده به وجود آمد. و در میان غول‌های ادبیات فاصله‌های چشمگیری است.در ازای نویسنده‌ای چون رادیگه که دو جواهر خود «شیطان در بدن» و «باله کنت دورژل» را قبل از ۲۰  سالگی شکل داد، لاکلویی هست که برای تنها رمان خود، «روابط خطرناک»، در سن ۴۰ سالگی خیز برداشت؛ استاندال (۵) در ۴۴ سالگی بدان یورش برد و سروانتس در ۵۰ سالگی «دن کیشوت» را تدارک دید. همانطور که لئوناردو شا شا(۷) نثرنویس ایتالیایی محبوبم به طنز می‌گوید: «لحظه‌ای فرامی‌رسد که نویسنده ، هر سنی که داشته باشد، دیگر نمی‌تواند با [کمال] زودرس  خود بجنگد».

[ادامه]

بار اضافه

«همه چیز را گفتن، راز ملال‌انگیز بودن است.» ولتر به روشنی صورت‌بندی کرده است: توصیف کردن، انباشتن نیست. افزایش جزئیات، جامعیت نکات دقیق و تراکم یادداشت‌‌ها، متنی زنده نمی‌سازند. بیستر بساط درهمی است که نمی‌شود چیزی در آن تشخیص داد. محل تخلیه زباله است که آدم از آن روگردان می‌شود.

[ادامه]

دیالوگ

به دلیلی که از من پنهان است دیالوگ نزد برخی اهل ادب شهرت بدی دارد. چند بار بر سر میز اعضای جایزه گنکور همکاری را در حال گفتن چنین چیزهایی غافل‌گیر کرده‌ام: «این که رمان نیست، پر از دیالوگ است!» وقتی که در مورد کتابم از من تعریف می‌کنند، آنجا که می‌گویند توانسته‌ام هنر نمایشنامه‌نویسی را به هنر رمان‌نویسی پیوند بزنم، حس می‌کنم گلوله توپ از یک میلیمتری شقیقه‌ام رد شده و حدس می‌زنم که آن شخص تلاش می‌کند، ضمن احترام به مردی که ابتدا بر سر صحنه بوده، مؤدبانه به من خاطرنشان کند که زیاد دیالوگ به کار می‌برم.

[ادامه]

ایستایی و پویایی

اگر ظهور یک شخصیت در داستان برای خواننده مایه خوشبختی است، نزد نویسنده مایه زحمت بسیار است؛ چون ورود به صحنه در همان پاراگراف موجود خلاصه نمی‌شود و آینده متن را مشروط می‌سازد. معرفی یک شخصیت، باعث به‌وجود آمدن – یا نیامدن – انتظاراتی است. شخصیت‌پردازی ایستا یا پویاست. ایستا همه چیز را در چند سطر می‌گوید. سیر تا پیاز فیزیک بدن همانطور که سیر تا پیاز ویژگی‌های شخصیتی را.  چند ویژگی برجسته کفایت می‌کند.

[ادامه]

هنر چهره‌نگاری

«چهره‌نگاری» مسئله‌ای فلسفی پیش روی ما می‌گذارد: مسئله‌ی ‌هویت. ما سخت هستیم یا سست؟ دارای ذات هستیم یا در جریان هستی، ویژگی‌هایی می‌یابیم؟ برای ذات‌گرایان -ارسطو در دنیای باستان و لایبنیتس در عصر کلاسیک- ذات کاملاً شکل‌یافته پا به وجود می‌گذارد و زمان چیزی را تغییر نمی‌دهد؛ فقط آنچه را پیشاپیش، به‌صورت بالقوه وجود دارد، گسترش می‌دهد. در طول زمان، هستیِ ما مطابق فرمول اولیه‌ی خود، که نزد ارسطو طبیعت و نزد لایب نیتس موناد است، گسترش می‌یابد.

[ادامه]

هنر چهره‌نگاری از راه تأثیر

چهره‌نگاری از راه تأثیر درست همان چیزی است که به عقیده‌ی بسیاری نباید انجام داد. با این همه همین روش، سبکِ بزرگ کلاسیک را به وجود آورد. این نوع هنر نوشتن [از راه تاثیرگذاری] که برای مدرن‌ها بیهوده و برای قدما متعالی بود، آن‌ها را دوپاره می‌سازد. قرن ۱۹، شیفته‌ی دقت، امر نامتعارف و گاه گروتسک، این شیوه‌ی معرفی شخصیت‌ها را محکوم کرد و قرن ۲۰ نیز با پی بردن به «درجه‌ی صفر نوشتار» این حکم را همچنان محفوظ داشت. آیا برای اعاده‌ی حیثیت آن بسیار دیر رسیده‌ایم؟

[ادامه]

چهره‌نگاری با اشیا

آیا می‌توان شخصیت را با شی آمیخت؟ بدیهی است که خیر. کسی موجود صاحب آگاهی را با موجودی که فاقد آن است برابر نمی‌نهد. فیلسوفان تأکید می‌کنند که سوژه ابژه نیست. محال است که «خویشتن»(ego) و «پنجه»(ergot)  را شبیه بدانیم. با این وجود در ادبیات «پنجه» ممکن است «خویشتن» باشد یا دست‌کم به نحو چشمگیری به تعریف کردن آن یاری رساند همچنان که پاشنه کفش به سیاست مردی کوتاه‌قد… از نظر بهترین نویسندگان، از گوستاو فلوبر تا ریمون چندلر، گاهی یک شی چهره کامل یک شخصیت را تصویر می‌کند.

[ادامه]

چهره‌نگاری تو‌خالی

چهره‌نگاری توخالی، هنر گفتن بدون گفتن است.  بجای توصیف مستقیم ویژگی‌های مثبت یا منفی فرد بر آنچه بیان نشده و حذف یا القا شده تمرکز می‌کند. تاثیر آن از اینجاست که گاهی سکوت بیش از فریاد سخن می‌گوید و آنچه نشان داده نمی‌شود از آنچه به نمایش در می‌آید جای معنادارتری اشغال می‌کند.

[ادامه]

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی