برای آهو و همهی دختران و زنانِ آزادیخواهِ ایران و جهان
هو هو هو…
باد آوردهام
بادِ سیاه از غَرناطیه
بادِ سیروکو از بِنغازی
بادِ شیوا از بِنارس
بادِ مرگ از پُمپِئی
و بادهایِ خاموشِ ماچوپیچو…
باد آوردهام
از تواریخِ بابِل
آنجا که دختری با موهایِ دُماسبی
در خندقِ خونینِ جمهوری
زیرِ لاشهیِ اسبِ اصیلِ عرب فریاد میزد
و بادِ سیاه از گوریدگیِ گیسوانش
مرزهایِ جهان را از رویِ ریلهایِ آهنی
میکشاند سمتِ راونسبروک:
نگاه کنید! این منم، زنی تنها، ایستاده در دروازهی تمدن!
بادِ ناشناسِ هزارسالهیی بیمحابا در گوشِ زن میوزید:
نامهایمان را به یاد آر!
نامهایمان را به یاد آر!
آن سویِ زن
دخترکی با صورتِ ماهگرفتگی
پشتِ سیمهایِ خاردار آواز میخواند
و پسرکی لبشِکری با دهانش سوت میزد:
هو هو هو…
باد آوردهام
بادِ زار
از چشمهایِ درشتِ قابلههایِ حجاز
که گیسهایِ دخترانِ مُرده را
دخیل میبستند به دریایِ سُرخ
تا زارها ملوانهایِ سیاهمستِ خلیج را دیوانه نکنند.
باد آوردهام
گوش کنید:
هو هو هو…
هو هو هو…
بادِ جنوب
سردباد
بادِ شمال
گرمباد
باد… باد.. باد…
بادِ شرجی
زاپیان
بادِ شینوک
بوران
باد… باد… باد…
تابوتها در باد…
گیسها در باد…
این صدایِ تازیانهیِ خداوند است
بر تنِ نحیفِ زنِ لوط در سُدوم
بر خاکِ زندهبهگورِ کنیزی در پِترا
بر شرمگاهِ دخترانِ باکره در مکّه…
میشنوید؟
بادهایِ شهرهایِ مُرده جز عذاب هیچ نمیآورند!
آنها را برای کتابهایِ مقدس بگذارید!
این بادها
دیگر تازیانهی هیچ خدایی نیست!
این بادها
دیگر مردانِ خدا را پیامبر نمیکنند!
این بادها
نامِ دخترانِ زیبای شما را گرفتهاند:
کلارا
آلیس
هَریت
رُزا
طاهره
هما
ویدا
سپیده
نیکا
آهو
و بیشمار نامهایِ دیگر…
که حالا هر روز در گوشهگوشهیِ دنیا
نامِ دختری نوزاده را در گوشِ هم زمزمه میکنند
که دیگر هیچ خدایی نمیتواند او را به نکاحِ پیامبرش درآورد:
ژینا! ژینا!
موهایت چهل گیاه…
موهایت چهل نگاه…
تهران. جمهوری. ۶ آذر ۱۴۰۳
نامِ دختران باد: کلارا زتکین،آلیس پاول، هریت تابمن، رزا پارکس، طاهره قرهالعین، هما دارابی، ویدا موحد، سپیده رشنو، نیکا شاکرمی، آهو دریایی، مهسا ژینا امینی