آوا و نوا – روایتی از فروپاشی هویت در «ناگهان عبدالحسین خان» محمد کلباسی

در سالروز درگذشت محمد کلباسی، به سراغ یکی از درخشان‌ترین آثار مدرن فارسی می‌رویم؛ داستانی که مانند آینه‌ای شکسته، تصویر انسان معاصر را در مواجهه با ماشین بوروکراسی بازمی‌تاباند. «ناگهان عبدالحسین خان» نه فقط روایت یک کارمند ساده اداره، بلکه کالبدشکافی روحی خردشده در نظامی است که انسان را تا سطح یک شماره قابل تعویض تقلیل می‌دهد. با شنیدن این پادکست، به درون ذهن پریشان کارمندی قدم می‌گذارید که مرزهای واقعیت و خیال در جهانش محو شده، و هویتش همچون میزش به تصاحب دیگری درآمده است.

این پادکست بر اساس متن منتشر نشده‌ای از حسین نوش‌آذر تهیه شده و هوش مصنوعی گوگل آن را اجرا کرده است.

انتخاب داستان از شیرین عزیزی مقدم.

محمد کلباسی متولد ۱۳۲۲ در اصفهان، درگذشته ۹ آبان ۱۴۰۲ فوق‌لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران را داشت. از ۱۳۴۸ کارشناس فرهنگ و هنر و بعد از انقلاب مدرس دانشگاه اصفهان شد. چندی نیز در دانشگاه کانبرا (استرالیا) زبان و ادبیات فارسی درس داد. از سال‌های آغازین دهه ۱۳۴۰ شروع به چاپ نقدها و داستان‌هایش در مجلات ادبی کرد، اما با انتشار جنگ اصفهان راه و روش خاص خود را یافت. در داستان‌های مجموعه «سرباز کوچک» ( ۱۳۵۸) مضامین اجتماعی را در فرمی نو بازتاب می‌دهد. مجموعه داستان «مثل سایه مثل آب» ( ۱۳۸۰) از آثار متأخر اوست. کلباسی همچنین کتاب دوجلدی «ادبیات و سنت‌های کلاسیک» (۱۳۷۷) اثر گیلبرت هایت را همراه مهین دانشور ترجمه کرده است.

مجموعه داستان «او» آخرین اثر به جای مانده از کلباسی در سال ۱۳۹۶ در نشر چشمه منتشر شده است.

بیشتر بخوانید:

بایگانی

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی