
جاستین جوردن، ویراستار بخش ادبیات داستانی گاردین، در مقالهای که ششم دسامبر ۲۰۲۵ منتشر شد، بهترین رمانها و مجموعهداستانهای سال را معرفی کرده است. سال ۲۰۲۵ سال بازگشت غولهای ادبیات قرن بیستم و ظهور استعدادهای تازه بود؛ از توماس پینچون ۸۸ ساله تا نویسندههای جوان ایرلندی و بریتانیایی.
مهمترین بازگشت سال بدون تردید «شمار رویاها» (Dream Count) از چیماماندا انگوزی آدیچیه بود. پس از بیش از یک دهه سکوت، آدیچیه رمانی غنی و خوشساخت درباره زندگی چهار زنِ بههمپیوسته بین نیجریه و آمریکا منتشر کرد که عشق، مادری، همبستگی زنانه، نابرابری، امتیاز طبقاتی و خشونت جنسی را با ظرافت درهم میآمیزد.
توماس پینچون پس از ۱۲ سال با «بلیت سایه» (Shadow Ticket) بازگشت؛ یک رمان جنایی طنزآمیز در دوران ممنوعیت الکل در آمریکا که همزمان به رشد نازیسم در اروپا و سایه فاشیسم امروز اشاره میکند. سلمان رشدی هم پس از حمله سال ۲۰۲۲ که یک چشمش را کور کرد، با مجموعهداستان «ساعت یازدهم» (The Eleventh Hour) بازگشت؛ پنج داستان کوتاه سرشار از تأمل در مرگ و میرندگی. ایان مکیوان نیز در رمان «آنچه میتوانیم بدانیم» (What We Can Know) از زبان یک پژوهشگر ادبیات در قرن ۲۲ به گذشتهای آپوکالیپتیک نگاه میکند و محدودیتهای مراقبت انسانی در برابر فاجعه اقلیمی را بررسی میکند.
دو رمان عظیمالجثه که هر دو پس از بیست سال انتظار منتشر شدند، از نقاط اوج سال بودند: «تنهایی سونیا و سانی» نوشته کیران دسای (نامزد نهایی بوکر) که ماجرای دو هندوستانی سرگردان در جهان جهانیشده و دخالت خانوادههایشان است؛ پر از توصیفهای دقیق طبیعت و طنز تلخ انسانی. رمان «هلم» از سارا هال هم پس از دو دهه انتظار آمد؛ روایتی حماسی از تاریخ باد در منطقه کامبریا از دوران تشکیل زمین تا امروز، با حضور شمنهای نوسنگی، دانشمندان ویکتوریایی و فعالان اقلیمی امروزی. بسیاری تعجب کردند که این شاهکار در فهرست بوکر نبود.
برنده بوکر ۲۰۲۵ رمان «گوشت» (Flesh) از دیوید زالای بود؛ اثری تلخ، بیرحمانه و کاملاً گیرا که جسم و غرایز را در مرکز قرار میدهد و زندگی مردی را دنبال میکند که دنیای درونش برای خواننده مرموز باقی میماند. در مقابل، «کتاب سوابق» از مادلین تین رمانی فلسفی و زیبا درباره مهاجرت و حافظه است که از طریق داستان دختری و پدرش در هتلی عجیب و متغیر روایت میشود.
در میان رمانهای بزرگ آمریکایی، «وضعیت رویا» (Dream State) نوشته اریک پوچنر یک حماسه خانوادگی غمانگیز و لذتبخش در دل طبیعت مونتانا و سایه بحران اقلیمی بود. سوزان چوی نیز در «چراغقوه» (Flashlight) تاریخ پرتلاطم قرن بیستم کره و آمریکا را از چشم یک مهاجر کرهای و خانوادهاش روایت کرد.
چند رمان مهم دیگر با محور خانواده و سیاست معاصر منتشر شد: «ساراسواتی» از گورنایک جوهال (درباره تاریخ خانواده و سیاست در هندِ در حال تغییر)، «جنوب» از تاش آو (اولین جلد از یک چهارگانه درباره ارث خانوادگی در مالزی مدرن)، «سهم ببر» از کشاوا گُها (داستان دو دوست زن در دهلی مردسالار در حالی که فروپاشی محیطی همه چیز را تهدید میکند) و «امتحان» از کیتی کیتامورا (نامزد بوکر؛ دو روایت متناقض درباره هویت و اجرا).
در بخش رمانهای بریتانیایی جوانتر، «گانک» از سابا سمز درباره مادری و خانواده انتخابی در کلوبهای شبانه کثیف برایتون و «دریااسکراپر» از بنجامین وود درباره جوانی گیرافتاده در شهر ساحلی دهه ۱۹۵۰ برجسته بودند. طنز سیاه هم پررونق بود: از «مدعی تاج و تخت» جو هارکین (ماجراجویی کثیف و بامزه در دربار هنری هفتم) تا «خواهران» از اما جین آنسورث (تعطیلات فاجعهبار دو خواهر میانسال در اسکاتلند) و «هرجومرج» از ربکا ویت (دخترانهای دیوانهوار در مدرسه شبانهروزی دوران جنگ سرد).
در میان نویسندگان تازهوارد، «اسامی» از فلورانس نپ پر فروشترین و خلاقانهترین بود؛ مادری به پسر تازه متولدشدهاش سه نام متفاوت میدهد و سه زندگی کاملاً متفاوت برای او رقم میخورد. مجموعهداستان «هر کس هنوز اینجاست» از لیادن نی کوئین (نویسنده جوان ایرلندی شمالی) بهعنوان بهترین مجموعه سال انتخاب شد؛ داستانهایی تکاندهنده درباره ترومای چندنسلهای «دردسرها»، حافظه و هویت.
در مجموع، سال ۲۰۲۵ سالی بود که نویسندگان بزرگ بازگشتند، نویسندگان میانسال شاهکارهای بیستسالهشان را منتشر کردند و نسل جدید با قدرت تمام وارد صحنه شد؛ همه در حالی که سایه بحران اقلیمی، مهاجرت، هویت و آینده بشریت بر اغلب این آثار سنگینی میکرد. فهرست گاردین نشان میدهد ادبیات داستانی هنوز بهترین ابزار ما برای فهم این آشوب بزرگ است.







