نشر مهری در لندن کتاب تازهای از شهریار مندنیپور را منتشر کرده است: «راز» – یک افسانه تمثیلی درباره مفهوم «خانه».
کلاغ وارد دنیای قصههای «ماه پیشانی»، «دختر نارنج و ترنج» و «چوپان دروغگو» میشود با این امید که از شخصیتهای اصلی داستان سراغ خانهاش را بگیرد اما به نتیجه نمیرسد، پس به جست وجو ادامه میدهد و گذرش به شهری میافتد که مردمان آن با قصه میانهای ندارند. به دختری نقاش دل میبازد و سرانجام در بخش پایانی او که حالا خود صاحب قصهای است با بلبل سرگشته دیدار میکند.
شهریار منذنیپور درباره این داستان مینویسد:
«سالها پیش یک شب در شیراز به فکرم رسید که این کلاغِ آخر قصهها چقدر تنها و بیچاره است: قصهگوها هزار و یک سال و بلکه بیشتر هی میگویند آنها سالیان سال به خوب و خوشی زندگی کردند. قصه ما به سر رسید، کلاغه به خونهاش نرسید… گفتم اگر من قصهنویسم باید این کلاغه را به لونهاش برسونم…»
و در ادامه میافزاید:
«آن زمان، برای منِ داستاننویس، به لانه رسیدن کلاغِ تنهای قصهها معنی اش این بود که کار و بار داستان نویسیام به خانۀ سرانجامی برسدیا نرسد… سالها گذشت و از خانه ایرانم هم دور افتادم و در این سالها، نُه، ده تا house را تبدیل کردم به home (خانهام ) و باز در ادامه همان کار و بار به شهری دیگر و جایی دیگر روانه شدهام. و در این سالیان، دیگر فهمیده بودم که کلاغ قصهها همچنان باید دنبال لانهاش پر بزند و پر بکشد چون راز نوشتن انگار همین است. هزار و یک شب هم که قصه بگویی همیشه فردا شب دیگری هم هست و بعد از مردن هر خلیفه، خلیفه دیگری هم خواهد بود و به خانه نرسیدن هم همان و همان…»
مندنیپور متولد ۱۳۳۵ در شیراز برای رمان هزار و یک روز (۱۳۸۲) برنده جایزه مهرگان شد. جایزه بیست سال داستاننویسی را هم از آن خود کرده و سردبیری ماهنامه عصر پنجشنبه را به عهده داشته و سالیانی است که در تبعید در آمریکا زندگی میکند. پیش از این نشر مهری رمان «عقربکشی» مندنیپور را منتشر کرده بود. یک عاشقانه در پیشزمینه انقلاب و جنگ.