«مسیح دارفور» نوشته عبدالعزیز برکه ساکن، نویسنده تبعیدی سودانی به تازگی به زبان آلمانی در انتشارات معتبر اورینت منتشر شده است. داستانی درباره جنگ و عشق، انتقام و امید که از دریچه چشم شخصیت اصلی رمان که یک پیامبر کاریزماتیک است، روایت میشود.
۶۶۶ سرباز و تعدادی نجار برای دستگیری و مصلوب کردن پیامبر و اندک یارانش اعزام شدهاند. این سرآغاز رمانی است که ما را با وقایع سالهای اخیر در سودان و با فلاکت مردمان جنگزده در این کشور که تحولات آن از نظر تلاش جامعه مدنی برای مقاومت در برابر دار و دسته شبهنظامیان با تحولات ایران بعد از سقوط پهلوی دوم بیشباهت نیست آشنا میکند.
در این اثر خواننده شریک سرنوشت مردمانی میشود که در جنگ داخلی، وحشیانه بین نیروهای دولتی و شورشیان غارت و قتل عام میشوند و بخت کمی برای زنده ماندن دارند. در میان این غارتشدگان و قربانیان اما افرادی هم هستند که شجاعانه از خود دفاع میکنند.
عبدالرحمن، دختری که در جنگ یتیم شده و برای خودش یک نام مردانه انتخاب کرده یکی از آنهاست. در مسیر داستان شخصیت این زن به تدریج از یک قربانی به یک شورشی تغییر میکند، با سربازی که به زور او را وادار به جنگیدن کردهاند ازدواج میکند و از او میخواهد که حداقل ده نفر از جوخه جانجاوید را که بیرحمانه به او تجاوز کردهاند، بکشد. این مهریه اوست. اما به زودی او خودش سرنوشتش را در دست میگیرد، مسلح میشود و در مقام انتقامجویی برمیآید. پیامبری که در واقع صلح را موعظه میکند، در کنار این زن شورشی میایستد.
جانجاوید عشایری در غرب سوداناند که حکومت عمر البشیر، دیکتاتور ساقط شده سودانی آنها را مسلح کرد و برای سرکوب مردم به خدمت درآورد.
رمان عمدتاً بر اساس رویدادهای مستند و واقعی در دارفور نوشته شده است. رویدادهایی مانند سربازگیری اجباری و قتلعام مردم، و همچنین بردگی روستائیان، تجاوز به زنان و سرانجام تغییر ماهیت قربانیان.
عبدالعزیز برکه ساکن مدتی در سودان زندانی بود و از سال ۲۰۱۲ تاکنون در تبعید در اتریش و فرانسه زندگی میکند.
برخی از آثار او به فرانسه، انگلیسی و آلمانی ترجمه شدهاند.