حمایت هنرمندان از خوزستان – عباس شکری: کلید صلح، عدالت، برابری و آزادی در گسترش فرهنگ است

شماری از شهروندان عصر شنبه ۹ مرداد با فراخوان هنرمندان به حملیت از خورستان با تجمع در چهار راه ولیعصر و تئاتر شهر تهران ضمن خواندن سرود اعتراضی «یار دبستانی»، شعارهایی از جمله «کشور آب ندارد، فشار ادامه دارد»، و «آبان فرزند ندارد، خوزستان آب ندارد» سر دادند. معترضان پرشمار بودند و  نیروهای امنیتی وارد عمل شدند و اقدام به شلیک تیر هوایی و گاز اشک‌آور کردند. صحنه دیگری از سرکوب رقم خورد. تئاتر شهر به طور سنتی محل اعتراضات با خاستگاه روشنفکرانه بوده است و در سال‌های گذشته حاکمیت هر آنچه که از دستش برمی‌آمد انجام داده که هویت این محل را مخدوش کند. بحث حصارکشی هم مطرح بوده است. تجمع تئاتر شهر – این مرکز فرهنگی تهران- در حمایت از خوزستان به چه معناست؟

عباس شکری، نویسنده، وروزنامه‌نگار و مدیر نشر آفتاب پاسخ می‌دهد:

خوزستان و حمایت از مردم آن در حق‌خواهی، شاید آغاز یک پایان باشد. می‌گویم شاید، چون حمایت و همبستگی چنان که شایسته بود، رخ نداده است. هنوز هم به طور پراکنده مردم در خیابان‌های شهرهای مختلف از جمله برابر تئاتر شهر تهران، به خیابان می‌آیند و مگر تعدادی اندک که با تیراندازی و گاز اشک‌آور پراکنده می‌شوند، اتفاق چشم‌گیری رخ نمی‌دهد.

هدفم زدن با طبل ناامیدی نیست. اما اگر واقعیت موجود را از نظر دور بداریم و با تخیل آنچه می‌بایست باشد، با رویدادهای جامعه برخورد کنیم، در بر همان پاشنه‌ای می‌چرخد که تا کنون. انگار دستگاه ستم و جور توانسته منش فکری ما را هم هم‌رنگ خود کند: اینان همیشه با دشمنی ذهنی در جنگ‌اند و می‌خواهند ما را هم وادارند با پندارهای ذهنی و نه واقعی با آنان مبارزه کنیم. از جوی آبی دریایی بسازیم و در تحلیل‌های خود به آن ببالیم.

به باورم کسانی که تلاش می‌کنند حرکت عدالت‌خواهانه، برابری‌جویانه و حق‌طلبانه مردم ایران را به حرکت مردم خوزستان در خواست حق آب و بازگشت مسیر آب به رودهای استان خوزستان کاهش دهند، آب به آسیاب جمهوری اسلامی می‌ریزند. مردم خوزستان به حق و به موقع وارد کارزار شده‌اند. اما مسئله آنان فقط آب نیست که بشود با تامین بشکه‌، مخزن یا آب معدنی آن را رفع کرد. مردم خوزستان چونان دیگر مردم ایران در سراسر این خاک بلازده، نه تنها تشنه که بیکارند، از سلامت محروم‌اند، نان ندارند، سفره کوچک‌شان هر روز آب می‌رود و شوره‌زار بی لیاقتی مسئولان هم جان به لب‌شان کرده است.

در یک کلام: مردم خوزستان مانند دیگر مردم ایران به دنبال عدالت، برابری، آزادی و حقوق اجتماعی‌اند. چند سال است از انقلاب مشروطه می‌گذرد و ما ایرانیان هنوز به دنبال برقراری عدالت و عدالت‌خانه هستیم.

میشل فوکو گفته است، عدالت همواره باید خود را به پرسش بکشد … می‌اندیشم در چنین نظام ستم‌باره‌ای که بنیادش بر کاسبکاری و دلالی است و تهی از فهم روابط اجتماعی و وجدان انسانی، کدام عدالت؟ ترازوی عدالت در خون جوانانی که از ترس گذشتند و برای حقوق از دست رفته‌شان به خیابان آمدند، گم شده است. گم‌بودگی عدالت هم امر تازه‌ای نیست؛ پس از اعتراضات گسترده دی ۹۶ و آبان ۹۸ و نیز تحریم انتخابات ۱۴۰۰ توسط بیش از نیمی از مردم ایران، این بار صدای اعتراضی دیگر از استان حاصلخیز و سرشار از منابع زیر زمینی خوزستان علیه سیاست‌های ضد مردمی جمهوری اسلامی بلند شده است که اگر به طور گسترده، توده‌وار و مداوم، پشتیبانیِ وسیع مناطق مختلف ایران را به همراه داشت، چه بسا اکنون در بر پاشنه دیگری می‌چرخید. اگرچه این اعتراضات به علت نبود آب و ناکارآمدی دولت در این منطقه نقش مهمی را ایفا می‌کند، اما فراموش نباید کرد، در چهاردهه اخیر سیاست‌های حکومت در همه زمینه‌ها و فقدان هرگونه چشم‌اندازی، مردم جان به لب رسیده را به خیابان‌ها کشانده است.

باید دامنه‌ی این جنبش مردمی کنونی از حالت تنها همبستگی با اعتراضات در خوزستان (برای آب) فراتر برود، سراسری شود، و همه‌ی جنبه‌های مختلف تضادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، معیشتی، اقلیمی، بهداشتی، تبعیض قومی… جامعه ایران امروز را در بر بگیرد.
حکومت اسلامی که از آغاز حضورخود، در برابر اعتراضات مسالمت آمیز مردمی سیاستی جز سرکوب، زندانی کردن و اعدام نداشته، این‌بار هم به دنبال سیاست‌های ضد بشری و به مدد نیروهای سرکوب خود، دست به دستگیری و کشتار معترضین زده است. چنانکه حرکت مردم در برابر تئاتر شهر تهران را با خشونت پاسخ داد.

برای رسیدن به چنین فرازی، نیاز به عرصه فرهنگ و رشد آن است. جامعه‌ای که با هشتاد و پنج میلیون جمعیت، تیراژ کتاب در آن کمتر از دویست نسخه است، اما همراهان کسانی چون امیر تتلو، رکورد اینستاگرام را می‌شکند، جایی از فرهنگ‌اش سوراخ است و از همین روزن که اکنون دام‌چاله‌ای شده، ترس را قالب کرده‌اند تا در ایران بلازده شاهد تحرک‌های پراکنده و بی تداوم باشیم که چشم‌اندازش روشن نیست.

باید فرهنگ سیاسی را تقویت کرد که بشود وارد گود مبارزه شد. بی‌فرهنگی دشمن اصلی هر جامعه‌ای است. فرهنگ سیاسی به «مجموعه‌ای از نگرش‌ها و باورها و احساسات اکثریت اعضای یک جامعه نسبت به سیاست و حکومت «اطلاق شده و دربردارنده «عقاید اعضای آن جامعه نسبت به مبانی فکری و قواعد رفتاری یک نظام سیاسی» است. فرهنگ سیاسی یک جامعه می‌تواند شامل عقاید آرمان گرایانه یا عقاید عمل گرایانه باشد. فرهنگ سیاسی یک جامعه از درک ذهنی افراد نسبت به ابعاد سیاست نشأت می‌گیرد و از تاریخچهی سیاسی و اجتماعی و تجربیات آن جامعه تأثیر می‌پذیرد.

امیدوار باشیم که کار فرهنگ‌ورزان که دعوت به مبارزه با حکومت فاسد اسلامیِ حاکم بر ایران است، ادامه پیدا کند و در کنار کنش‌های سیاسی، فرهنگ نیز گسترش پیدا کند.

کلید صلح، عدالت، برابری و آزادی در گسترش فرهنگ است که امیدوارم، حرکت روز شنبه نهم مرداد ۱۴۰۰، گام نخست آن باشد.

خیزش خوزستان

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی