ادبیات گوتیک شاخهای از ادبیات رمانتیک است که نخستین بار در بریتانیا پدید آمد و به تدریج گسترش یافت و اثری ژرف بر ادبیات موسوم به ادبیات وحشت بر جای گذاشت.
هوراس والپول، نویسنده انگلیسی در سال ۱۷۶۴ با الهام از محیط قلعهها و قصرهایی که در دوران گوتیک ساخته شده بودند داستان «قلعه اوترانتو» را نوشت. این داستان سرآغاز ادبیاتی است که بعدها رمان گوتیک از آن تولد یافت.
محیط داستانی رمان گوتیک غالباً قلعهها و قصرهای نیمهتاریک قرون وسطی است. وجود سیاهچالها، راهروهای تاریک زیرزمینی، درهای متحرک، عواملی چون روح، غیبتهای مرموز و حوادث غیر طبیعی از مشخصات رمان گوتیک است.
از جمله داستانهایی که الهامبخش رمان گوتیک بودند میتوان «از اسرار» آدولفو نوشته آن راد کلیف ( ۱۷۹۴) و راهب نوشته ماثیو گریگوری لوئیس ( ۱۹۷۷) نام برد.
رفته رفته معنی گوتیک از انحصار داستانهایی که محیط آنها مربوط به قرون وسطی است به درآمد و بیانگر داستانهایی شد که حوادث غیرعادی، خشن و غیرمنطقی را در فضایی مرموز و ترسناک با آدمهایی نامتعادل روایت میکند.
اصطلاح گوتیک در این معنا شامل بسیاری از رمانها چون «فرانکشتاین» نوشته مری شلی، «خانه قانونزده و تجربههای بزرگ» نوشته چارلز دیکنز، «معبد و آبسالم آبسام» نوشته ویلیام فاکنر و داستانهای دلهرهآور ادگار آلن پو و ناثانیل هاورثون میشود.
در نشریه ادبی بانگ پرونده مختصری فراهم آوردیم با این امید که جلوههایی از ادبیات گوتیک را بتوانیم نشان دهیم. این پرونده با جستاری از مجتبی زمانی درباره این ژانر آغاز میشود، با ترجمه فصلهایی از رمانهای فرانکشتاین و دراکولا ادامه پیدا میکند و سرانجام با گفتوگو با یک منتقد درباره جنبههای پنهان روانشناختی دراکولا به انتها میرسد. اما این به معنای پایان یافتن این بحث در بانگ نیست.
امیدواریم این پرونده به تدریج با آثار شما گسترش پیدا کند و تکمیل شود.
مقالات و ترجمههای خود را به نشانی زیر بفرستید: