اریک امانوئل اشمیت: «نویسنده جوان» – به ترجمه رباب خمیس

برای آنکه بانوی زیبایی فرانسه بشوی، سنی هست، برای نویسنده شدن اما نیست. ‌فرانسواز ساگان (۱)، «سلام بر غم» را در ۱۸ سالگی منتشر کرد در حالی که «افتخار امپراطوری»، اثر دورمسون (۲)،  در چهل سالگی نویسنده به وجود آمد. و در میان غول‌های ادبیات فاصله‌های چشمگیری است.در ازای نویسنده‌ای چون رادیگه (۳) که دو جواهر خود «شیطان در بدن» و «باله کنت دورژل» را قبل از ۲۰  سالگی شکل داد، لاکلویی (۴) هست که برای تنها رمان خود، «روابط خطرناک»، در سن ۴۰ سالگی خیز برداشت؛ استاندال (۵) در ۴۴ سالگی بدان یورش برد و سروانتس (۶) در ۵۰ سالگی «دن کیشوت» را تدارک دید. همانطور که لئوناردو شا شا(۷) نثرنویس ایتالیایی محبوبم به طنز می‌گوید: «لحظه‌ای فرامی‌رسد که نویسنده ، هر سنی که داشته باشد، دیگر نمی‌تواند با [کمال] زودرس  خود بجنگد».

به انجام رسیدن در جوانی، هیچ فایده ای ندارد مگر ارضای شور و اشتیاق. در میان کسانی که رویای نویسندگی دارند، تنها افرادی شتابزده و عجول سراغ دارم.  در مقابل آنها، من اغلب به تمایزی فکر می‌کنم که هواشناسان بین سرمای واقعی و سرمای احساس شده قائل‌اند. تمایزی که در حوزه ادبی اهمیت شایانی دارد: یک پختگی واقعی و یک پختگی احساس شده وجود دارد. نویسنده همیشه خود را پیش از موعد آماده می‌یابد. ذهنیت او بر واقعیت پیشی می‌گیرد. طبیعی است. کدام میل در اوج و شتاب خود دچار بی‌تابی نمی‌شود؟

اگر برای نویسنده جوان بودن سنی نیست، برای نویسنده کمال یافته هم نیست.

در واقع فارغ از وضعیت وریدی شما، توصیه می‌کنم که مورد نویسنده جوان را قلم بگیرید؛ حتی اگر ناشران آماده حمایت از شما هستند.  

نویسنده جوان کیست؟ در سن ۲۰ سالگی باشد یا ۶۰ سالگی، نویسنده‌ای در صیرورت است. اگر به چندین هنر آراسته است، معایب متعددی نیز پیش چشم می‌گذارد. قولی می‌دهد که بدان عمل نمی‌شود. چگونه او را توصیف کنم؟ آن که استعداد جمله‌نویسی دارد،  در عوض شخصیت‌های سطحی و کم عمقی می‌سازد. این یک که مجهز به شعر است، هنر روایت را نادیده می‌گیرد. این فلان هر دم قریحه خود را اثبات و در آن زیاده‌روی می‌کند. آن دیگری به اندازه، قریحه به کار نمی‌برد و سطرهایش به جریان آبی ولرم می‌ماند [که شور و حرارتی ندارد]. این یک کوتاه کردن نمی‌داند و آن دیگری بسط دادن. خلاصه کلام، از آنجایی که برایش همان‌قدر عیب برمی‌شماریم که هنر، می‌توانیم بگوییم که نویسنده جوان با غفلت ورزیدن از بخش‌هایی از کار داستان‌نویسی، فقط استعداد‌هایش را آشکار می‌کند. اثری جزئی ارائه می‌کند، که سایه ها آن را پر از حفره کرده‌اند.

بعضی برای مدتی مدید،حتی تا پایان عمر، نویسنده جوان باقی می‌مانند.  به خاک سپردن نویسنده نارس و کال بر می‌گردد به دریافت این که رمان نه از چشمه الهام خود بلکه از هزار سعی گوناگون، پی در پی و گاه متضاد جاری می‌شود. نویسنده بالغ، ماراتن را با سرعت دوی سرعت می‌دود.

توصیه من: برای پیشگیری از نویسنده جوان بودن و این چنین ماندن، همان‌قدر از هنرهاتان آگاه شوید که از عیب هاتان. اولی را برگیرید و دومی را برکشید.به یکدست کردن خود بپردازید. 

وقت خود را با  کین ورزیدن مقابل پشت جلد یا مقالات مطبوعاتی که از [قریحه]  زودهنگام این و آن لاف و گزاف می‌گویند، هدر ندهید. موفقیت و شکست دیگران چیزی از مسیر شما تغییر نخواهد داد. در نوشتن، از کسی غیر از خودتان پیشی نمی‌گیرید. تسلیم رشک، نومیدی و انصراف نشوید. شاهکار، به ندرت، به وقت صبحانه پدیدار می‌شود.تنها نقطه قیاس که باید انتخاب کنید چیست؟ ارزیابی دست نویس گذشته با نگاه اکنون. شما با هیچ کسی جز خود وارد رقابت نمی‌شوید.نویسنده‌ای پخته باشید و سن و سالتان هر چقدر هم که باشد، هرگز نویسنده جوان نباشید.

۱)Françoise Sagan

۲) Jean d’Ormesson

۳)Raymond Radiguet    

۴) Pierre Choderlos de Laclos

۵)Stendhal

۶)Cervantès

۷)Léonardo Sciascia

Magazine littéraire, mars 2022

در همین زمینه:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی