مجموعه داستان «عَثَم» نوشته امیر محمدی ونیار (تبریز-۱۳۶۴) در نشر آفتاب منتشر شد. این مجموعه شامل شش داستان است که به گفته نویسنده محتوا و شخصیتهای آنها الزاماً مصداق بیرونی ندارند، البته نه به این معنا که در جامعه اتفاق نیفتادهاند و یا امکان وقوع برایشان نیست بلکه هر داستان، دنیایی خلق کرده است که صرفاً مخصوص همان داستان و همان شخصیتهاست. زخم و شکست و درد عمیق و رنج شدید این زخمها و شکستها برای رسیدن به آزادی از شاخصهای دنیای داستانهای «عثم» است.
در سایه مرگ و آزادی، بایدها و نبایدهای جامعهی حاکم بر جنسیت و تراجنسیت، عدالت، فقر عاطفی و فرهنگی، فقر سیاسی و اقتصادی، موضوعات محوری این شش داستان با عنوانهای: پیوستخاک، ۹۵۲۶۴، عزیز، عثم، جمعمذکرغایب و گیاهمرگی هستند.
در نشریه ادبی بانگ سه داستان از داستانهای این مجموعه منتشر شده است. در «عزیز» عشق دو نفر به هم بر بالای بام در جوار یک کبوترخانه منجر به خودکشی میشود.
در داستان «پیوست خاک» عشق دو نفر دیگر به هم با ماهیت دیگری به خودکشی میانجامد و « ۹۵۲۶۴» هم با یک قلم عاطفی و در یک فضای پرالتهاب معاش یک کارگر را مضمون قرار میدهد.
در «عزیز» و در «پیوست خاک» راوی بعد از مرگ معشوق، در وضعیتی غربتناک، با زبانی که از شور عاشقانه بهره برده، روایتی از ناکامی و گذشتهها و حسرتها را به دست میدهد. در «عزیز» مسأله تن نمود بیشتری دارد.
از امیر محمدی ونیار در سال ۹۲ یک مجموعه شعر هم به نام «زنگ تیغ» در نشر نیماژ منتشر شده است.