مجموعه «باران نشد که ببارد» نوشته شاعر نامآشنا ناهید کبیری به تازگی در نشر آفتاب منتشر شده است. اسفندیار کوشه در مقالهای در رادیو زمانه مینویسد: از دید ناهید کبیری آنچه که در خیابان رخ میدهد، هم امیدبخش است و هم نگرانکننده. او در شعرهای مجموعه «باران نشد که ببارد» شهری را به یاد میآورد که با نمادهایی وحشتآور محاصره شده است.
کوشه در ادامه این نقد مینویسد:
«ویژگی شعرهای کبیری به جز سادگی، صراحت و تصویرسازیهای شاعرانه، زبانیست که از موسیقی نرم و شکوفایی برخوردار است. این موسیقی که برگرفته از حس درونی کلمات و چینش طبیعی آنها در کنار هم است مثل رودخانهی پرپیچ و خمی است که نگاه مخاطب را به دنبال خود میکشاند و هر بار باخود چیز تازهای دارد که در مسیر پیدا و نهان میشود و گاه حتا فربهتر میشود تا کلیتی هدفدار را به مخاطبش عرضه کند.»
مجموعه «باران نشد که ببارد» حدود ۵۰ شعر از ناهید کبیری را در خود دارد؛ شعرهایی که به فاصلهی اسفند ۱۴۰۱ تا شهریور ۱۴۰۲ سروده شده. کوشه یادآوری میکند که کبیری در شعرهایش از چشمهای آیدا رستمی سخن به میان میآورد. از محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد و اعدامشان و دوباره به اغماضی شاعرانه پناه میبرد:
حیف است زلزلهی کوهِ افراسیاب را
در شام غریبانِ تنبور نوازان شهر ندیده باشی
دیگر نپرس…
نپرس آب رودخانهی سیروان چه شد که خونین است
ستارهها
برای چه پنهاناند
ماه کجا گم شده است
و شاخههای بلوط
چرا سر به سایههای دیوار میکوبند
بنا به گفته اسفندیار کوشه چینش شعرها در این مجموعه به گونهایست که شعرهایی که حال و هوایی سیاسی و اجتماعی دارند در بخش آغازین مجموعه آورده شده و شعرهایی که مضمونهایی عموما عاشقانه دارند از میانه به بعد آمدهاند:
ما دیر آمدهایم عزیزم
پاییز
گندمها را درو کرده
باد
نارنجها را
و ما در وطنِ خودمان
دیگر خیلی غریب
خیلی غریب شدهایم.
باید آفتاب را به خانه
چراغ را به شب
پرواز را به بند
آواز را به خیابان
و عشق را به دنیا بیاوریم.
کوشه در این مقاله یادآوری میکند که مجموعه شعر «باران نشد که ببارد» نگاه زنانهی شاعریست که از پنجرهای متفاوت به جهان مینگرد. زبانش زبان پرخاش نیست، اعتراضش شاعرانه و نرم است و تصاویرش ساده و بی تکلفاند.
این مجموعه شعر را نشر آفتاب در سال ۱۴۰۲ چاپ و منتشر کرده است.
متن کامل این مقاله را در سایت زمانه