عباس شکری: یوستین گُردر و چند رمان مهم او

یوستین گُردر متولد ۸ اوت ۱۹۵۲ در اسلو است. مادرش، اینگر مارگرت گُردر، نویسنده و معلم بود و کتاب‌های کودکان می‌نوشت. پدرش، کنوت گُردر، مدیر مدرسه بود. خانواده در نزدیکی Ingieråsen  اینگیرئوسن زندگی می‌کردند و یوستین هم در همان جا به مدرسه می‌رفت. یوستین در دوران کودکی به فلسفه علاقه‌مند بود و دوست داشت پرسش‌هایی بپرسد که هیچ‌کس نمی‌توانست به آن‌ها پاسخ دهد. او در خانواده‌ای آزاد و دموکرات بزرگ شد و در محیط خانواده موضوعاتی مانند سیاست، مذهب و فرهنگ اغلب مورد بحث قرار می‌گرفت. همین امر موجب شد که او بینشی نسبت به اسرار و معماهای زندگی دست یابد. پس از اتمام مدرسه در اینگیرئوسن یوستین در سال ۱۹۶۸ وارد مدرسه کلیسای جامع اسلو شد و سه سال بعد در امتحان زبان لاتین شرکت کرد. در سال ۱۹۷۴ با زنی به نام سیری Siri ازدواج کرد و تصمیم گرفت که تاریخ، مذهب و فلسفه مسیر زندگی او شود. او سپس مدرک کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه اسلو گرفت و در آنجا به تدریس زبان نروژی، تاریخ عقاید و تاریخ دین نیز پرداخت. در همین زمان بود که او پدر شد و پسرش، نیکولاس به دنیا آمد.

در سال ۱۹۸۱ خانواده به شهر برگن Bergen نقل‌مکان کردند. یوستین در این شهر به‌عنوان معلم فلسفه در مدرسه عالی فانا Fana Folkehøyskole  شغلی پیدا کرد و به مدت ده سال تدریس کرد. او همچنین در این دوره آثار زیادی نوشت، ازجمله کتاب‌های درسی، داستان کوتاه و کتاب کودکان. در سال ۱۹۹۱، یوستین تصمیم گرفت که حرفه معلمی را رها و وقت خود را به‌کلی صرف نویسندگی کند. در سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶ نامزد جایزه براژ و در سال ۱۹۹۷ در جشنواره برگن به‌عنوان برترین شاعر جشنواره برگزیده شد.

امروزه، یوستین گُردر یک نویسنده شناخته شده است و کتاب‌های او به بیش از ۴۴ زبان ترجمه شده است، ازجمله کتاب محبوب او “دنیای سوفی” است که تاکنون بیش از ۲۱ میلیون نسخه فروش رفته است. یوستین گُردر مردی پرمشغله است و افرادی در سراسر جهان با او تماس می‌گیرند که می‌خواهند بیشتر در مورد دیدگاه او از جهان بدانند.

چرا یوستین گُردر

یوستین گُردر شاید یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان نروژی در سال‌های اخیر باشد. او با زبانی ساده و در قالب یک روایت داستانی مسائل پیچیده را عنوان می‌کند و لقب استاد ساده‌نویسی را از آن خودش کرده است. به همین خاطر شاید او را پاسخ نروژ به اومبرتو اکو می‌نامند. یوستین گُردر با خلق داستان‌های مرموز و پرکشش دنیای فلسفه و ادبیات داستانی را به هم نزدیک کرده و به‌عنوان یکی از نویسندگان موفق این قرن شناخته شده است. او موفق به دریافت جوایز و افتخارات زیادی شده است، او سال ۱۹۹۰جایزه سال منتقدان ادبیات نروژی برای بهترین اثر ادبیات کودکان و نوجوانان را دریافت کرد و سال ۲۰۰۵ مدرک افتخاری کالج ترینیتی به این نویسنده‌ی موفق اعطا شد. چیزی که با رمان راز فال ورق شروع شد، در واقع ریشه در “دنیای سوفی” داشت و در تاریخ ادبیات معاصر نروژ بی‌همتا است. نیوزویک از «دنیای سوفی» به‌عنوان «گرم‌ترین رمان اروپا» یادکرد.

یوستین گُردر در مورد موضوعاتی می‌نویسد که خیلی قبل از اینکه چیزی از او بخوانم برایم جالب بوده است. وقتی رمان راز فال ورق را در کریسمس سال انتشار آن خواندم به او علاقه‌مند شدم. من بلافاصله مجذوب سبک روایی و همچنین طرز تفکر فلسفی او شدم. پرسش‌هایی که پرسید مرا به‌نوعی واداشت تا از آن به بعد به‌گونه‌ای دیگر نسبت به گذشته و روزهای پسین فکر کنم. این باعث شد که شروع کنم به خواندن مطالبی که او نوشته است. من فکر می‌کنم که «راز فال ورق» و «دنیای سوفی» بهترین‌ها هستند. این بدان معنا نیست که من کتاب‌های دیگر را دوست ندارم، بلکه به این معنی است که کتاب‌ها در نوع خود خوب هستند. اما، «راز فال ورق» و «دنیای سوفی» آن‌هایی هستند که بیشتر برای من جذاب هستند. بنابراین و با این توضیحات اگر کسی از من می‌خواست که نویسنده برگزیده اخیر نروژ را معرفی کنم، تردید نداشتم که یوستین از اولین‌ها است.

برای غرق شدن در کتاب‌های یوستین گُردر، سه اثر از او را برگزیدم: نخست، راز فال ورق:  در این رمان جوانی اهل فلسفه مورد توجه قرار گرفته است. موفقیت گُردر به‌عنوان یک نویسنده موفق در نروژ، کافی بود که این‌یکی را انتخاب کنم. خود گُردر می‌گوید که این کتاب ادبیات بهتری نسبت به “دنیای سوفی” است. «دنیای سوفی» در سال ۱۹۹۵ پرفروش‌ترین کتاب داستانی جهان شد! بنابراین در کار پژوهش و خوانش در مورد یوستین گُردر نباید از آن غافل شد. و دوم، مایا: کتاب فلسفی دیگری که این بار به جهان هستی و همه‌چیزهای عجیب‌وغریب در زیست‌شناسی، نظریه تکامل و علاوه بر آن نوعی توضیح برای بخشی از وقایع “راز فال ورق” می‌پردازد. و سرانجام: “دنیای سوفی”

دلیل انتخاب این کتاب‌ها به‌ویژه این است که «راز فال ورق» و «دنیای سوفی» حاوی مطالب فلسفی زیادی هستند که زمینه‌ای را برای تفسیر گسترده‌ای درباره محتوا فراهم می‌کند. به‌ویژه این نوع کتاب‌ها است که گُردر را نویسنده‌ای شناخته‌شده کرده است. هنگامی‌که جایزه یانوش کورچاک در ۶ دسامبر ۱۹۹۶ در ورشو به او اعطا شد، شکل جذاب و روایی گُردر، علاوه بر روش او برای انتقال محتوای فلسفی، برجسته شد. این کتاب‌ها نمونه‌های خوبی برای این موضوع هستند. این کتاب‌ها همچنین بزرگ‌ترین موفقیت‌های گُردر تا به امروز بوده‌اند و به‌قدری گسترده هستند که کنکاش در آن‌ها عملی است. علاوه بر این، من مایا را انتخاب کردم زیرا از بسیاری جهات داستان قبل و بعد از راز فال ورق را روایت می‌کند، به‌علاوه یکی از معدود کتاب‌هایی است که گُردر منتشر کرده و با اقبال خواننده روبرو نشده است.

من تفسیر این کتاب‌ها را کنار گذاشته‌ام، زیرا آن‌ها کتاب‌های فلسفی هستند که اجازه هیچ تفسیر محکمی را نمی‌دهند. راز کتاب‌های فلسفه گُردر این است که به خواننده اجازه می‌دهد تعجب کند، یک تفسیر خاص از آثار داستانی او وجود ندارد. به همین دلیل، کتاب‌ها بر اساس تمام قواعد هنری به‌طور کامل تحلیل نمی‌شوند، اما سعی می‌کنم آنچه را که ضروری می‌دانم بیابم و معرفی کنم. در بیشتر موارد، توضیحات محیطی نیز حذف می‌شود، زیرا گُردر در بیشتر کتاب‌ها بر محیط‌زیست تمرکز ندارد. فقط در «راز فال ورق» تغییرات محیطی نقش تعیین‌کننده‌ای در برداشت خواننده از کتاب دارد.

راز فال ورق

یوستین گُردر با کتاب فلسفی جوانان “راز فال ورق” به‌عنوان نویسنده در نروژ شناخته شد. این کتاب جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده است، ازجمله جایزه انجمن منتقدین نروژ و جایزه وزارت فرهنگ برای بهترین کتاب کودک و نوجوان در سال ۱۹۹۰. “راز فال ورق” در ژانویه ۱۹۹۵ در آلمان به بازار آمد و تنها پس از دو ماه کتاب ۱۵۰۰۰۰ نسخه فروخت. و در فهرست پرفروش‌ترین‌های اشپیگل در رتبه دوم قرار گرفت. یادآوری کنم که رتبه اول هم کتاب «دنیای سوفی» از همین نویسنده بوده است.

خلاصه داستان

داستان در مورد سفر پدر و پسری به نام هانس توماس است که از شمال اروپا به یونان می‌روند تا به دنبال همسر (و مادر) خود که چندین سال پیش برای تبدیل‌شدن به یک مدل مد زادگاه خود را به شکلی عجیب ترک کرده است، بگردند و او را بیابند. پدر هانس توماس فرزند نامشروع یک افسر آلمانی است که به‌صورت تصادفی با مادربزرگ هانس توماس (لاین) آشنا می‌شود ولی با شروع جنگ، مجبور به ترک او می‌شود.

هزینه این سفر را پدر طی یک بخت‌آزمایی برنده شده است و بخشی از مسافرت با اتومبیل فیات شخصی قرمز و بخشی از آن با کشتی کروز صورت می‌گیرد. در طول سفر هانس توماس با ماجراهای عجیبی روبه‌رو می‌شود و پی به رازهای عمیقی می‌برد که نه‌تنها به وی بلکه به سرنوشت همه انسان‌ها مربوط می‌شود.

ابتدا مردی ریز جثه و بسیار عجیب به او یک عینک ذره‌بینی می‌دهد و می‌گوید که به آن نیاز خواهد داشت. سپس در روستایی در کوه‌پایه‌های آلپ، پیرمردی نانوا به او کلوچه‌ای می‌دهد که در آن کتابی بسیار کوچک وجود دارد و کتاب یک داستان موازی دیگر در داستان اصلی ایجاد می‌کند. کتاب دوم که کتاب نان شیرمالی(یا کلوچه‌ای) نام دارد خاطراتِ شخصی که نانواست.

اول بیکر هانس که کشتی‌اش در راه نیویورک در دریا شکسته و بعد به ساحل یک جزیره بسیار عجیب با موجوداتی به شکل کارت‌های ورق‌بازی و یک نفر انسان به نام فرود می‌رسد.

دوم آلبرت که در کودکی مادرش را از دست می‌دهد و پس از مرگ مادر، پدرش به مشروب اعتیاد پیدا می‌کند و سپس خواهر و برادران آلبرت، خانه را ترک می‌کنند.

آلبرت همواره مورد آزار و اذیت هم‌سن‌وسالانش قرار می‌گرفت. او در دوازده‌سالگی با بیکر هانس آشنا می‌شود.

سوم لودویگ که افسر آلمانی در جنگ جهانی دوم بود و پس از پایان جنگ با البرت آشنا می‌شود.

هانس توماس اندک‌اندک متوجه می‌شود، در این دنیا چیزهایی شگفت وجود دارد و برایش سؤال‌هایی فلسفی درباره‌ی ماهیتِ وجودیِ انسان، هدفِ ما روی این کره‌ی خاک و «از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود» مطرح می‌شود. او سعی می‌کند با ذهنِ کودکانه‌ی خود پاسخ این معماها را پیدا کند و هم‌زمان از پدرش هم کمک بگیرد. آن‌ها مراحل مختلفی را در جاده و کشتی پشت سر می‌گذارند تا درنهایت مادر هانس توماس را که به مدلی برای عکاسی حرفه‌ای تبدیل شده است می‌یابند و باهم به محل زندگی‌شان برمی‌گردند. البته در کنار داستان اصلی، داستان موازی دوم نیز جریان خود را دارد و پسر آن را از روی همان کتاب نان شیرمالی مطالعه می‌کند. و در پایان این دو داستان موازی به وحدتی ارگانیک می‌رسند.

 توضیح شخصی و محیطی

– هانس توماس: بسیار بالغ‌تر از نوجوان ۱۲ ساله‌اش توصیف شده است، شاید به این دلیل که کل کتاب داستانی است که هانس توماس شش سال پس از وقوع آن نوشته است. او می‌خواست همه‌چیز را بنویسد درحالی‌که هنوز “کودکی را در خود داشت”. ما هیچ تصور خاصی از هانس توماس نداریم، به‌جز اینکه او به‌شدت از اعتیاد پدرش به مشروب الکلی بیزار است، اما درعین‌حال او را به‌عنوان یک فیلسوف سرگرمی تحسین می‌کند. او وظیفه خود را برای ادامه داستان آدم‌های ورق درک کرده است. او این را باارزش نهادن به ظرفیت تعجب کودک با نوشتن کل داستان قابل‌توجه قبل از فراموش کردن نشان می‌دهد…

– فاترن (پدر هانس توماس): خود را یک جوکر در جامعه می‌داند، کسی که کاملن شبیه دیگران نیست و چیزهایی را به پرسش می‌گیرد که دیگران به آن‌ها فکر هم نمی‌کنند. درعین‌حال، او برخی از عادت‌های بدی را دارد که سایر پدران کتاب داشتند – او بیش‌ازحد مشروب می‌نوشد. اما وقتی هانس توماس به او می‌گوید آرام‌تر می‌شود. هنگامی‌که او از هانس توماس نوشیدنی می‌گیرد و می‌نوشد و پسرش بیمار می‌شود، متوجه می‌شود که چرا باید هوشیار بماند.

– فروده: او در تنهایی بزرگ خود مردمی را اختراع کرده است که سرانجام تحقق یافته است. چنین اتفاقی ممکن است نشان‌دهنده این باشد که فروده درواقع شخصیتی بسیار عجیب است، اما درنهایت ما برداشت دیگری می‌کنیم و فروده به‌عنوان یک فرد دوست‌داشتنی شناخته می‌شود. بااین‌حال، او از این‌که مردم کارت نشان دهند که او خالق آن‌هاست، وحشت دارد.

– محیط‌زیست: در این کتاب برخلاف سایر کتاب‌های گُردر به محیط‌زیست اهمیت ویژه‌ای داده شده است. در سفر هانس توماس و پدرش به سمت آتن، محیط همگام با تغییرات کتاب نان کلوچه‌ای تغییر می‌کند. این به تأکید بر ارتباط بین کتاب نان کلوچه‌ای و زندگی هانس توماس کمک می‌کند.

ویژگی‌های متمایزکننده

راوی در سراسر کتاب به شکل “من” اول‌شخص داستان را روایت می‌کند. اما شخص “من” بین هانس توماس و همه نانوایان مختلف در دورف به‌تناوب می‌چرخد. ما سفر تجربه‌شده از طریق چشم و اندیشه هانس توماس را دنبال می‌کنیم، درحالی‌که داستان در کتاب نان کلوچه‌ای توسط نانوا هانس روایت می‌شود.

«راز فال ورق» به شکل یک جعبه چینی است، یعنی لایه‌های زیادی روی‌هم و در داخل یکدیگر. این کتاب یک “رمان یک نفره” ماجراجویانه است که دارای ۵۳ فصل است، از آسِ پیک تا شاه قلب و جوکر.

“راز فال ورق” را می‌توان به چندین روش خواند و دروازه تفسیرهای متفاوتی را برای ما باز می‌کند. داستان کتاب نان به شیوه‌ای مرموز با واقعیتی که هانس توماس و پدرش با آن روبرو می‌شوند مرتبط است. «معمای یک نفره» چندین صدای راوی مختلف دارد که در یک دوره ۲۰۰ ساله – از غرق شدن کشتی در سال ۱۷۹۰ تا به امروز – را در برمی‌گیرد. در پایان، همه رشته‌های روایی به هم گره می‌خورند و به تکه‌هایی در یک داستان تبدیل می‌شوند.

در خوانش کتاب نکات بسیار کمی وجود دارد، مگر اینکه کتاب را چند بار آن‌هم با دقت مطالعه کنیم، اما در عوض در ساختار سبکی کتاب چند سکانس طنز (به‌عنوان نمونه؛ ملاحظات فلسفی پدر در مستی)، برخی کنایه‌ها، و مانند همیشه در کتابی از کتاب مشاهده می‌کنیم. یوستین گُردر چند ضربه کوچک به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم..

دیدگاه من

“راز فال ورق” وجود خود ما را زیر سؤال می‌برد. آیا ما واقعی هستیم یا محصول تخیلات دیگران؟ نویسنده از ما می‌خواهد که واقعن تعجب کنیم که کی هستیم و از کجا آمده‌ایم. خوشبختانه، برخی از جوکرها هستند که مدام سعی می‌کنند این را به ما بگویند. کل جامعه در جزیره جادویی آینه‌ای از دنیای واقعی است. یوستین گُردر دوست دارد خود را مانند این جوکر ببیند که بازی می‌کند و پرسش‌های دشواری طرح می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن‌ها پاسخ دهد. اما این چیزی نیست که مهم است. این فقط درخواست است تا شما متوجه مشکل شوید. این بدان معناست که شما همه‌چیز را بدیهی نمی‌گیرید، زیرا نباید.

نکته جالب دیگر در مورد این کتاب این است که چقدر خوب فکر شده است. استفاده از یک دسته کارت به‌عنوان تقویم بسیار جذاب است. نویسنده سعی کرده است کمی در مورد ارتباطات در تاریخ به ما بیاموزد، و اینکه تاریخ همیشه تکرار می‌شود، فقط با افراد مختلف و در زمان‌های مختلف. علاوه بر این، برخی از رویدادهای تاریخ و جغرافیا به کتاب مرتبط است. این کتاب پرسش‌های زیادی را مطرح می‌کند و طبق معمول، پاسخ‌های مشخص بسیار کمی دارد. ما آزاد هستیم که در مورد کتاب نان کلوچه‌ای هر طور که دوست داریم آن را باور کنیم. آیا این محصول کسالت هانس توماس در صندلی عقب ماشین در مسیر آرندال به آتن است یا واقعی است؟

دنیای سوفی

«دنیای سوفی» در سال ۱۹۹۵ پرفروش‌ترین کتاب داستانی جهان شد! بیش از ۱۵ میلیون نسخه فروخته است و به ۴۴ زبان مختلف منتشر شده است. «دنیای سوفی» پنجمین کتاب داستانی گُردر است. این کتاب رمانی درباره تاریخ فلسفه است. راوی در مقدمه به نقل از گوته می‌گوید: «کسی که نمی‌تواند حساب‌وکتاب ۳۰۰۰ سال خود را نگه دارد، محکوم است در جهالت زندگی کند.». این کتاب را می‌توان تلفیقی از داستان جوانی، مهیج و تاریخ فلسفه دانست. این کتاب در ابتدا برای نوجوانان ۱۳-۱۴ ساله نوشته شده بود، اما شخصاً معتقدم که این رمان برای یک نوجوان ۱۳ ساله دشوار خواهد بود. یوستین گُردر بارها گفته است که آن را فقط برای اهداف آموزشی نوشته است. چراکه حتا یک کتاب آسان برای درک فلسفه در نروژ یافت نمی‌شد و همین موضوع او را به‌شدت آزار می‌داد. او ابتدا سعی کرد یک کتاب فلسفی ناب بنویسد، اما در عوض شکل رمان را انتخاب کرد. او ابتدا می‌ترسید که «دنیای سوفی» وضعیت نشستن بین دو صندلی را بیابد. زیرا کتابی است برای جوانان با محتوای جدی. اما معلوم شد که ترس بی‌اساس بود، کتاب گویا روی همه‌ی صندلی‌ها جای خود را باز کرد و به موفقیتی تبدیل شد که در تاریخ ادبیات اخیر نروژ مشابهی ندارد.

دنیای سوفی در چند کلام کوتاه

سوفی آموندسن دختری ۱۴ ساله اهل نروژ است که بدون اطلاع مادرش و طی یک سری مکاتبات عجیب‌وغریب در مسیر یادگیری فلسفه قدم می‌گذارد و داستانش با دریافت دو نامه در صندوق پستی و یک کارت‌پستال برای هیلد مولر ناگ آغاز می‌شود.

او هر روز نامه‌ای دریافت می‌کند که چند سؤال فلسفی در آن مطرح ‌شده و در همان روز بسته‌ای به او می‌رسد که در آن نظرات یک فیلسوف در پاسخ به سؤالات بیان شده است.

سوفی بعدا متوجه می‌شود فیلسوفی که به او آموزش می‌دهد آلبرتو ناکس نام دارد که بسته‌ها را از طریق سگ خود به نام هرمس برای سوفی می‌فرستد.

آلبرتو به سوفی نشان می‌دهد فلسفه در زندگی بسیار مهم است و اگر زندگی خود را زیر سؤال نبریم و در این مورد تفکر عمیق نداشته باشیم گویی اصلا زندگی نکرده‌ایم.

او به سراغ تاریخ فلسفه غرب می‌رود و در مورد اسطوره‌های باستانی که مردم در گذشته از آن‌ها برای توجیه رخدادهای جهان استفاده می‌کردند صحبت می‌کند، سپس سری به تفکر فیلسوفان طبیعت که دغدغه تغییر داشتند می‌زند و دموکرتوس و نظریه اتم‌های غیرقابل‌تفکیک در طبیعت و مفهوم سرنوشت را به سوفی معرفی می‌کند.

هم‌زمان با گذراندن دوره فلسفه زیر نظر آلبرتو، سوفی یک کارت‌پستال عجیب که مخاطب آن هیلد مولر ناگ است دریافت می‌کند، این نامه از طرف پدر هیلد ارسال‌شده و در آن تولد فرزندش را تبریک می‌گوید.

سوفی گیج می‌شود، به‌خصوص زمانی که یک روسری که نام هیلد روی آن حک‌شده پیدا می‌کند. او نمی‌داند چه اتفاقی در حال رخ دادن است اما مطمئن است ماجرای هیلد و دوره فلسفه او باهم ارتباط دارند.

در ادامه آموزش‌های فلسفه با سقراط دانا و سخن معروفش یعنی “آن‌کس که بداند که نداند داناترین مردم است” آشنا می‌شود.

آلبرتو ویدئویی برای او می‌فرستد که در آن آتن کنونی نمایش داده‌شده اما سوفی را به‌نوعی به دنیای آتن باستان می‌برد و سوفی درباره افلاطون و ایده‌هایش، ارسطو که افلاطون را نقد کرده و اهمیت آموزه‌های آن‌ها در زندگی امروز می‌آموزد.

با ادامه دوره آموزش، موضوع هیلد پیچیده‌تر می‌شود، سوفی کارت‌پستال‌های بیشتری در صندوق پستی خودش می‌یابد که برای هیلد ارسال‌شده‌اند و تاریخ برخی از آن‌ها ۱۵ ژوئن است، درست روزی که سوفی ۱۵ ساله خواهد شد اما مورد عجیب این است که تا این تاریخ بیش از یک ماه باقی مانده است. در بعضی از کارت‌ها به نام یونا – بهترین دوست سوفی – اشاره شده است.

رویدادهای عجیب‌وغریبی رخ می‌دهد که درک آن‌ها دشوار است، دراین‌بین رابطه سوفی و مادرش متشنج می‌شود، او سعی می‌کند مکاتباتش با آلبرتو را مخفی کند و درعین‌حال اندیشه‌های فلسفی‌اش را روی مادرش تمرین کند.

در این زمان آلبرتو درباره عیسی و ملاقات فرهنگ هندواروپایی و سام با سوفی صحبت می‌کند و او را با سنت آگوستین، سنت آکویناس و مسیحیت گرایی فلسفه یونان در قرون‌وسطی آشنا می‌کند.

سوفی سرانجام آلبرتو را ملاقات می‌کند و آلبرتو به سوفی نشان می‌دهد اتفاقات عجیبی که در زندگی‌اش می‌افتد چگونه با فلسفه در ارتباط می‌باشد.

سوفی با تمرکز بشریت در رنسانس، افراط‌وتفریط باروک، دکارت و تردیدهای او و اسپینوزا که پدر هیلد روی آن اشراف زیادی دارد آشنا می‌شود و درباره تجربه‌گرایان می‌آموزد.

لاک به قوانین طبیعی اعتقاد داشت و این‌که هرچه ما می‌دانیم از تجربه حاصل شده است و هیوم نشان داد که اقدامات ما بر اساس احساسات هدایت می‌شود و از قانون‌گذاری بر اساس تجربه‌ها هشدار داده است، اما برکلی برای سوفی از همه مهم‌تر است زیرا معتقد است شاید تمام زندگی ما در ذهن خدا باشد و آلبرتو می‌گوید که زندگی آن‌ها در ذهن پدر هیلد است.

از این نقطه به بعد داستان از دیدگاه هیلد روایت می‌شود، او در ۱۵ ژوئن روزی که ۱۵ ساله می‌شود از پدرش یک کتاب با عنوان “دنیای سوفی” هدیه می‌گیرد و با خواندن آن شیفته‌اش می‌شود.

هیلد مطمئن است که سوفی واقعا وجود دارد و صرفا یک شخصیت داخل کتاب نمی‌باشد.

آلبرتو طرحی برای فرار از ذهن آلبرت ناگ – پدر هیلد – طراحی می‌کند و آن‌ها باید دوره فلسفه را زودتر تمام کنند. او درباره روشنگری و ارزش‌های انسانی آن، کانت و اتحاد اندیشه تجربی و خردگرایانه با سوفی صحبت می‌کند.

اتفاقات عجیب‌وغریب در زندگی سوفی ادامه دارد و آن‌ها می‌دانند باید راهی برای حل آن‌ها پیدا کنند، این اتفاق باید شب ۱۵ ژوئن زمانی که پدر هیلد به خانه برمی‌گردد رخ دهد.

در همین حین هیلد برای بازگشت پدرش یک شگفتی تدارک می‌بیند. سوفی و آلبرتو از دنیای مارکس، داروین، فروید و سارتر عبور می‌کنند اما راهی برای فرار از پدر هیلد پیدا نمی‌کنند زیرا پدر هیلد همه کارهایی که انجام می‌دهند را می‌داند.

در پایان دنیای سوفی – کتابی که هیلد در حال خواندن آن است – سوفی و آلبرتو در روز ۱۵ ژوئن در جشنی که برای سوفی برگزار می‌شود ناپدید می‌شوند.

پدر هیلد به خانه می‌آید و آن‌ها درباره کتاب باهم صحبت می‌کنند و هیلد مطمئن است سوفی در دنیای واقعی وجود دارد.

سوفی و آلبرتو با تبدیل‌شدن به روح از دید پدر هیلد و دیگران خارج می‌شوند.

سوفی می‌خواهد در دنیای هیلد و پدرش دخالت کند و در پایان کتاب یاد می‌گیرد چگونه این کار را انجام دهد.

توضیح شخصیت‌ها

– سوفی آموندسن و هیلده مولر کناگ: به نظرم این دو چنان شبیه هم هستند که بهتر است در مورد شخصیت آن‌ها یکجا حرف بزنم. به نظر می‌رسد که سوفی و هیلده هر دو با خواندن متن آفریده‌شده‌اند. آن‌ها بسیاری از ویژگی‌های یکسان، و به‌ویژه توانایی شگفت‌انگیز را دارند – کیفیتی که گُردر به‌عنوان مهم‌ترین ویژگی برای یک فیلسوف خوب برجسته می‌کند. او همچنین گفته است که یک دختر را به‌عنوان شخصیت اصلی انتخاب کرده است زیرا «نوشتن چیزی را که اکثر مردم درک می‌کنند برای او آسان‌تر کرده است. اما به عبارت عینی، فلسفه درباره درک است، نه درک شدن.» دقیقاً این ویژگی‌ها در سوفی و هیلد تکرار شده است.

– آلبرتو ناکس و سرگرد آلبرت کناگ: با این دو به‌عنوان یکی برخورد می‌کنم، زیرا به شکلی خاص آن‌ها یک نفر هستند. آدم این احساس را دارد که سرگرد خودش را به‌عنوان معلم فلسفه سوفی، آلبرتو، در روایت نوشته است. هم آلبرتو و هم سرگرد، به‌نوعی شخصیت‌های دانای کل هستند که بینش زیادی نسبت به پرسش‌های فلسفی مطرح‌شده در کتاب دارند. سرگرد با نوشتن «دنیای سوفی» به هیلده فلسفه می‌آموزد، درحالی‌که آلبرتو اسرار فلسفه را به سوفی می‌آموزد. شباهت را در نام‌ها نیز می‌بینیم. آلبرتو و آلبرت وجه مشترک هردوی آن‌ها این است که دوست ندارند مورد تمسخر قرار بگیرند. آلبرتو به‌شدت از موقعیتی که در آن قرار می‌گیرد، زمانی که تحت اراده سرگرد قرار می‌گیرد، بیزار است. به همین ترتیب، زمانی که دخترش هیلده زندگی او را در فرودگاه کاستروپ مدیریت می‌کند، سرگرد ناراضی است

ویژگی‌های خاص

در «دنیای سوفی»، داستان سوفی، و بعدتر هیلده، به‌موازات داستان‌های فیلسوفان قدیمی پیش می‌رود. یعنی راز چگونگی درست ساخته‌شدن داستان خوب. در داستان خوب اقدامات اغلب موازی انجام می‌شود. به‌این‌ترتیب، بینش خوبی نسبت به دیدگاه‌ها و واکنش‌های افراد مختلف نسبت به چیزهایی که اتفاق می‌افتد به دست می‌آوریم. به‌ویژه، این امر درک خوبی از شخص هیلده را با واکنش او به آنچه سوفی در معرض آن قرار می‌گیرد، باز می‌کند.

یک ابزار مهم برای تشخیص و تمایز آنچه می‌خوانیم از یکدیگر، به کار گرفتن انواع حروف هستند. نامه‌هایی که سوفی دریافت می‌کند، یعنی مطالب آکادمیک، درشت هستند، درحالی‌که نامه‌هایی که با خود مردم سروکار دارند، داستان تخیلی، با فونت معمولی. وقتی به نوشته‌هایی برای هیلده می‌رسیم، داستان در مورد سوفی و خود درس فلسفه به‌صورت پررنگ ارائه می‌شود. این‌گونه می‌بینیم که واقعیت سوفی ناگهان تبدیل به یک داستان در دنیای هیلده می‌شود. حتا تغییر نوع خط و شکل معمولی یا برجسته حروف به ما به‌عنوان خوانندگان کمک می‌کند تا نه‌تنها دقت که پیگیری بیشتری کنیم.

  «دنیای سوفی» با نگاهی پوشیده و دانای کل نوشته شده است. نه خواننده و نه شخصیت اصلی در ابتدا سرنخی ازآنچه در جریان است ندارند، اما به‌تدریج داستان فاش می‌شود و ما متوجه می‌شویم که چه اتفاقی می‌افتد.

  در این کتاب پیش‌بینی‌هایی را نیز می‌یابیم، برای مثال زمانی که آلبرتو مدام اشاره می‌کند که جهان آن‌طور که سوفی می‌خواهد ساده نیست. طنز هم وجود دارد و گُردر هم با سوفی و هم با آلبرتو و همچنین با خودش بازی می‌کند. سوفی و آلبرتو به‌عنوان‌مثال خرید می‌کنند. کتاب “دنیای سوفی” که توسط آلبرت کناگ نوشته شده است و آلبرتو اشاره می‌کند که شاید کسی باشد که یک “لایه” بالاتر از سرگرد است و کتابی می‌نویسد، و شاید حتی کسی که دوباره بالاتر از او می‌نشیند… این‌گونه است که کتاب گاهی اوقات گیج‌کننده می‌شود، به‌ویژه اگر متوقف شوید و به تمام جملات دو لبه فکر کنید …

دیدگاه خودم

«دنیای سوفی» پیش از هر چیز، پنجره‌ای شگفت‌انگیز و کامل از زندگی و سبک زندگی فیلسوفان قدیمی به ما می‌دهد. اما بسیاری از پرسش‌هایی را که پیش‌ازاین در رمان “راز فال ورق” مطرح کرد، در اینجا نیز در مورد وجود ما مطرح می‌شود. آیا ما هم مثل سوفی و آلبرتو فقط در سر کسی زندگی می‌کنیم؟ «دنیای سوفی» کتابی بی‌نظیر است، در درجه اول یک اثر داستانی خوب با داستانی هیجان‌انگیز و در درجه دوم مقدمه‌ای بر فلسفه است. گُردر باعث می‌شود که خواننده بخواهد درباره یک موضوع معمولن سنگین به خواندن ادامه دهد. پرسش‌های زیادی در «دنیای سوفی» مطرح می‌شود، به‌ویژه پرسش‌های اساسی در مورد هستی. شما همچنین می‌بینید، حداقل زمانی که می‌دانید، نویسنده ازنظر دیدگاه سیاسی به چپ نزدیک است. این امر به‌ویژه هنگامی آشکار می‌شود که ارزش‌های انسانی موردبحث قرار می‌گیرد.

مایا

این کتاب نه علمی تخیلی است، نه فانتزی، نه سورئال، نه پست‌مدرن. این کتاب یک داستان فلسفی است. از همان‌ها که آدم‌ها دوست دارند بگویند خیلی به‌اش علاقه دارند.

کتاب مایا نوشته‌ی یوستین گُردر، نویسنده‌ی معروف کتابِ «راز فال ورق» است. گُردر از آن دسته نویسنده‌هایی است که مجموعه‌ای از افکار و فلسفه و دل‌مشغولی‌های به‌خصوص دارد و این افکار و دل‌مشغولی‌ها در تمام آثارش بازتاب پیدا می‌کنند. داستان‌های گُردر را نباید فانتزی تلقی کرد، او دنبال کشف راز هستی است.

مایا مثل دیگر آثار گُردر به مفاهیمی چون هدف از هستی، دلیل بودن ما در این جهان، مفهوم زندگی و مرگ، وجود یا عدم وجود زندگی جاودانه، مکتب ذهن‌گرایی و… می‌پردازد.

در یک‌کلام می‌توان گفت کتاب دراین‌باره است: از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود. به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟

یکی از دل‌مشغولی‌های بزرگ گُردر کوتاه بودن زندگی است. او در مایا می‌گوید انسان‌ها دودسته هستند. آن‌ها که بر مرگ خویش واقف‌اند و زندگی خود را صرف نگرانی درباره‌ی مرگ نمی‌کنند و از هرلحظه‌اش لذت می‌برند و آن‌ها که از مرگ دلخور و ناراضی هستند و هرلحظه‌ی عمر را قدمی به‌سوی مرگ‌ می‌بینند، این‌ها از همان آغاز در لبه‌ی پرتگاه زندگی هستند.

نوشته‌های گُردر در مایا من را بیش‌ازپیش مطمئن می‌سازند که زندگی جاودانه و برخاستن پس از مرگ زاییده‌ی ذهن انسان‌هایی است که باور نمی‌کنند می‌میرند و نیست می‌شوند و جهان هرگز به خاطر نخواهد آوردشان.

خلاصه کتاب

زیست‌شناس نروژی به نام فرانک که به‌تازگی دختر پنج‌ساله‌اش را در حادثه‌ای ناگوار ازدست‌داده و به دنبال آن زندگی زناشویی‌اش نیز به پایان رسیده، برای گذراندن تعطیلات به جزیره‌ای به نام تائونی در مجمع‌الجزایر فیجی رفته. ماجرای داستان در سال ۱۹۹۸ می‌گذرد و این جزیره در محل دیت‌لاین قرار دارد و هزاره‌ی جدید ازآنجا آغاز می‌شود. به همین دلیل عده‌ی زیادی خبرنگار و گردشگر در آن جزیره وجود دارند.  

جزیره بهشتی زمینی است، جایی که شاید چند سال آینده از پهنه‌ی زمین حذف شود و به‌جای جنگل‌هایش آسمان‌خراش ساخته شود.

فرانک زیست‌شناس در هتلی در تائونی اقامت دارد. در آن زمان چند گردشگر دیگر نیز در هتل هستند. ازجمله‌ نویسنده‌ای انگلیسی به نام جان اسپوک که ما ماجرای داستان را درواقع از قلم او می‌خوانیم، زن‌وشوهری اسپانیایی به نام آنا و خوزه که کتاب شرح ماجراهای این دو نفر است، زنی آمریکایی به نام لورا که یک‌چشمش قهوه‌ای است و یک‌چشمش سبز، مردی آمریکاییِ پیری به نام بیل که بدجوری دنبال لورا است و لورا با او برخوردی زشت و زننده دارد و در آخر معلوم می‌شود پدر و دختر هستند، و یک زوج جوان و عاشق که زیاد کاری به کارشان نخواهیم داشت.

در جزیره، فرانک که تنهاست و تازه دخترش را از دست داده و همسرش نیز از او جداشده، دائم به کوتاه بودن زندگی فکر می‌کند. این قضیه برای او تبدیل به یک وسواس روحی شده. فرانک از آن دسته انسان‌هاست که مرگ را غیرمنصفانه می‌داند و دلش زندگی جاودانه می‌خواهد و از طرفی هیچ باور و اعتقادی به زندگی جاودانه ندارد.

او در حین گشت‌وگذارهای خویش در جزیره متوجه می‌شود آنا و خوزه مکالمه‌ای عجیب‌وغریب باهم دارند. آن‌ها درباره‌ی آب‌وهوا و یا بازی کریکت صحبت نمی‌کنند. صحبتشان رمز و رازگون است و فرانک بدجوری جذب صحبت‌های آن‌ها می‌شود. او بااینکه اسپانیایی بلد است، سعی می‌کند این موضوع را پنهان کند تا هر چه بیشتر گفتگوهای زوج اسپانیایی را بشنود، بلکه از آن سر دربیاورد.

 ژوکر در قالب یک پستاندار میان‌ پری‌ها درحرکت است. او یک جفت دست غریبه می‌بیند. دستش را روی یک‌ پوست می‌کشد. دست به پیشانی می‌برد و می‌داند که آنجا از معمای وجود، پلاسمای روح و ژله‌ی تأیید می‌پرسند. به نظر می‌رسد که باید دارای قلبی پیوندی باشد. درنتیجه او دیگر خودش نیست.

این بخشی از گفتگوهای آنا و خوزه است. تمام گفتگوهای آن دو حول‌وحوش ژوکر و پری‌ها و انفجار بزرگ و معمای جهان هستی است.

در شب‌نشینی‌های هتل ماراوو، میهمانان بحثی فلسفی پیرامون هستی را آغاز می‌کنند. هر یک دیدگاه خود درباره‌ی جهان هستی را عنوان می‌کند و این میان لورا از فلسفه‌ی ودانتا صحبت می‌کند. شالوده‌ی این فلسفه دربرگیرنده‌ی فلسفه‌ی ذهن‌گرایی است و مثل تمام مکاتب شرقی به روح جهان و زندگی‌های بی‌شمار دلالت دارد. در این فلسفه هم اعتقاد بر این است که تنها یک حقیقت وجود دارد که برهمن نامیده می‌شود و آنچه ما در زندگی می‌بینیم و تجربه می‌کنیم توهمی است به نام مایا. مایا جدار بیرونی یا پوسته‌ی دنیاست، اما مایا تنها حقیقت واقعی نیست و تنها از دید کسانی که گرفتارش شده‌اند، مایا واقعی می‌نماید.

 فرانک و جان‌اسپوک هر دو فکر می‌کنند آنا را قبلا دیده‌اند اما نمی‌دانند کجا.

فرانک پس از بازگشت از فیجی باید در کنفرانسی شرکت کند که همسر سابقش نیز در آن کنفرانس سخنرانی دارد. محل کنفرانس در سالامانکای اسپانیاست. در اسپانیا فرانک به‌طور تصادفی آنا و خوزه را می‌بیند. و بعد خوزه را در موزه پرادو و در پارک رتیرو دوباره می‌بیند و بالاخره سر از رازِ گفتگوهای شگفت‌انگیز آن دو درمی‌آورد. بالاخره می‌فهمد آنا را قبلا کجا دیده و تصمیم می‌گیرد نامه‌ای به همسرش ورا بنویسد و به او بگوید زندگی کوتاه است و آن دو باید دوباره باهم باشند.

کتاب درواقع همان نامه‌ای است که فراک به همسرش نوشته و یک نسخه از آن را در اختیار جان اسپوک قرار داده.

بررسی کتاب

همان‌طور که گفته شد، این رمان مثل دیگر آثار بزرگ‌سال گُردر، داستانی فلسفی است، هرچند که یوستین گُردر حتا در داستان‌هایی که برای نوجوانان نوشته (سلام کسی اینجا نیست؟ قصر قورباغه‌ها، راز تولد) به بازگو کردن همان خط فکری مشخص خویش پرداخته منتها در قالبی روان‌تر و با پیچیدگی‌های کمتر.

محور داستان‌های گُردر، تفکر درباره‌ی هستی و منشأ و مقصد آن است. او سعی می‌کند با طرح داستان‌های مختلف و راه‌حل‌های مختلف پاسخی برای این معما بیابد. گُردر در داستان‌هایش جهان را رازی سربه‌مهر و معمایی بزرگ و حل ناشدنی تصویر می‌کند که انسان وظیفه دارد اگرنه در راه‌حلش بکوشد، حداقل به آن به چشم معجزه‌ای شگرف نگاه کند و هستی را یکسره بر پوچی فرض نکند.

در این داستان ما یک شخصیت داریم که به هیچ رمز و رازی باور ندارد و حیات را در کره‌ی زمین حاصل یک تصادف می‌داند؛ (فرانک) و زوجی داریم که معتقدند از همان لحظه‌ی بیگ‌بنگ هستی مسیری مشخص و هدف‌دار را طی کرده و هنوز هم درراه رسیدن به هدف است.

بازتاب تفکراتِ نویسنده را در مناظره‌های این زوج با فرانک می‌بینیم. فرانک نماینده‌ی ماتریالیسمِ علم‌گراست و آنا و خوزه انسان‌هایی معتقد به معنویات. نویسنده از زبان فرانک پرسش‌هایی طرح می‌کند و بعد ما پاسخ آنا و خوزه را داریم و در طول داستان چنان ماجراهای عجیب‌وغریب و حیرت‌انگیزی اتفاق می‌افتند که زیست‌شناس علم و منطق‌گرای ما دست از موضع سفت‌وسخت خویش کشیده و مجبور می‌شود باور کند جهان هدف‌دار است و از یک تصادف محض به وجود نیامده.

در جهان حقیقت چنان ماجراهایی اتفاق نمی‌افتند اما نویسنده در داستان به‌وضوح عنوان می‌کند همین‌که ما وجود داریم و روی این سیاره گام برمی‌داریم خودش معجزه‌ای است درخور تفکر.

 گُردر در داستان‌هایش دست خواننده را باز نمی‌گذارد که هر طور دوست داشت فکر کند، کسی که خواننده‌ی داستانی از گُردر می‌شود، مجبور است خط فکری او را دنبال کند و مجبور است نتیجه‌گیری‌هایش را بپذیرد. شاید بتوان گفت این‌یکی از نقاط ضعف ادبیات کلاسیک است و در یک رمان فلسفی بیش‌ازپیش خود را نشان می‌دهد.

به نظر می‌رسد نویسنده خودش به جهان بعد از مرگ، برهمن، مایا و فلسفه‌ی کلی ذهن‌گرایی معتقد باشد و در نوشته‌هایش سعی می‌کند خواننده را با خود همگام و هم‌باور سازد.

اما متأسفانه این کتاب برخلاف شاهکار نویسنده یعنی راز فال ورق، خالی از خلاقیت بود. حرف‌ها همان حرف‌ها بودند که در دیگر کتاب‌هایش بارها گفته و گفته و نویسنده نتوانسته بود راهی جدید برای بیان افکارش پیدا کند. او دوباره همان افکار را در قالب داستان به‌ظاهر جدید بازگو کرده، ولی اشکال اصلی ماجرا در آن است که داستانِ مایا هم جدید نیست و می‌توان گفت روایتی دیگر از همان داستان راز فال ورق است.

خواننده‌ای که راز فال ورق را خوانده باشد خیلی زود با شنیدن اولین مکالمه‌های آنا و خوزه پی به شباهت عمیق این دو داستان می‌برد و خیلی زود می‌تواند حدس بزند  ماجراها در این داستان از چه قرار است، هر چه از داستان می‌گذرد، شباهت خطِ داستانی مایا با راز فال ورق بیشتر و بیشتر می‌شود، تا جایی که در بخش پایانیِ داستان به‌طور رسمی با راز فال ورق پیوند می‌خورد و از شخصیت‌ها و وقایع آن داستان در اینجا استفاده می‌شود. مثل این بود که نویسنده در پایان‌بندی دچار ناتوانی شده باشد و دست به دامن نوشته‌ی قبلی‌اش برده باشد. و حقیقت این است که چون کتاب هیچ حرف تازه‌ای برای گفتن نداشت درنهایت تبدیل به روایتی سطح پایین‌تر از کار موفق و مطرحِ نویسنده یعنی راز فال ورق شد.

و درنهایت پایان‌بندی داستان چنان پیچیده بود و توالی ماجراها و زمان‌ها چنان درهم‌ریخته بود که خواندن داستان و درک آن را مشکل می‌ساخت.

دیدگاه یکی از منتقدین ادبی نروژ

بی‌تردید خواندن رمان «مایا» سودبخش است. در اینجا می‌توانید چیزهای زیادی در مورد تکامل، دیرین‌شناسی، کیهان‌شناسی، نجوم و نظریه علمی – و همچنین خاستگاه فلامنکو، مناظر سویا و گیاهان و جانوران فیجی بیاموزید.

 اما قبل از هر چیز، خواننده متوجه می‌شود که معنایی با M بزرگ در مورد جهان وجود دارد. که آگاهی انسان نتیجه تلاش از پیش مقدر شده روح جهانی برای خودآگاه شدن است. به‌احتمال این گئورگ ویلهلم فردریش هگل (۱۷۷۰-۱۸۳۱)، شخصیت بزرگ و بحث‌برانگیز فلسفه ایدئالیستی نظری آلمانی بود که این افکار بزرگ را نزدیک به ۲۰۰ سال پیش به منصه ظهور رساند. بااین‌حال، در متن گُردر، افکار هگل نمای خود را بازسازی کرده‌اند و بنابراین با یک سطح شیک‌تر ظاهر می‌شوند: لمسی از کل‌گرایی عصر جدید. (تفکر کل‌نگر)، اندکی بوم‌شناسی رادیکال و همچنین، لااقل، لایه‌هایی از دستکش‌های شعله‌ور عرفان که به نظر می‌رسد هدفشان تجلیل از موارد نامشخص و معمایی باشد.

 ایدئال علم برای وضوح و الزامات اثبات دقیق به‌صورت تقلیل‌گرایی تنگ‌نظرانه و تنگ‌نظری مضحک ظاهر می‌شود. این‌ها حالاتی است که متعلق به زمانه است و از این نظر، گُردر به‌احتمال به بسیاری از خوانندگان ضربه می‌زند.

 درمجموع چیزهای زیادی در این رمان وجود دارد: این‌که این رمان پرحرف است، اغلب ازنظر زبانی سست و شلخته است، مملو از حقایق واژگانی است، این‌که با اشتیاق مذهبی ماوراء طبیعی و مبهم مردم معاشقه می‌کند و نویسنده این کار را نمی‌کند. برای خلق شخصیت‌های رمان زنده و قابل‌باور باید  بسیار تلاش کرد. آن‌ها در عوض تبدیل به سخنانی برای مواضع خاصی می‌شوند که نویسنده می‌خواهد ارائه دهد. در کتابی که معماها را پرورش می‌دهد، شکل باید به‌صورت زیر باشد:

گُردر در روایت‌های چارچوب و داستان‌های موازی، جابه‌جایی‌های زمانی و فلاش‌بک‌ها، رمز و راز اعداد و معانی دوگانه افراط می‌کند. “مایا” همچنین در یک مانیفست ۵۲ ماده‌ای به اوج می‌رسد که در آن گُردر دیدگاه‌های خود را بر عمیق‌ترین چیزهای زندگی متمرکز کرده است. در اینجا ما گاه‌به‌گاه سخنان تفکر برانگیز و چشمگیر می‌یابیم، به‌عنوان مثال. “تشویق بیگ بنگ تنها پانزده میلیارد سال پس از انفجار رخ داد.”

 یوستین گُردر سعی کرده است رمانی در مورد تمایل مردم به معنای بالاتر در زندگی بنویسد – و درعین‌حال سرگرم‌کننده باشد. پروژه‌ای ستودنی اما وقتی ایده‌های انتزاعی بیان فردی پیدا نمی‌کنند، وقتی پرسش‌های اگزیستانسیال در معماهای باطنی-غریب و ادعاهای پرطمطراق حل می‌شوند، همه‌چیز به‌خوبی پیش نمی‌رود…

خلاصه فلسفه

موضوعاتی که گُردر اغلب به آن‌ها می‌پردازد به‌اختصار در زیر می‌آورم:

  • رازهای زندگی
  • مرگ و بیماری
  • استانداردهای دوگانه
  • فردگرایی
  • دین
  • کنجکاوی: در مورد آینده و گذشته، هزاره جدید در گوشه و کنار، اکتشافات جدید
  • نیهیلیسم: هیچ‌چیز مهم نیست، همه‌چیز بی‌تفاوت است
  • بی‌تفاوتی
  • جامعه هنجارشکن

به باورم زبان در هر چهار کتاب تا حد زیادی یکسان است. گُردر استعداد بازی با کلمات را دارد، به‌خصوص با کلماتی که می‌توان آن‌ها را برگرداند. به‌عنوان‌مثال، مادر هانس توماس در “راز فال ورق” آنیتا نام داشت که در نگاهی به پیشاامروز به آتینا تبدیل می‌شود، نام یونانی آتن. در «راز فال ورق» نیز با روتر کنکت آشنا می‌شویم که به دلیل اینکه یک کارت تصویری است، هنر حرف زدن را به هر دو صورت می‌داند و به آن می‌بالد. هانس نانوا از روتر کنکت می‌خواهد بگوید «گرگ را حفر کن» و «شیر را بغل کن» بازی با نگاهی به دیروز است و به‌این‌ترتیب سرگرم می‌شود. اتفاقا، روتر کنکت از این موضوع بسیار هیجان‌زده است. و سرانجام در ” درون یک آینه، درون یک معما”، شخصیت اصلی سیسیلی در مکانی به نام لیرا زندگی می‌کند و “تصادف” فرشته‌ای که او ملاقات می‌کند به همین نام است، اما چیزی باقی‌مانده از دیروز.

چیزی که گُردر آن را «توانایی شگفت‌انگیز» می‌نامد، در همه کتاب‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد، اما شاید به‌ویژه در «راز فال قهوه» و «دنیای سوفی» نمایان باشند. گُردر «ناآشنایی» کودک با جهان را دلیل نوشتن در مورد کودکان در نقش‌های اصلی برجسته می‌کند. بزرگسالان (شاید به‌استثنای پدر هانس توماس در “راز فال قهوه”) چنان به دنیا عادت کرده‌اند که دیگر زندگی را به پرسش نمی‌گیرند. در کتاب‌های «مایا» و «راز فال قهوه» بر دو مسئله فلسفی کلاسیک به‌ویژه تأکید شده است: انسان‌شناسی؛ پرسش از چیستی انسان، و کیهان‌شناسی؛ پرسش از چگونگی نظم کیهان. در “راز فال قهوه” و “دنیای سوفی” پرسش‌هایی نیز مطرح می‌شود که چگونه مردم می‌توانند از وجودشان مطمئن شوند. چگونه می‌توانیم مطمئن باشیم که مانند افراد کارت ورق و سوفی، بخشی از تصورات دیگران نیستیم.  

نمایۀ آثار

  • مسیحیت ۱۹۸۲ (ادبیات غیرداستانی)
  • ادیان جهانی ۱۹۸۲ (ادبیات غیرداستانی)
  • «الله‌اکبر (الله‌اکبر)» کتابی درباره اسلام. ۱۹۸۳ (ادبیات غیرداستانی)
  • دیدگاه زندگی و اخلاق ۱۹۸۴ (ادبیات غیرداستانی)
  • تشخیص و سایر داستان‌های کوتاه ۱۹۸۶ (ادبیات داستانی)
  • بچه‌های سوخاواتی ۱۹۸۷ (ادبیات داستانی)
  • قلعه قورباغه ۱۹۸۸ (ادبیات داستانی)
  • کتاب ادیان ۱۹۸۹ (ادبیات غیرداستانی)
  • راز فال ورق ۱۹۹۰ (ادبیات داستانی)
  • اخلاق و نگرش در مطالعات اجتماعی ۱۹۹۰ (ادبیات غیرداستانی)
  • دنیای سوفی ۱۹۹۱ (ادبیات داستانی)
  • رمز و راز کریسمس ۱۹۹۲ (ادبیات داستانی)
  • کتابخانه سحرآمیز بی‌‌بی بوکن ۱۹۹۳ (ادبیات داستانی)
  • در یک آینه، در یک معما ۱۹۹۳ (ادبیات داستانی)
  • سلام؟ اینجا کسی هست؟ ۱۹۹۶ (ادبیات داستانی)
  • ویتا برویس ۱۹۹۶ (ادبیات داستانی)
  • مایا ۱۹۹۹ (ادبیات داستانی)
  • دین و اخلاق ۲۰۰۰ (ادبیات غیرداستانی)
  • دختر مدیر سیرک ۲۰۰۱ (ادبیات داستانی)
  • مرد داستان فروش ۲۰۰۱ (ادبیات داستانی)
  • دختر پرتقالی ۲۰۰۳ (ادبیات داستانی)
  • شاک مات ۲۰۰۵ (ادبیات داستانی)
  • کوتوله‌های زرد ۲۰۰۶ (ادبیات داستانی)
  • قلعه در پیرنه ۲۰۰۸ (ادبیات داستانی)
  • پرسش ۲۰۱۲ (ادبیات داستانی)
  • دنیای آنا ۲۰۱۳ (ادبیات داستانی)
  • آنتون و آناتان ۲۰۱۴ (ادبیات داستانی)
  • راننده عروسک ۲۰۱۶ (ادبیات داستانی)
  • دنیای نورا ۲۰۱۴ (ادبیات داستانی)
  • مرد غیرقابل‌اعتماد ۲۰۱۹ (ادبیات داستانی)

جوایز ادبی

  • جایزه کودکان و نوجوانان انجمن منتقدان ادبیات نروژ ۱۹۹۰
  • جایزه بهترین کتاب کودک و نوجوان سال ۹۰ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • جایزه کتاب کودک سونیا هاگمن ۱۹۹۱ جایزه کتاب‌فروشان ۱۹۹۳
  • جایزه انجمن کتابداران مدرسه در سال ۱۹۹۳
  • جایزه ادبیات جوانان ۱۹۹۴
  • جایزه باشگاه ادبیات ایتالیا ۱۹۹۵
  • جایزه فلیانو ۱۹۹۵
  • جایزه ونگاردی ۱۹۹۵
  • جایزه پیر گنت برگزیده سال ۱۹۹۶
  • جایزه ادبیات آلمان ۱۹۹۷

از همین نویسنده و مترجم

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی