چرا «واینلند» توماس پینچون رمانی است که اکنون به آن نیاز داریم

توماس پینچون (متولد ۱۹۳۷) یکی از مهم‌ترین و مرموزترین نویسندگان پست‌مدرن آمریکایی است که آثارش به دلیل پیچیدگی، تلفیق علم و تاریخ، و طنز سیاه شهرت دارند. مشهورترین رمان او، «قوس رنگین‌کمان» (۱۹۷۳)، برنده جایزه ملی کتاب شد و به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات قرن بیستم شناخته می‌شود. پینچون در آثارش مانند «V.» (۱۹۶۳) و «ماسون و دیکسون» (۱۹۹۷) به بررسی توطئه‌های سیاسی، تکنولوژی و بحران‌های اجتماعی می‌پردازد. او به انزوا و گمنامی معروف است و به ندرت در انظار عمومی ظاهر می‌شود، که این موضوع بر اسرارآمیز بودن شخصیتش افزوده است. سبک منحصربه‌فرد و بینش عمیق او تأثیر بزرگی بر ادبیات معاصر گذاشته است.
مهم‌ترین ویژگی آثار توماس پینچون ترکیب پیچیده‌ای از دانش علمی، تاریخی و فرهنگی با طنز سیاه و پارانویای توطئه‌آمیز است. او با سبکی پرشاخه و چندلایه، روایت‌های غیرخطی را با مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادهای اجتماعی درهم می‌آمیزد. پینچون در رمان‌هایی مانند «قوس رنگین‌کمان» و «V.» از تکنیک‌های پست‌مدرن مانند بینامتنیت، شخصیت‌های گروتسک و فراداستان استفاده می‌کند تا مفاهیمی مانند آنتروپی، سلطه تکنولوژیک و فروپاشی تمدن را بررسی کند. طنز تلخ، گفتمان‌های علمی پیچیده و حس پارانویای حاکم بر جهان معاصر از دیگر شاخصه‌های بارز نوشته‌های اوست که خواننده را همزمان هم به چالش می‌کشد و هم مجذوب می‌کند. قرار است در سال ۲۰۲۵ از او رمانی به نام بلیط سایه منتشر شود. می‌خوانید:

سال ۲۰۲۵ به «سال پینچون» تبدیل شده است، چرا که این نویسنده ۸۷ ساله پس از ۱۲ سال سکوت از زمان انتشار رمان «لبه خونریزی» (۲۰۱۳)، رمان جدیدی به نام «بلیط سایه» را در اکتبر ۲۰۲۵ منتشر می‌کند. داستان این رمان در میلواکی، شهری صنعتی در ایالت ویسکانسین آمریکا که در دهه ۱۹۳۰ با چالش‌های اقتصادی دوران رکود بزرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد، رخ می‌دهد. شخصیت اصلی، هیکس مک‌تاگارت، کارآگاهی خصوصی است که پیش‌تر به‌عنوان اعتصاب‌شکن کار می‌کرده و حالا به دنبال وارث گمشده یک ثروت مرتبط با صنعت پنیر ویسکانسین است. او در شبکه‌ای پیچیده از مأموران مرموز، از جمله جاسوسان نازی، شوروی و بریتانیایی، گرفتار می‌شود. این رمان با طنزی خاص به عصر بیگ‌بند اشاره دارد، دوره‌ای در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ که موسیقی جاز با گروه‌های بزرگ ارکستری و رقص‌های پرشور در آمریکا اوج گرفت و برای شخصیت هیکس، که رقصنده‌ای ماهر است، نقطه‌ای روشن در میان تاریکی‌های تاریخی به شمار می‌رود.

همزمان، پل توماس اندرسون، کارگردان، در حال اقتباس سینمایی «یک نبرد پس از دیگری» از رمان «واینلند» است. این فیلم، که لئوناردو دی‌کاپریو در نقش زوید ویلر، شخصیتی هیپی‌مانند، بازی می‌کند، در دهه ۱۹۹۰ تنظیم شده، برخلاف رمان که در سال ۱۹۸۴ و در دوران سیاست‌های اقتصادی ریگان و فضای اورولی می‌گذرد. با این حال، تریلر پرهیجان فیلم، با صحنه‌های تعقیب و گریز و تیراندازی، نشان می‌دهد که تم خشونت پرزرق‌وبرق آمریکایی رمان حفظ شده است.

ناامیدی اولیه از «واینلند»

وقتی «واینلند» در سال ۱۹۹۰ منتشر شد، انتظارات از پینچون، که با آثار عظیم و پیچیده‌ای مانند «رنگین‌کمان جاذبه» شناخته می‌شد، بسیار بالا بود. منتقدان انتظار اثری حماسی داشتند، شاید درباره نقشه‌برداری خط میسون-دیکسون، پروژه‌ای تاریخی در قرن هجدهم که مرز بین ایالت‌های پنسیلوانیا و مریلند را تعیین کرد و بعدها نمادی از تقسیم‌بندی شمال و جنوب آمریکا پیش از جنگ داخلی شد. پینچون در نهایت این موضوع را در رمان «میسون و دیکسون» (۱۹۹۷) بررسی کرد، اما در سال ۱۹۹۰، «واینلند» با داستانی ساده‌تر درباره هیپی‌های از دور خارج‌شده و مأموران دولتی عجیب، ناامیدکننده به نظر آمد. دیوید فاستر والاس در نامه‌ای به جاناتان فرانزن نوشت که پینچون انگار سال‌ها مشغول تماشای تلویزیون و مصرف ماری‌جوانا بوده است. سلمان رشدی نیز در نقد خود در نیویورک تایمز از سادگی داستان ابراز ناامیدی کرد. اما اوشی استدلال می‌کند که «واینلند» اکنون به‌عنوان رمانی قابل‌دسترس و مرتبط با مسائل امروزی، ارزشی تازه یافته است.

پیشینه پینچون: از کرنل تا نیروی دریایی

پینچون در سال ۱۹۳۷ در لانگ آیلند، نیویورک، در خانواده‌ای با ریشه‌های تاریخی متولد شد. او در ۱۶سالگی به‌عنوان نابغه‌ای در علوم و فناوری وارد برنامه مهندسی فیزیک دانشگاه کرنل شد، اما در سال ۱۹۵۵ ترک تحصیل کرد و به نیروی دریایی پیوست. در آنجا، برخلاف ملوانان دیگر که به تفریحات معمولی می‌پرداختند، او به دنبال تجربیات فرهنگی مانند دیدن قالب دست‌های شوپن بود. پس از بازگشت به کرنل، رشته‌اش را به ادبیات انگلیسی تغییر داد و داستان کوتاه «سرزمین‌های پست» را نوشت که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد. این داستان، با ترکیب فرهنگ والا (مانند موسیقی ویوالدی) و فرهنگ پست (زندگی در زباله‌دانی)، سبک خاص پینچون را نشان داد. موفقیت اولیه او با قرارداد ۱۵۰۰ دلاری (معادل ۱۶۰۰۰ دلار در ۲۰۲۵) از طریق ایجنت کاندیدا دونادیو، او را در مسیر حرفه‌ای سریعی قرار داد.

تجربه بوئینگ و تأثیر جنگ سرد

در اوایل دهه ۱۹۶۰، پینچون در شرکت بوئینگ در سیاتل کار کرد و مقالاتی فنی درباره ایمنی موشک بومارک CIM-10 نوشت. این برنامه موشکی، بخشی از استراتژی جنگ سرد برای مخفی کردن موشک‌های هسته‌ای در سراسر آمریکای شمالی، پینچون را با سیستمی فناوری‌محور و غیرانسانی آشنا کرد که او آن را به دمیورژ گنوسی تشبیه می‌کند—مفهومی در فلسفه گنوسی که به خدایی کاذب و خبیث اشاره دارد که جهان مادی را کنترل می‌کند، اما از خدای واقعی و معنوی جدا است. این دیدگاه در رمان «وی» (۱۹۶۳) بازتاب یافت، که جایزه فاکنر را برد و به موضوعاتی مانند نسل‌کشی هِرِرو در نامیبیا پرداخت، جنایتی که توسط امپراتوری آلمان پیش از نازی‌ها انجام شد و در آن زمان کمتر شناخته شده بود. پینچون با تحقیق عمیق، این موضوع را به خشونت استعماری و فاشیسم متصل کرد.

«گریه‌های شماره ۴۹» و «رنگین‌کمان جاذبه»

«گریه‌های شماره ۴۹» (۱۹۶۶)، رمانی کوتاه، پینچون را به دانشجویان ادبیات معرفی کرد. این رمان درباره ادیپا ماس است که حومه‌های کالیفرنیا را مانند یک مدار کامپیوتری می‌بیند و به دنبال معنای پنهان است. اشاره به عملیات پِی‌پرکلیپ (شست‌وشوی نازی‌ها برای شهروندی آمریکا) و شرکت I.G. فاربن (تولیدکننده سم هولوکاست) نشان‌دهنده نقد پینچون به سیستم‌های قدرت است. «رنگین‌کمان جاذبه» (۱۹۷۳)، شاهکار او، رمانی جامع است که جنگ جهانی دوم را در بر می‌گیرد و موشک V2 را به‌عنوان نمادی از میل فاشیستی به سلطه و مرگ نشان می‌دهد. این رمان، که جایزه کتاب ملی را برد، پارانویای مرگ آنی را به تصویر می‌کشد، تجربه‌ای که برای غیرنظامیان غزه قابل‌فهم است.

اهمیت «واینلند» در زمان کنونی

«واینلند» با وجود ناامیدی اولیه، اکنون به‌عنوان رمانی مرتبط با زمان ما دیده می‌شود. داستان حول زوید ویلر می‌چرخد، هیپی‌ای که برای دریافت چک ناتوانی – کمک مالی دولتی برای افرادی که به دلیل مشکلات جسمی یا روانی قادر به کار نیستند – باید هرسال با پریدن از پنجره یک کسب‌وکار محلی دیوانگی خود را به رسانه‌ها نشان دهد. این عمل نمادی از تلاش برای بقا در سیستمی است که حاشیه‌نشینان را به نمایش‌های عجیب وادار می‌کند. دختر او، پرری، یک پانک دهه ۱۹۸۰، نماینده نسلی است که در واکنش به آرمان‌های هیپی شکل گرفته است. کاهش بودجه دولت توسط ریگان، که ارتباطات اجتماعی را قطع کرد، داستان را پیش می‌برد و سرکوب‌شده‌ها را زنده می‌کند. فرهنگ ۱۹۸۴ در رمان پر از خشونت و وابستگی به تلویزیون است، که در تریلر اکشن فیلم نیز منعکس شده است. گفت‌وگویی در رمان بین راوی و وید آتمن، هیپی‌ای عیسامانند، نشان می‌دهد که مقاومت مسلحانه تنها به چرخه‌ای از خشونت بیشتر منجر می‌شود.

نقشه‌نگاری همدلانه و کارآگاهان کلیت

شخصیت‌های کارآگاهی پینچون، مانند زوید، سرنخ‌های سیستم را کشف می‌کنند بدون اینکه کل آن را ببینند. فردریک جیمسون این «کشف کلیت» را برای درک ارتباطات پنهان، مانند رابطه ما با بوئینگ یا غزه، حیاتی می‌داند. خواندن رمان‌های پینچون، مانند «واینلند»، نقشه‌ای همدلانه ایجاد می‌کند که خوانندگان را به کاوش روابط اجتماعی و تاریخی دعوت می‌کند.

«واینلند»، که زمانی ناامیدکننده بود، اکنون رمانی است که به قدرت، خشونت و مقاومت در جامعه معاصر می‌پردازد. با اقتباس سینمایی جدید و «بلیط سایه»، پینچون همچنان خوانندگان را به چالش می‌کشد تا سیستم‌های پنهان را ببینند. سبک او، با ترکیب فرهنگ والا و پست، یادآوری می‌کند که ادبیات می‌تواند نقشه‌ای برای فهم جهان و همدلی باشد.

بیشتر بخوانید:

بایگانی

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی