
جنگ داخلی سودان که از آوریل ۲۰۲۳ میان نیروهای مسلح سودان (SAF) و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) آغاز شد، به یکی از بزرگترین بحرانهای بشردوستانه جهان تبدیل شده است. این درگیری، ریشه در ائتلاف سابق دو گروه پس از انقلاب ۲۰۱۹ دارد که به خشونت علیه غیرنظامیان و سپس درگیری مستقیم منجر شد. RSF، که از شبهنظامیان جنجوید سابق تشکیل شده، با حمایت خارجی مانند امارات متحده عربی، کنترل بخشهایی از دارفور و خارطوم را به دست آورده و به نسلکشی قومی علیه غیرعربها متهم است. نتیجه: بیش از ۱۵۰,۰۰۰ کشته، ۱۲ میلیون آواره، و ۳۰ میلیون نفر نیازمند کمک فوری، با فروپاشی زیرساختها و قحطی گسترده.
سقوط اخیر الفاشر در اکتبر ۲۰۲۵، آخرین پایگاه SAF در دارفور پس از ۱۸ ماه محاصره، فاجعه را به اوج رساند. RSF با تصرف شهر، دست به کشتارهای جمعی زد و حداقل ۱,۵۰۰ غیرنظامی را در سه روز کشت؛ در یک بیمارستان زایمان به تنهایی ۴۶۰ بیمار و همراهانشان قربانی شدند. هزاران نفر در حال فرار کشته یا تجاوز شدند، و تصاویر ماهوارهای خون و آتش را نشان میدهد. سازمان ملل این رویداد را با نسلکشی رواندا و دارفور ۲۰ سال پیش مقایسه کرده و از بیعملی جهانی انتقاد میکند، در حالی که ۱۷۷,۰۰۰ نفر در الفاشر محاصرهشده به سر میبرند و بیماریهایی مانند وبا شیوع یافته است. این بحران، نمادی از بیرحمی جنگ و ناکارآمدی دیپلماسی بینالمللی است.
سودان شباهت غریبی به ایران دارد: جنوب نفتخیزی که از کشور جدا شده، نیروهای شبهنظامی و ارتش، خشکسالی، و یک جامعه مدنی بسیار قوی با زنان آگاه و همچنین هنر و ادبیات شکوفا.
بانگ تلاش میکند سهمی هرچند ناچیز در روشنگری کشتار وحشتناک غیرنظامیان در این جنگ ادا کند. ترجمه مقاله خانم نسرین ملک به نقل از گاردین را میخوانید:
کشتارهای جمعی در جریان است. گزارشهایی وجود دارد که تنها در یک بیمارستان زنان و زایمان، نزدیک به ۵۰۰ نفر از بیماران و خانوادههایشان کشته شدهاند. معدود کسانی که توانستند فرار کنند، از اعدامهای صحرایی غیرنظامیان سخن میگویند. شبهنظامیان واکنش سریع تحت حمایت امارات متحده عریبی (RSF)دست به کشتار غیرنظامیان زدهاند تا بدان حد که تصاویر خونآلود این کشتار از ماهوارهها قابل مشاهده شده است. سرعت و شدت کشتارها در ساعات اولیه پس از سقوط الفاشر، توسط ناظران جنگ با ۲۴ ساعت اول نسلکشی رواندا مقایسه شده است.
این اوج کمپینی است که جمعیت شهر – صدها هزار نفر – را محاصره کرده و آنها را به گرسنگی کشانده بود. کسانی که سعی میکردند فرار کنند، در معرض مرگ و تجاوز قرار میگرفتند و کسانی که ماندند، بمباران شدند.
الفاشر آخرین پایگاه ارتش سودان در دارفور بود. هفته گذشته نقطه عطف جدی در جنگ سودان رقم خورد. این جنگ که اکنون دو سال و نیم طول کشیده، بین ارتش و شبه نظامیان بر سر کنترل کشور درگرفته است.
دو طرف متخاصم در این درگیری پیشتر شریک دولت بودند. پس از انقلاب مردمی که در سال ۲۰۱۹ عمر البشیر را سرنگون کرد، با یکدیگر و با غیرنظامیان وارد یک ائتلاف پرتنش شدند. سپس به غیرنظامیان حمله کردند و بعد به یکدیگر. وقتی درگیریشان آغاز شد، انفجاری بود؛ افشاگری از اینکه RSF (که توسط بشیر از میان جنگجویان جنجوید برای حفاظت از خود و جنگیدن در دارفور ایجاد شده بود) چقدر قدرت و منابع در سایه جمع کرده بود. جنگی که در آوریل ۲۰۲۳ آغاز شد، نه بین ارتش و یک شبهنظامی نوظهور، بلکه بین دو ارتش بود، هر دو با زرادخانه، منابع مالی، هزاران سرباز و خطوط تأمین خارجی.
از آن زمان، میلیونها نفر آواره شدهاند، تخمیناً ۱۵۰,۰۰۰ نفر کشته شدهاند و بیش از ۳۰ میلیون نفر اکنون به کمکهای بشردوستانه فوری نیاز دارند. این آمار خیرهکننده همچنان داستان کامل تراژدی سودان، فروپاشی سریع کشور، نابودی زیرساختهایش یا روش بیرحمانهای که RSF در دارفور کمپین خود را پیش برده را بهطور کامل روایت نمیکند.
با تصرف الفاشر، RSF موقعیت خود را در غرب کشور تثبیت کرده است. پس از اینکه در روزهای اولیه جنگ در سال ۲۰۲۳ پایتخت، خارطوم، را گرفت، RSF آن را به ارتش باخت و تلاشهایش را روی دارفور متمرکز کرد. آنجا، انتقام خود را بر جمعیتهای غیرعرب با هدفگیری قومی در کشتارهای جمعی گرفت. اوایل امسال، در حمله به بزرگترین اردوگاه آوارگان سودان، RSF صدها غیرنظامی را بر اساس خطوط قومی قتلعام کرد. آنچه پس از سقوط الفاشر – شهری که مدتها در برابر RSF مقاومت کرد – در انتظار است، غیرقابل تصور است. ویدیوهای در حال ظهور، محلیهایی را نشان میدهد که شبهنظامیان برای جان خود التماس میکنند. و همه اینها پیشبینیشده و قابل پیشبینی بود. ماهها هشدارهایی درباره خطر کشتار جمعی صادر میشد. یک میلیون دارفوری آواره که از دیگر نقاط درگیری فرار کرده بودند، در الفاشر متمرکز شده بودند. با شدت گرفتن درگیریها، دوباره پراکنده شدند یا گیر افتادند. این سناریو نه تنها روزهای اول نسلکشی رواندا را یادآوری میکند، بلکه تکرار اپیزودهای گذشته نسلکشی دارفور در ۲۰ سال پیش است، فقط این بار متمرکزتر و شدیدتر. RSF امروز همان جنجوید دیروز است، جز اینکه این بار تا دندان مسلح، حمایتشده توسط متحدان خارجی قدرتمند و با اشتیاقی تازه برای پاکسازی دوباره جمعیتهای غیرعربی که دههها با آنها دشمنی داشته است. امروز آنها نه با شتر یا اسب، بلکه با خودروهای ۴×۴ «تکنیکال» مجهز به مسلسلهای نصبشده و پهپادهای قدرتمند میآیند.
امارات متحده عربی از شبهنظامیان حمایت تسلیحاتی میکند و بنابراین در فاجعه الفاشر و منطقه وسیعتر دارفور دخیل است و با این حال همچنان نقش خود را انکار میکند. در ازای آن، امارات پایگاهی در یک کشور بزرگ، استراتژیک و غنی از منابع به دست میآورد و اکثر طلای استخراجشده در مناطق تحت کنترل RSF را دریافت میکند. نتیجه بنبست، باتلاق و خونریزی است که به نظر میرسد غیرقابل مهار است.
جنگ سودان به عنوان فراموششده توصیف میشود، اما در واقع تحملشده و به حاشیه رانده شده است. زیرا مواجهه با وحشت در سودان یعنی نگاه کردن به پرتگاه سیاست منطقهای و جهانی. یعنی دیدن نقش رو به رشد امپریالیستی برخی قدرتهای خلیجی در آفریقا و فراتر از آن – و پذیرش این واقعیت که هیچ فشار معناداری بر این قدرتها، از جمله امارات، برای توقف حمایت از یک شبهنظامی نسلکش اعمال نمیشود زیرا بریتانیا، آمریکا و دیگران از این کشورها حمایت میکنند.
در سودان، دو طرف درگیری نمیتوانند یکدیگر را قاطعانه شکست دهند. در سطح جهانی، سیاست خارجی که زمانی نتیجه ترکیبی از عملگرایی دیپلماتیک و طرفهایی بود که به فشار اخلاقی حساس بودند، اکنون به تمرین عریان قدرتهای بزرگ در پیگیری منافع تجاری و سیاسی، به هر شکلی که ببینند، کاهش یافته است. وضوح و ابعاد جنایاتی که در الفاشر و در دارفور اتفاق میافتد و حتی از فضا هم قابل مشاهده است جایی برای تظاهر به نادانی باقی نمیگذارد. این تکرار آنچه قبلاً دیدهایم و فصل جدیدی در جنگی است که آنقدر طولانی شده که همه میدانند چه در پیش است. کسانی که اهرم فشار بر امارات را در دست دارند اما اجازه میدهند خشونت ادامه یابد، دستشان به خون آغشته است. اکثریت جمعیت الفاشر در یک میدان کشتار گیر افتادهاند. هر دقیقه اهمیت دارد.







