انتشارات اختران در تهران به تازگی زندگینامهای از اکتاویو پاز شاعر سرشناس مکزیکی و برندهی نوبل ادبی در سال ۱۹۹۰ را به ترجمه عاطفه طاهایی منتشر کرده است. این بیوگرافی به ما امکان میدهد وسعت زندگی پاز، شخصیت منحصر به فردش و همچنین عشق او به شعر را درک کنیم.
کریستوفر دومینگز مایکل، نویسنده کتاب «اکتاویو پاز در زمانهی خود» در این اثر زندگی پاز از تولد تا مرگ را روایت میکند. پاز که در سال ۱۹۱۴ در مکزیک به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۸ در مکزیکوسیتی پایتخت این کشور درگذشت، یکی از چهرههای اصلی ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم است. با وجود آنکه مکزیک از مهمترین مضامین آثار این شاعر، مقالهنویس و نمایشنامهنویس است، اما او به عنوان یک نویسنده و شاعر متعهد عمیقاً جهانوطن است. پاز در زندگی پربارش شاهد رویدادهای تاریخی سرنوشتسازی در قرن بیستم بود: جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹)، پایان جنگ جهانی دوم و تأسیس سازمان ملل (۱۹۴۵)، شورش دانشجویان در سال ۱۹۶۸ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۹.
این بیوگرافی که اکنون با عنوان «اوکتاویو پاز در زمانهی خود» به ترجمهی عاطفه طاهایی به زبان فارسی هم منتشر شده، به ما امکان میدهد وسعت زندگی پاز، تحول فکری او چه در زمینهی سیاست و چه شعر و همچنین عشق او به شعر را درک کنیم.
پاز در سالهای دهه ۱۹۰ و ۱۹۶۰ در سفرش به هند در مجموعه «دامنه شرقی» [در ایران: «سراشیب شرق» به ترجمه مهدی جواهریان و پیام یزدانجو] به بلوغ در شعر میرسد و در فاصله بین سالهای دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ نیز بعد از بازگشت به مکزیک هم در جهان بلندآوازه میشود. او که به عنوان سفیر کشورش به هند رفته بود، به دلایل حرفهای بعد از مدتی ناگزیر میشود به کیوتو در ژاپن سفر کند.
پس از بازگشت از هند پاز در سال ۱۹۷۶ نشریه «ووئلتا» را در مکزیک بنیان گذاشت که انتشار آن تا سال ۱۹۹۸ پایید. «اوکتاویو پاز در زمانهی خود» بیانگر این دورهی پرشور از زندگی این شاعر مکزیکی هم هست. در این نشریه حلقهای از مهمترین نویسندگان آمریکای لاتین، اروپا و آمریکا حضور داشتند: کارلوس فوئنتس، ماریو وارگاس یوسا، گابریل سعید، بورخس، سوزان سونتاگ، میلان کوندرا، ساموئل بکت، چسلاو میلوش و ….
کریستوفر دومینینگز مایکل در زندگینامه پاز درباره شخصیت او مینویسد:
«میتوان در یک شاعرـمنتقد، شاعر را به جستارنویس ترجیح داد: این که کنفرانسهای مسیحیِ “اسقف الیوت”، پاز الیوت را اینطور مینامید، برای شیفتگانِ سرزمین هرز ملالآور بود، بهخوبی قابل فهم است. اما شاعرـ منتقد و رهبر معنوی نزد پاز چیزی واحد را میسازند بهطوری که باعث میشود شاعر فرانسوی، کلود روآ، بگوید که این مکزیکی یادآور هُلدرلین یا نروال است که در حال نوشتن رسالههای توکویل یا مارکس هستند. مقایسهی اغراقآمیزیست اما نشان میدهد تا چه اندازه پاز شگفتانگیز بوده است. با استفاده از کلمههای مارینا تِسوِتایِوا، او “شاعری با تاریخ” بود و برخلافِ شاعری “صرفاً غنایی” “مردی با اراده” بود، همان چیزی که من رهبر معنوی نامیدهام، و نه متفکری با یک نظام فکری خاص، نه یک پیامبری که ــ مثل پاوند که با زوالش مبارزه میکرد ــ به دنبال تبدیل شعرش به تاریخِ “ویژه”ی یک ننگ باشد. پاز همانطور که بهترین منتقدانش گفتهاند، از رامون خیاراو گرفته تا پل هانری ژیرو، یک رمانتیکِ هشیار بود: او رؤیای مذهبِ شعر را در سر میپروراند اما شکاکیتش او را بیدار نگهمیداشت و….»
از عاطفه طاهایی تاکنون ترجمههای متعددی به فارسی منتشر شده است: «نظریهی ادبیات، متنهایی از فرمالیستهای روس» ، نمایشنامههای «کاهنههای باکوس» اوریپید، «سیاهها» ژان ژنه، «چهار دختر بچه» پابلو پیکاسو ، «تابستان زبانِ مرده» گزیدهای از اشعار و مقالات برنار نوئل و رمان «لیبرا» نوشتهی روبر پنژه.
پیش از این فصلی از «لیبرا» به ترجمهی عاطفه طاهایی در نشریه ادبی بانگ منتشر شده بود.