
رمان «ممد چخوف» نوشته خسرو کیانراد به تازگی در نشر تَموکَن منتشر شده است. این رمان با ترکیب هوشمندانهی فرهنگ محلی، تاریخ باستانی، و دغدغههای وجودی، اثری تأملبرانگیز و چندلایه ارائه میدهد. این داستان برای خوانندگانی که به ادبیات رمزآلود با ریشههای عمیق فرهنگی و تاریخی علاقهمندند، تجربهای غنی و بهیادماندنی خواهد بود.
«ممد چخوف» در برازجان اتفاق میافتد و داستان جوانی به نام ممد را بیان میکند؛ شخصیتی واقعی که در این اثر با آمیزهای از واقعیت و تخیل به چهرهای داستانی تبدیل شده و در پی کشف رازی پنهان است. او مدام در این اندیشه است که معنای آن بیت مرموزی که بیبی با آخرین نفسهایش در گوش او زمزمه کرد، چیست؟ همان شعری که چون گرهای در ذهن و زندگیاش رخنه کرده و او را به خود مشغول داشته است. در حالی که جامعهی آشوبزدهی پس از انقلاب همه را درگیر خود کرده، ممد در جستوجوی رمزگشایی این شعر آشناست. او سالهاست که با نامگذاری بر محلهها، خیابانها و آدمهای خاموش شهرش، به آنها جان بخشیده و گاه آنها را به داستانهایش کشانده است. مردم نیز در پاسخ به این خلاقیت، او را «چخوف» نامیدهاند. اما مدتی است که صداها و شخصیتهای خیالی خانهی قدیمی بیبی، او را پریشان کردهاند. قصههایی که از دل این خانه برمیخیزند، گویی با چاه و درخت کهنسال حیاط پیوند خوردهاند و رازی خانوادگی را در خود نهان دارند؛ رازی که در نهایت با جادوی باستانی شهر گره میخورد. این راز، ممد را به نوشتن داستانی عیلامی سوق میدهد. بخشهایی از این داستان ناتمام عیلامی در فصلهای پایانی رمان پراکنده شده و قابل خواندن است. کیانراد میگوید:
«چخوف شهرت محلی این شخصیت در برازجان بوده. به دلیل علاقه به ادبیات، شخصیت ویژهای که داشته و داستانهایی که خود گاهی مینوشته. هرچند ناتمامی هم به ویژه در سرنوشت داستانهایی که نوشته، پررنگ است. چون نوشتههاش را چه انها که پایان یافته و چه ناتمام رهاشدهها را، اغلب یا دفن میکند یا مثل همین داستان عیلامی در چاه وسط حیاط میاندازد.»
او در ادامه درباره داستان ارتباط دو روایت موازی در این کتاب (داستان عیلامی ناتمام و تلاش ممد برای رمزگشایی از بیت مرموز) میگوید:
این دو روایت به گونهای باهم پیوند می خورند. درواقع از دو جهت. یکی وارد کردن برخی شخصیتهای محله و شهر که بعد از انقلاب دچار آسیب و حتا مرگ می شوند در داستان عیلامی و با انتخاب نامهای مشابه عیلامی برای هریک و پیوند دادن آنها با صدمه دیدگان عیلامی در تازش آشوربانی پال، پادشاه آشور به تمدن عیلام.
و دوم که مهم تر است از طریق پرداختن به مفهوم فلسفی زمان و تداوم سرنوشت سه تن از ایزدان عیلامی با سه تن از اجداد خودش که ممد در خانه آنها ساکن است و در عالم خیال به این بازسازی دست میزند.
این خانه کنار مسجدی قدیمی است که بر پرستشگاهی عیلامی بنا شده و از طریق چاه توی حیاط مرتبط میشود.
این کتاب را میتوان در سایت لولو سفارش داد. (لینک+)
بیشتر بخوانید: