
انتشارات ایرانشهر به تازگی مجموعهای از داستانها و ناداستانها نوشته احمد خلفانی را با عنوان «از سکوت تا تمساح» منتشر کرده است. حسین نوشآذر در نقد و معرفی این کتاب در مقالهای در رادیو زمانه مینویسد:
«از سکوت تا تمساح» احمد خلفانی با کاوش در سکوت، فقدان زبان و گسست هویتی، سانسور درونیشده و درآمیخته با تجربه مهاجرت و سایر سرخوردگیها و حرمانهای انسان ایرانی را، بهصورت استعاری در قالب ناتوانی بیان و روایتهای ناتمام به تصویر میکشد، اما با سکوتی خلاقانه، راههایی برای مقاومت و آفرینش در برابر این محدودیتها هم پیشنهاد میکند.»
خلاصهای از این مقاله (+) را در بانگ میخوانید:
ایده محوری لاکانی و گمشدگی سوژه
مجموعه «از سکوت تا تمساح» نوشته احمد خلفانی پیرامون مفهوم لاکانی «فقدان» شکل گرفته است که انسان را به موجودی تقسیمشده بدل میکند. این فقدان بنیادین، که لاکان آن را «Objet petit a» مینامد، در داستانهایی چون «کاسپار هاوزر» (فقدان ریشهها)، «پلهای خواب» (مرز رؤیا و واقعیت)، «حزن و اندوه» (معنای نهایی)، و «علفهای آسمان» (جهت و اتکا) تجلی مییابد. شخصیتها، مانند دانیال یا راوی معلق، در شکاف هویتی گرفتارند و نظامهای نمادین (زبان، زمان، هنر) از جبران این فقدان ناکام میمانند. داستانها دو مسیر پیش روی سوژه قرار میدهند: انکار فقدان یا پذیرش آن، که پذیرش به خلاقیت (مانند نقاشی ون گوگ) یا رهایی (رها کردن جهتها) منجر میشود.
روایتگریزی پسامدرن
مجموعه با ساختارهای حلقوی، بیثباتی راوی، و فضاسازی نمادین (انبار، پل، اتاق وارونه) از روایت کلاسیک فاصله میگیرد. داستانها با پایانهای باز، تغییر زاویه دید (مانند «نفر اول، نفر دوم»)، و آشفتگی زمانی (مانند «علفهای آسمان»)، روایتگریزی پسامدرن را به کار میگیرند. بینامتنیت ویرانگر (ارجاع به ون گوگ، برج بابل) و مرگ مؤلف (راوی خودآگاه یا فاقد عاملیت) ساختارهای سنتی را تخریب کرده و خواننده را در جهانی از ابهام و چندپارگی قرار میدهند.
ادبیات سکوت و فراتر از آن
مجموعه ویژگیهای «ادبیات سکوت» ایحاب حسن، مانند تخریب زبان (پیامبر لال، سکوت پرنده) و ابهام روایی، را بازتاب میدهد. اما برخلاف سکوت بنبستگونه حسن، سکوتی خلاقانه و ارتباطساز ارائه میکند. در «حزن و اندوه»، سکوت ون گوگ به هنر و در «سکوت به زبان مادری»، به فهم متقابل منجر میشود. این سکوت، هم ویرانگر (تخریب زبان) و هم آفریننده (خلق هویت) است.
مهاجرت هستیشناختی
داستانها مهاجرت را از جغرافیا به قلمرویی فلسفی ارتقا میدهند. شخصیتهای معلق (کاسپار، دانیال)، فضاهای سوم (پل، اتاق وارونه)، و زبان شکسته (گفتار نامفهوم چوپان) تجربهای درونی و بیپایان از گسست هویتی را ترسیم میکنند. این «ادبیات مهاجرت هستیشناختی» وضعیت بنیادین انسان معاصر را نشان میدهد.
انسجام نامرئی
با وجود تنوع فرمی و ژانری، مجموعه از طریق تم گمشدگی، استعارههای تکرارشونده (پنجره، ابر، تقسیم دوگانه)، و ساختار آبشاری (ادامه پرسش داستان قبلی) به هم پیوند میخورد. داستانها مانند موومانهای سمفونی، هارمونی پنهانی را در گفتوگوی پنهان خود شکل میدهند و خواننده را به کشف این پیوندها دعوت میکنند. این مجموعه با ترکیب روانکاوی، پسامدرنیسم، و زیباییشناسی نقصان، تجربهای چندلایه از فقدان و پذیرش آن ارائه میدهد.