
عباس امانت در کتاب «گاهشماری خورشیدی و پایداری نوروز در هویت فرهنگی ایران» نشان میدهد که تقویم خورشیدی ایرانی، فراتر از ابزاری برای شمارش روزها، طی قرنها به عرصهای برای کشمکش بر سر هویت، ایدئولوژی و حکمرانی تبدیل شده است. امانت در این کتاب بسیار خواندنی نشان میدهد که تقویم خورشیدی ایرانی فراتر از یک ابزار زمانسنجی، بهمدت بیش از ۲۵۰۰ سال ستون هویت و حافظۀ جمعی ایرانیان بوده و نوروز بهعنوان نماد پیوند با طبیعت و چرخۀ کشاورزی، قلب تپندۀ آن است. در برنامه آوا و نوا با اجرای گندم و بر اساس نقدی از حسین نوشآذر (دی ۴, ۱۴۰۴ ) این کتاب را بررسی کردهایم. میشنوید:
با ورود اسلام، تقویم قمری بهعنوان چالشی ایدئولوژیک در برابر تقویم خورشیدی قرار گرفت و مخالفت عالمانی چون غزالی را برانگیخت، اما نیازهای عملی حکومتداری و ادارۀ امپراتوری مبتنی بر کشاورزی، موجب تداوم تقویم خورشیدی شد؛ اوج این عملگرایی در دورۀ سلجوقی و با ایجاد تقویم دقیق جلالی بود.
در دورۀ مدرن نیز تقویم به عرصۀ نبرد برای تعریف هویت ملی تبدیل شد؛ از تقویم انقلابی باب تا مصالحۀ هوشمندانۀ دورۀ پهلوی که با حفظ ماههای پارسی و مبدأ هجری، توازنی میان هویت ایرانی و پیوند اسلامی برقرار کرد. این فرازونشیبها نشان میدهد که تقویم همچون قطبنمایی فرهنگی، هویت ملت ایران را در تقاطع نیروهای دین، سیاست و ریتم طبیعت شکل داده است.







