چند شعر از آیدا مجیدآبادی

۱

اینجا خاورمیانه است
و زیر چشم‌های مردم تشنه
از هفت تپه تا کوه‌های شنگال
تیر می‌بارد
و خدایی که در شش روز جهان را آفرید
قرن‌هاست که در روز هفتم به خواب رفته است.
اینجا خاورمیانه است
و تمام خاک ها دچار عادت ماهانه اند
و هر بار خون‌مردگی تازه‌ای
از شرم‌گاه معابد سقط می‌شود.
تفنگ‌ها تکبیر می‌گویند
و گلوله‌ها با ایمانی راسخ
اسلام می‌آورند

رادیو روی موج‌های سرخ تنظیم می‌شود
و اژدهای موسی
از چشم‌های زیتونی زنی بیرون می‌زند
که عشق را حتی در بستر اینترنت تجربه نکرده است.
اینجا خاورمیانه است
هر قدر هم گوش‌هایت را بگیری
دهان این زخم کهنه، بسته نمی‌شود.

۲

تطهیر می‌کنم
در معبد دیدگانم
پاهای خسته‌ات را
که از جدال خورشید و خاک برگشته‌اند
و از زمختی زخم‌هایی
که نامش زیستن بود.
لبریز می‌شوم
از آزادی لب‌هات
در انتخاب محل بوسه‌ها
میان مِن مِن باران
نمکزار اندامم
در آغوش شرجی‌ات حل می‌شود
و سوگند به تقدیر
که در پیچ و تاب مهره‌هایمان
ورق بر می‌گردد.

۳

تو را در آستانه‌ی شب شلاق می‌زنند
و من زیر پاشنه‌های آزادی کبود می‌شوم
گناه این خاک چه بود
که عقوبتش در تن ما تسفیه می شود
و تن بی‌وطن می‌ماند
مگر بوسه با خون گل می دهد
که جای لبان مرا بر شانه‌ات داغ زده‌اند؟
مگر عشق گناه نخستین بود
که رد مرا تا قلبت گرفته اند
مادرت با پارویی شکسته
در اتاق می‌چرخد
که در اشک‌هایش غرق نشود
و من می‌دانم
اشک‌ها
بخت کسی را روشن نمی‌کنند

۴

دوست دارم چون ستاره‌ای سرگردان
به چال گونه‌ات سقوط کنم
و به هیچ گونه‌ای در این جهان باز نگردم
مرا به خاطرت بسپار
بدون خاک و گلایول
و نگذار هیچ حادثه‌ای
نبش خاطرت کند
این شعرها مرا چهار‌پاره به میخ می‌کشند
و در چهار سوی جهان
چارقد زنان مسلمان
به زمین می‌افتد
خورشید مرا از شرق و غرب ادامه می‌دهد
و لکه‌ی ننگ پاکدامنی‌ام
بر پیشانی جهان
داغ می‌خورد

۵

زخم‌های سرگردان
به دنبال خانه‌های پیراهنت
به دار می‌کشندم
چون قندیلی واژگون
که خورشید را نمی‌فهمد.
من از صخره‌های شلیک و شک
و فواره‌ی شلاق ها بیرون زده‌ام
و زبان مادری‌ام
روی آزادی نمی‌چرخد.
تو از هم‌آغوشی باران
و کاکتوس‌های وحشی، آمده‌ای
و سکوتت می‌تواند تمام کشورها را
از فکر جنگ، منصرف کند
چشم‌های تیزت را
فرو کن در بند بند تنم
تا در شتک‌های خون و روشنی
خورشید دیگری زاده شود.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی