
دانشگاه کارولینای شمالی برنامهای را به گفتوگوی مهرک کمالی و شهریار مندنیپور اختصاص داد. این برنامه به زبان انگلیسی در روز شنبه ۲۹ ژانویه/ ۹ بهمن برگزار شد. چالش زبان و فرم و نثر در داستانهای دوران تبعید مندنیپور از موضوعاتی بود که در این جلسه مطرح شد. چند راوی بودن رمان «سانسور یک داستان عاشقانهی ایرانی» و مکالمه نویسنده با خودش و با مخاطب غیرایرانی در درون متن، موضوع دیگر بحث بود.
مهرک کمالی استاد دانشگاه ایالتی اوهایو و نویسنده و منتقد ادبی است. او در مصاحبه با نشریه ادبی «بانگ» درباره محور گفتوگو با مندنیپور در جلسه دانشگاه کارولینای شمالی میگوید:
«به همت دکتر کلاودیا یعقوبی، برنامه مطالعات ایرانی دانشگاه کارولینای شمالی سلسله نشستهای مجازی درباره ادبیات دیاسپورا به زبان انگلیسی تدارک دیده است که گفتگوی من و شهریار مندنیپور در ۹ بهمن یکی از آنها بود. در نشستهای قبلی نویسندگان تبعیدی حامد اسماعیلیون، امید فلاح آزاد و فرشته مولوی شرکت داشتند و گردانندگان دربرنامههای آینده میزبان هادی خوجینیان (ناشر) و منیرو روانیپور (نویسنده) خواهند بود.
محور گفتوگوی ما، چنان که از عنوان کلی سری نشستها هم برمیآید، داستان دیاسپورای ایرانی بود. دیاسپورا به جمعی گفته میشود که از وطن خود دور افتادهاند اما همچنان دل در گرو آن دارند و در هوای آن نفس میکشند. نویسندکان دیاسپورا، حتی پس از سالها اقامت بیرون از ایران، ممکن است همچنان به زبان فارسی بنویسند و ستینگ داستانهایشان ایران و در نتیجه مسائل شخصیتهای داستانهایشان محدود به مسائل ایران باشد. آنها ممکن است به فارسی یا به هر زبان دیگری و درباره دیاسپورا و ایرانیهای خارج از کشور بنویسند. در این صورت، وطن و هویت و زبان و نوستالژی و تصویرِ خودِ رانده شده از وطن موضوعهای اصلی داستانهایشان هستند. من و شهریار هم در همین موارد با هم گفتگو کردیم.بخث ما طبعا در مورد نوشتههای شهریار در غربت و بخصوص رمان «سانسور یک داستان عاشقانهی ایرانی» و تجربهی نگارش آن بود. در مورد نویسندهای مانند شهریار مندنیپور، چالش زبان و فرم و نثر در داستانهای تبعیدش موضوع صحبتمان بود. چند راوی بودن رمان «سانسور یک داستان عاشقانهی ایرانی» و مکالمهی نویسنده با خودش و با مخاطب غیرایرانی در درون متن، موضوع دیگر بحثمان بود.
دانشگاههای آمریکا چه امکاناتی را میتوانند برای نویسندگان سانسورزده ایرانی فراهم کنند؟ این سوالی است که برخی از نویسندگان مقیم ایران از ما پرسیدهاند.
نمیدانم با صفت «سانسورزده» چه کار باید بکنم. اگر منظور کمک به انتشار آثار توقیف شدهی داخل ایران است که به نظر میرسد مانعی سر راه نشر آثار دستکم به صورت دیجیتال نیست. توانایی دانشگاههای آمریکا برای انتشار آثار به زبان فارسی کم است.
دانشگاههایی در آمریکا هستند که دورههای حضوری و انلاین تدریس ادبیات خلاق دارند. دانشگاههایی هم هستند که برای مدت معین به نویسندگان بورس تحقیق و نگارش میدهند، مثل بورسی که دانشگاه براون به شهریار داد. در سالهای اخیر، دانشگاههای دیگر هم از نویسندگان ایرانی پذیرایی کردهآند. در این دورهها، شبکههایی از دوستان و نویسندگان جهانی حول و حوش شرکت کنندگان شکل میگیرد که به بازشدن دنیاهایشان کمک میکند.
من و بعضی استادان دیگر میتوانیم اگر نویسندگان داخل کشور سوال یا خواستهی مشخصی داشته باشند در حد توانمان به آنها کمک کنیم.
بعضی از استادان ادبیات فارسی و متخصصانْ ترجمه آثار نویسندگان جوان را بسیار جدی گرفتهاند. محمد رضا قانون پرور، کامران تلطف، مهدی خرمی، شعله وطنآبادی و سارا خلیلی از زمره این استادان دانشگاه و مترجمان هستند.
در آخر، میتوان دانشگاهها را ترغیب کرد تا نشستهایی مثل همین سلسله برنامههایی که کلودیا یعقوبی برای داستان دیاسپورایی انلاین تدارک دیده، برای نویسندگان علاقمند داخل کشور نیز سازمان دهند.
بیشتر بخوانید: