آزیتا قهرمان: «سفری دیگر می‌بایست» -نگاهی کوتاه به برخی اثرهای منصور کوشان

منصور کوشان، پوستر: ساعد

چونان خواننده‌ای مشتاق، سال‌ها  اثرهای منصور کوشان را با لذت خوانده‌ام و می‌توانم بگویم که وجه مشترکی همه اثرهای او را به هم پیوند می‌دهد. در مجموعه کارهای او که  شامل شعر، داستان، نمایشنامه، رمان، مقاله‌های سیاسی و اجتماعی، پژوهش و نقد و تحقیق است؛ شفافیت نثر، فکر روشن و توان استدلال او فلسفی و شاعرانه است . در سرمقاله‌های سیاسی‌اش، این ویژگی، خود را به شکل توازن تحلیلی و نگاه گسترده و چند سویه نشان می‌دهد. و در نمایشنامه‌هایش  خرد و طنزی هست که فضا را در خود می‌گیرد. لایه‌های رابطه‌های انسانی و زمانه را افشا می‌کند. کلمه‌ها در شعر او با موسیقی آرام، زبان را به حرکت در می‌آورد. جمله‌های شعری‌اش، چرخش و تکراری خطابی و لحنی سرشار از پرسش و انتظار دارد. در داستان‌هایش اما  نثر پاکیزه و استوار او می‌تواند ژرف‌مایه فلسفی و نوع بیان اجتماعی را با بینشی استوره‌ای و تاریخی در هم آمیزد و داستان را تا فراسو ببرد.

سال گذشته اقبال این را داشتم تا مجموعه‌ای از جستارها و چند کتاب تحقیقی از او بخوانم که تأثیری عمیق بر من گذاشت. باید بگویم منصور کوشان شاعر، با آن که نویسنده داستان و نمایش‌نامه و جستارهای سیاسی است با وجود اصل مشترک؛ تفاوت‌‌هایی دارد. با چشمی‌ از عاطفه با اضطراب و شوق  دنیا را در شعر باز می‌سراید؛ با زبانی پیراسته روایتی را می‌نویسد و در لایه‌های تو در توی متن سمتی برای حرکت باز می‌گشاید. او می‌تواند در مبحث‌هایی هم‌چون حکمت خسروانی  یا معرفی شخصیتی چون سهروردی به تأویل فلسفه  و زمینه تفکر او که جان‌مایه رازورانه و تاریخی دارد به کشف و شرح بپردازد؛ بی آن که به دام شیفتگی و یا تبیینی‌ از پیش مهیا شده بیفتد. این مهارت، دانشی از دل بر آمده می‌خواهد که بتواند پیچیده‌ترین معنی‌ها را به مفهوم‌هایی روشن بدل کند و نگاهی عمیق و سامان یافته به هستی و انسان داشته باشد و جوهره‌ای از دریافت عرفانی و خرد فلسفی باید دستمایه این  روشن‌گری و دانستگی شود.

اگر بخواهم مثالی از میان چند کتابی که  از او بسیار دوست داشته‌ام بیاورم از هستی‌شناسی داستان‌های سهروردی؛ وارثان حکمت خسروانی؛ ایران، ایرانی و ما؛ باید نام ببرم و مجموعه شعرهایی که تازگی  اقبال خواندنش را داشتم: پنجره رو به دنیا و خطابه‌های زمینی. اما “سفر ذهنی؛ سفر عینی” آخرین کتابی بود که مدت‌ها مرا با خود به سفرهای بی پایانی کشاند و لذت خواندن را دو چندان کرد. او در این کتاب از موضوع “سفر” وسعتی ساخته که چندین چهره و نشان دارد. هرچند هدف اصلی او بررسی موضوع “سفر” به عنوان یک بن مایه در تاریخ متن و نوشتار در طول زمان؛ دوره‌های ادبی و متن‌های کهن است. اما او به کارکردهای آیینی استوره‌ای و هم‌چنین مراسم و مناسک نیز نظر دارد و امکان “سفر” را که  در زندگی انسانی معنا و استعاره‌ای عمیق به خود گرفته را با تخیل و هنر در طول حیات بشری و تجارب عینی و ذهنی زندگی  درهم می‌آمیزد. او در پی این پرسش است که چگونه پیوندی بین روایت استوره‌ای؛ روند تاریخی و حادثه “سفر” برقرار است و رمز و نمود آن با جان و اندیشه آدمی‌ در چیست و چگونه و چرا این نماد خود را چون طیفی  مدام در تخیل و آفرینش هنری  باز می‌تاباند:

“همان گونه که از تجربه سفر از زهدان مادر به جهان زمینی؛ متن‌های فراوانی در دست نیست از سفر به جهان بعد از مرگ نیز؛ یعنی جهان زیر زمینی نیز؛ متن‌های کمی‌ موجود است. به بیان دیگر در بسیاری از روایت‌های کهن چند گونگی تولد و مرگ انسان در چگونگی روایت آفرینش کیهان و آخر زمان تنیده شده است. (سفر ذهنی ؛ سفر عینی*)

و این گونه است که هستی و بودن آدمی‌ بر خاک چون داستانی بین دو سفر تولد و مرگ و سفرهای بی شمار دیگری در میان این دو شکل و هویت می‌گیرد و همین پرسش و معمای بی‌پایان است که ذهن جوینده ما را  در ساحت کلمه و متن همراهی می‌کند تا به درک‌مان از هستی رنگی از امید یا مفهومی‌دلخواه  ببخشیم. جایی که آزادی و شادمانی در برابر نیستی و تاریکی سخنی تازه می‌گوید. همه  رابطه‌های ما  با طبیعتی که ما را احاطه کرده  یا جامعه‌ای که در آن  با دیگری در ارتباط هستیم در پرتو همین  اساسی‌ترین مفهوم بنیادی زیستن  یعنی “دگرگونی” تعریف می‌شود. کلمه و متن شکلی هدفمند و ماندگار  از جستجوی معنا  و نو زایی در این چرخه ناگزیر و مکرر است.

آزیتا قهرمان، پوستر: ساعد

در این کتاب از چند منظر به ارتباط بینامتنی کتاب‌های مهمی‌ در تاریخ ادبیات اشاره شده است. از شاهنامه و هزار و یک‌شب تا ایلیاد و اودیسه از جستجوی زمان از دست رفته، سفرنامه مارکوپولو، گالیور و شازده کوچولو تا عهد عتیق و مکاشفات یوحنا و … همه و همه دست مایه “سفر پیدایش” است که جوهر اصلی حرکت را در آفرینش کلمه در ابتدای خلقت توصیف می‌کند و شکلی کیهانی و قدسی به آن می‌دهد. همان‌گونه که رویا پردازی سفر ذهنی آرزوها و میل‌های ما در پهنه‌های بیکران و ناممکن است. سفر عینی؛ دلیل و آغاز داستان‌ها؛ سرانجام افسانه‌ها وانگیزه ماجراجویی و جستجوهاست. سیر و سلوک امکانی است که فرصت یک دگردیسی روحی و یا عینی را فراهم می‌کند. نقشی از بودن که زاویه‌های ذهنی را قالبی همچون یک کهن الگو بخشیده یا برعکس به نیروی خلاقیت و اندیشه، تخیل را بر واقعه‌ای بیرونی فرافکنی می‌کند:

متن‌های ادبی و هنری این فرصت را به انسان می‌دهند تا هم تجربه‌های عینی خود را در بعدهای دیگری به حقیقت پیوند بزند و هم تجربه‌های ذهنی ناممکن خود را به شکلی عملی برساند. (سفرذهنی؛ سفر عینی)

او به شرح ارتباط آفرینش و کلمه می‌پردازد و به رشد و تحول روانی و نیروی تخیل اشاره دارد. این‌که چگونه تولد به مثابه یک سفر؛ می‌تواند استعاره‌ای از دگردیسی؛ آغاز و رهایی باشد. او با نگاهی که  به تاریخ استوره‌ها و دین‌ها دارد؛ پیوندی بین متن‌ها  و معنای “سفر” باز می‌گشاید. اتصالی که  دوران‌های اجتماعی، تبعید و نوشتار، سکوت و سلطه را می‌تواند تعریف کند. نثر و نگاه او در این کتاب فشرده و بی حاشیه است. او روشن و دقیق، به موضوع پرداخته؛ چیزی که حس و بیان آن در یک متن تحقیقی؛ از کمتر کسی برمی‌آید. حضور توأم خرد و شاعرانگی است که  در کشف استعاره‌ای چنین ما را قدم به قدم با خود همراهی می‌کند.

 او به شعر نیز قدرتی اجرایی در خوانش می‌دهد، نوعی هارمونی‌ موسیقایی را به کار می‌گیرد که در تکرار، پرسش و مخالف خوانی پیش می‌رود. شعر او همان‌قدر که آرمان‌گراست، نگاهی هستی شناسانه به رابطه‌های آدمی‌با پیرامونش دارد. اما در عاشقانه‌هایش ما با ظرافت عاطفی سرشاری روبه رو هستیم که به نوعی، امید و باور را در خواننده زنده می‌کند. زبان او فاقد آشفتگی و اطناب است. از این رو آهسته متن را به طیفی چند سویه بدل می‌کند. اما این شیوه، مهارتی برآمده از تجربه‌ی نمایشنامه نویسی اوست. در آن فضا نوعی گفتمان آفریده می‌شود که هدفش ایجاد دیالوگ است. در شعر او، چنین شگردی به یک شیوه‌ی شخصی تبدیل می‌شود؛ لحن اجتماعی تغزلی می‌گیرد. هم‌آمیزی و هم نشینی نگاه عاشقانه با زبان اعتراض، نوعی از سرایش را در بعضی شعرهای او فراهم کرده که یادآور نمایشنامه‌های موزیکال اروپایی و شعرهایی است که ریشه در فولکلور دارد. همسرایی و هماوایی سطرها با ضرباهنگ تکرار و تماشا تصویر می‌شود. تضاد و تناقض‌ها طوری در کلمه‌ها به اجرا در می‌آیند که زبان پرسشگر آگاهی بخش و موجز و بیش از همه آفریننده‌ی روشنایی و معرفت باشد.

در همین دوسیه:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی