«قضیه توپ مرواری» به خط صادق هدایت

در «قضیه توپ مرواری» از آخرین آثار صادق هدایت، نویسنده گوشه‌ای از تاریخ حیات اجتماعی بشر و تاریخ معاصر ایران را به طنز بازگو می‌کند. هدایت در این اثر با بازنمایی ابتذال درونی بزرگان، حقارت روحی آنان را برملا می‌کند و نظام شاهنشاهی را هم بی‌نصیب نمی‌گذارد.

توپ مرواری در میدان ارک قرار دارد و شب‌های چهارشنبه‌سوری زنان یائسه و دختران دم‌بخت برای بخت‌گشایی در اطرافش گرد می‌آیند. بازگویی سرگذشت توپ، بهانه‌ای برای پرداختن به تاریخ آمریکا می‌شود: توپ وسیله‌ای پرستش شرمگاه‌پرستان آمریکا بوده است قبل از کشف این قاره توسط کریستف کلمب و لاجرم باید بپذیریم که بنا به درک نویسنده که تحت تأثیر آموزه‌های فروید قرار داشت غریزه جنسی هم پایه و مبنای دین و سیاست است.

طنز هدایت در این اثر به نومیدانه‌ترین و گزنده‌ترین شکل جلوه‌گر می‌شود و خرافه‌پرستی و استبداد را نشانه می‌گیرد.

ح. طاهباز دست‌نویس این کتاب را اکنون برای نخستین بار در نشر پیام در آلمان به مدیریت جلال رستمی گوران به چاپ سپرده است.

او در این مقاله اهمیت این کتاب را به ما یادآوری می‌کند:  

ارزش این چاپ توپ مرواری در چیست؟

«قضیه‌‌ی توپ مرواری» یکی از آخرین نوشته‌های صادق هدایت است که در زمان زندگی هدایت به علت طنز زهرآلود و گزنده، زبان بی‌پرده و به ویژه به بهانه‌ی ضد مذهب بودن آن امکان انتشار آن در ایران نبود. از این رو دوست او حسن شهید نورائی که در آن زمان در پاریس می‌زیست، به هدایت پیشنهاد کرد که نسخه‌ای ماشین شده از آن تهیه و به او ارسال کند تا شاید او بتواند آن را در پاریس به چاپ برساند. هدایت پیشنهاد دوست خود را پذیرفت و پس از تغییرات و افزودن جملات و حتی صفحات بسیار، نسخه‌ی ماشین شده‌ی آن را برای شهید نورائی فرستاد. در چند نامه از شهید نورائی به هدایت آمده است که نورائی برای چاپ توپ مرواری به چند چاپخانه در فرانسه، هلند و آلمان رجوع کرده بود، و این جستجو مدام ادامه داشت تا اینکه به علت بیماری درمان‌ناپذیری که عارض نورائی شد، چاپ کتاب سرانجام سر نگرفت.

هدایت روز ۱۲ آذر ۱۳۲۹ به پاریس سفر کرد. وضع جسمی شهید نورائی در آن روزها بسیار وخیم بود و هدایت در پاریس تقریباً هر روز به دیدن او می‌رفت. در آن ایام تلخ با حال و روز اسفناک روحی و جسمی آن دو بعید به نظر می‌رسد که آنها بین خود سخنی درباره‌ی چاپ قضیه‌ی توپ مرواری به میان آورده باشند.

هدایت در آن ماه ها در پاریس روحیه‌ی خوشی نداشت. تنگدستی، تنهائی، پایان یافتن مرخصی استعلاجی و ویزای فرانسه او را از پا درآورده، به بن‌بست کشانده و به افسردگی او افزوده بود. او در آن موقعیت خاص، در آن روزهای خانه به دوشی روزی برخی از کتاب‌های خود را که در آنها اصلاحاتی کرده بود و به همراه داشت، و همچنین آخرین نسخه‌ی خطی قضیه‌ی توپ مرواری را که در آن تغییراتی داده و مقدار بسیاری به متن آن افزوده بود را به ابوالقاسم انجوی شیرازی که در آن روزها در پاریس و از آنجا عازم ژنو بود، داد تا او آنها را در تهران به اعتضادالملک، پدر هدایت برساند. هدایت انگار تصمیم خود را گرفته بود. او اندکی بعد در پاریس خودکشی کرد و این نسخه‌ی خطی قضیه‌ی توپ مرواری که صحیح‌ترین نسخه‌ی این اثر است، سال‌های بسیار دست انجوی ماند و حال روشن نیست که کجا و نزد کیست.

قضیه‌ی توپ مرواری پس از مرگ هدایت سال‌ها بدون چاپ ماند تا اینکه در روزهای آشفته‌ی انقلاب ایران، در اوایل سال ۱۳۵۸، از روی همان نسخه‌ی اصلاح شده‌ی خطی که به دست انجوی افتاده بود، شتاب‌زده توسط انتشارات ۳۳۳، در ۱۲۷ صفحه، بدون تاریخ و با چاپ بد و غلط‌ها و افتادگی‌ها و لغزش‌های چاپی فراوان، به صورت مخفی به چاپ رسید که به هیچ‌وجه برازنده‌ی این نوشته و نویسنده‌ی آن نبود. پس از این چاپ، شخصی به نام ایرج بشیری که به عنوان استاد دانشگاه در تاریخ و زبان و ادبیات معرفی می‌شود، در سال ۱۹۸۶ در آمریکا، بدون دسترسی به نسخه‌ی خطی توپ مرواری، از روی نسخه‌ی انتشارات ۳۳۳ که خود پر از غلط چاپی است، با ویراستاری نابخردانه، تصرف و تقسیم‌بندی در این نوشته‌ی هدایت، چاپی از آن به دست داد که بیش از پیش از اصل اثر دور افتاد. چند سال بعد، محمد جعفر محجوب، به دنبال نقد با ارزشی که به چاپ ایرج بشیری نوشت، در سال ۱۳۶۹ در سوئد چاپ دیگری از این اثر را به دست ما داد که با همه‌ی ارزش‌های آن، از آنجائی که او نیز نسخه‌ی خطی آن را در آن زمان در اختیار نداشت، با تکیه بر حدس و گمان و نظریات شخصی خود، اشتباهاتی را مرتکب شد که باز نتوانست از این نوشته چاپ معتبری ارائه دهد تا اینکه ناصر زراعتی در سال ۲۰۰۸ در سوئد چاپ با ارزشی بر اساس نسخه‌ی خطی به دست داد که می‌توان گفت تا آن زمان معتبرترین چاپ قضیه‌ی توپ مرواری به شمار می‌رفت، ولی افسوس که در همین چاپ نیز، به طوری که با نسخه‌ی خطی مقابله شده است، غلط‌های اندکی رخ داده است که از ارزش آن اندکی می‌کاهد.

قضیه توپ مرواری تا کنون چندین بار با چهره‌های گوناگون منتشر شده است و در هر یک از آنها نقص‌هائی دیده می‌شود که علت اصلی آن را باید در دسترس نبودن نسخه‌ی خطی این نوشته دانست.

محمد جعفر محجوب در پایان مقدمه‌ی خود بر چاپ خود از این اثر آورده است:

«امید است که روزی دست نویس هدایت انتشار یابد و زمینه برای چاپ قطعی توپ مرواری فراهم شود.»

و اینک این زمینه فراهم شده است و ارزش این چاپ توپ مرواری هم در همین است.

ح. طاهباز

در همین زمینه:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی