
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح، در آستانه روز جهانی زن (۸ مارس) با انتشار مقالهای در مجله «وگ» با اشاره به جنبش «زن، زندگی، آزادی»، اهمیت مقاومت زنان ایران در برابر نظام جمهوری اسلامی را یادآوری کرده است. محمدی در این مقاله نه تنها تحلیل عمیقی از وضعیت زنان ایران ارائه میدهد، بلکه راهحلهایی برای مقابله با نابرابری جنسیتی در سطح جهانی پیشنهاد میکند. محمدی با تکیه بر تاریخچه مقاومت زنان و تأکید بر ضرورت همبستگی جهانی، امیدوار است که جنبش «زن، زندگی، آزادی» بتواند الهامبخش زنان سراسر جهان باشد. ترجمه متن کامل این مقاله را در نشریه ادبی بانگ میخوانید.
در روز ۸ مارس، میخواهم درباره جنبش باشکوه «زن، زندگی، آزادی» در ایران صحبت کنم. با نقل قولی از رنه شار شروع میکنم: «میراث ما بدون هیچ وصیتنامهای به ما رسیده است». زنان جهان در این لحظه تاریخی سرنوشتساز و ما زنان ایران در واقعیت روزمرهمان، وارث میراثی هستیم. این میراث، ساختهشده از مبارزات، فداکاریها و شجاعت پیشینیان ما، تاریخ طولانی مقاومت زنان را شکل داده است. این میراث، پایه و مسئولیت ماست. حالا نوبت ماست که با مقاومت، صحبت کردن، مبارزه و شکلدادن به آینده، آن را پیش ببریم. مقاومت، ارزشمندترین بخش میراث تاریخی ماست، نیرویی که مبارزات را شکل داده، پیروزیها را تضمین کرده و دیدگاههای جدیدی خلق کرده است. مقاومت فقط یک نماد نیست، بلکه سبک زندگی است که هر لحظه از وجود ما را هدایت میکند.
روز جهانی زن فرصتی است برای یادآوری زنان که پایداریشان مرا از افتادن در دام جنگ، خشونت، بنیادگرایی و افراطگرایی که خاورمیانه را بلعیده است، نجات داده است. یادآوری این که بدون آنها، یک زن ایرانی زندانی در زیر یک نظام زنستیز امروز نمیتوانست اینجا باشد و هیچ امیدی برای رسیدن به آزادی نداشت. زنان ایران در حال مبارزهای بیامان با دیکتاتوری تئوکراتیکی هستند که بر پایه تسلیمشدن آنها بنا شده است. مبارزه آنها فقط برای حقوق زنان نیست، بلکه مبارزهای برای دموکراسی و آزادی است، نبردی اساسی و حیاتی. ما باید همبستگی واقعی ایجاد کنیم و هدفمان ایجاد یک جنبش جهانی باشد. برای همه زنان، زمان آن رسیده که رهبری این تلاش بینالمللی را بر عهده بگیرند. راهی سخت اما ممکن.
مقاومت زنان ایران: ۴۶ سال مبارزه
در ۸ مارس ۱۹۷۹، تنها یک ماه پس از تأسیس جمهوری اسلامی، زنان به خیابانها آمدند و اولین موج مقاومت علیه سیاستهای سرکوبگرانه نظام را رهبری کردند. برخلاف سال ۲۰۲۲، اعتراضات آنها حمایت گستردهای از سوی جامعه دریافت نکرد. مذهب، سنت، ساختارهای مردسالارانه، خرافات ریشهدار، سطح پایین سواد و آموزش، تبلیغات دولتی، کنترل ایدئولوژیک و سرکوب خشونتآمیز همه علیه آنها عمل میکرد. با این حال، زنان عقب ننشستند. مبارزه آنها فراتر از مقابله با نیروهای امنیتی بود: آنها در هر جنبه از زندگی روزمرهشان با چنگال مذهب، سنت و مردسالاری مبارزه کردند. من معتقدم که مبارزه زنان برای رهایی از فرودستی، تسلیم و حاشیهنشینی در جبهههای مختلفی پیش رفته است. امروز، در چارچوب جنبش بزرگ «زن، زندگی، آزادی» که پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی شکل گرفت، زنان نه تنها شرکتکننده هستند، بلکه نقش رهبری و تصمیمگیری دارند. به زنان جهان میگویم که مبارزه زنان ایران اثبات میکند که همه ما قدرت مقابله با سختترین و خشنترین اشکال ستم را داریم. هرگز خود را دستکم نگیرید. ما قوی هستیم. ما مبارزیم.
ضرورت فوری جرم انگاری آپارتاید جنسیتی
برای پایان دادن به نابرابری بین زنان و مردان، خشونت و ستم، اصلاحات کافی نیست، بلکه باید آپارتاید جنسیتی به عنوان یک جرم شناخته شود. شناسایی و پیگرد قانونی آن نه تنها به عنوان یک ابتکار حقوقی، بلکه به عنوان یک ضرورت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ضروری است. جهان شاهد اجرای سیستماتیک سیاستهایی توسط طالبان و جمهوری اسلامی است که ستم جنسیتی را نهادینه میکنند. این رژیمها از مکانیسمهای قانونی و سیاسی برای تبعیض در هر جنبه از جامعه استفاده میکنند و حقوق زنان را در حوزههای قانونی، سیاسی، آموزشی و اقتصادی محدود میکنند. مبارزه برای جرمشمردن آپارتاید جنسیتی نه تنها از طریق آگاهیبخشی به یک شکل افراطی از تبعیض، بلکه با شناسایی این واقعیت که این رژیمها ستم را به عنوان سیاست دولتی توجیهشده توسط مذهب و هنجارهای فرهنگی ارتقا دادهاند، پیش میرود. در این سیستمها، مقاومت در برابر ستم جنسیتی هزینهای بسیار بالا دارد: زندان، شلاق، ورشکستگی مالی و حتی مرگ. جرمشمردن آپارتاید جنسیتی اولین قدم برای از بین بردن این ساختارها و تضمین عدالت برای زنان تحت ستم دولت است. بدون فراموش کردن این که زنان به دلیل اقدامات مختلفی که دولتها از سرکوب آنها غفلت میکنند، در معرض خشونت، آزار و حتی خطر مرگ قرار دارند. دولت بیتفاوت است و قانون ساکت است یا در برخورد با این مشکلات ناکارآمد است. سیاستهای دولت نه بازدارنده است و نه هدف آن تعقیب و مجازات مناسب کسانی است که حقوق زنان را نقض میکنند. این نقض آشکار حقوق ما به عنوان انسان، آنقدر سیستماتیک، نهادینه و تبعیضآمیز است که خشونت علیه زنان را مزمن کرده است. برای مقابله با نابرابریهای ساختاری جنسیتی که این خشونت، تهدیدها و آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را تغذیه میکند، استفاده از مکانیسمهای بینالمللی حقوق بشر ضروری است. برای ترویج شناسایی آپارتاید جنسیتی به عنوان جنایت علیه بشریت، افکار عمومی، فعالان حقوق بشر، حامیان حقوق زنان و فمینیستها باید توجه را به ستمی که قربانی آن هستیم جلب کنند و آن را به یک موضوع محوری تبدیل کنند. سیاستمداران، نمایندگان مجلس و نمایندگان سازمانهای حقوق بشر و حقوق زنان نیز میتوانند سهم موثری در این تلاش داشته باشند.
ویژه ادبیات زنان در بانگ:
- گوشههای بانگ- گوشۀ هفتم: «حاج بارکالله» نوشتۀ میهن بهرامی
- گوشههای بانگ – گوشۀ ششم: «مرد مُرده» نوشتۀ آیه اسماعیلی
- گوشههای بانگ – گوشۀ پنجم: «سکوی بازی» نوشتۀ دلارام دلنواز
- گوشههای بانگ – گوشۀ چهارم: «بیجار» نوشتۀ نرگس مقدسیان
- گوشههای بانگ – گوشۀ سوم: «جزو مرگ» نوشتۀ سوزان کریمی
- گوشههای بانگ – گوشۀ دوم: «داستان خدیجه» نوشتۀ الاهه علیخانی
- گوشههای بانگ – گوشۀ اول: «کاش ملکه اهلی شده باشد» نوشته شهلا شهابیان
- گوشههای بانگ- گوشه هشتم: «همه آن زنان» نوشتۀ محبوبه موسوی
- گوشههای بانگ- گوشه نهم: «خر داغ میکنند» نوشتۀ مریم مطلبیان