
فستیوال بینالمللی ادبیات اوترخت هلند با حضور نویسندگان، شاعران و هنرمندان برجسته جهانی برگزار شد. در این رویداد، نسیم خاکسار، نویسنده و شاعر ایرانی مقیم هلند، با سخنرانی و شعرخوانی به زبان انگلیسی، به جنبش «زن، زندگی، آزادی» ادای احترام کرد.
خاکسار در سخنان خود به مبارزه زنان و دختران ایرانی علیه بنیادهای نظام واپسگرا اشاره کرد و بر حق انتخاب و آزادی آنان تأکید ورزید. او همچنین از سه زن زندانی سیاسی – شریفه محمدی، وریشه مرادی و پخشان عزیزی – یاد کرد و کارزار مداوم «سهشنبههای نه به اعدام» در زندانها را ستود. خاکسار سخنانش را با یادآوری رنجهای مردم غزه گسترش داد و به گرسنگی تحمیلی، بمبارانها و نسلکشی اسرائیل اعتراض کرد، و این رویدادها را به عنوان نمادی از بیداد جهانی توصیف نمود. او گفت: پیش از شعرخوانی، گفتارم را با شعار زن، زندگی، آزادی شروع میکنم. زن، زندگی، آزادی نام جنبشی است که سه سال پیش جهان را تکان داد، وقتی هزاران پسر و دختر در ایران در دفاع از آزادیِ زنان و علیه تبعیض برخاستند.
او سپس ادامه داد: «نخستین شعری که میخوانم عنوان آن هست: بیانیه درخواست از تمام کلاغهای جهان. این شعر را در نهم سپتامبر نوشتم. اما یک هفتهای طول کشید تا آن را تمام کردم. من این شعر را در دفاع از زندانیان سیاسی در ایران نوشتم، کسانی که نامشان را در شعرم میآورم، و در حمایت از تدوام کارزار آنها در پشت میلهها با شعار: نه به اعدام، که هر سهشنبه ادامه دارد. این شعرهم چنین به طور عمیقی متأثر از وقایع دردناکی است که در غزه میگذرد. پیش از این حرفی نمیزنم. زیرا شعر هرآنچه را که میخواهم بگویم خود بیان میکند.»
پس از این مقدمه، خاکسار دو شعر خود را خواند: «بیانیه درخواست از تمام کلاغهای جهان» و «غزه». این شعرها که هر دو در سایتهای عصر نو و رادیو زمانه منتشر شدهاند، به فراخوانی جمعی برای لغو احکام اعدام، آزادی زندانیان سیاسی و اعتراض به فجایع غزه تبدیل شدهاند. در شعر اول، شاعر از نویسندگان و شاعران ایرانی زنده و درگذشته – از نیما یوشیج و صادق هدایت تا احمد شاملو، فروغ فرخزاد، و بکتاش آبتین – میخواهد برخیزند و بیانیه را امضا کنند، و از کلاغهای جهان طلب میکند آسمان را برای یک روز سیاه کنند تا صدای قربانیان را به گوش برساند.
تازهترین اثر ادبی نسیم خاکسار، «بیانیه درخواست از تمام کلاغهای جهان»، آخرین بخش از سهگانه «نه به اعدام» است؛ مجموعهای که خود نویسنده آن را نه شعر، بلکه بیانیهای برای کنشگری مینامد. این سهگانه، نمونهای برجسته از ادبیات اعتراضی است که خاکسار با سیر تدریجی خود، از تمرکز بر رنج یک فرد و اعتراض به سالی پر از خشونت، به فراخوانی جهانی برای همبستگی میرسد. این اثر، همزمان با یادکرد از زنان زندانی ایرانی، به ویرانی غزه و اردوگاههای المواصی و خان یونس میپردازد و از نویسندگان تبعیدی و درگذشته دعوت به پیوستن میکند.
نسیم خاکسار، زاده ۱۱ دی ۱۳۲۲ (۱ ژانویه ۱۹۴۴) در آبادان، نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر و مترجم برجسته ایرانی است که داستاننویسی را از سال ۱۳۴۴ آغاز کرد؛ او در دانشسراهای تربیت معلم اصفهان و همدان تحصیل نمود و پیش از انقلاب اسلامی، چند سالی به عنوان آموزگار در روستاهای آبادان و بویراحمد خدمت کرد، اما در سال ۱۳۴۶ بازداشت شد و پس از انقلاب با فشارهای فزاینده روبرو گردید که او را وادار به ترک ایران و اقامت در هلند کرد. تا کنون بیش از ۳۰ جلد کتاب از وی در حوزههای داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، شعر، سفرنامه، نقد ادبی و ترجمه منتشر شده و آثاری چون «بقال خرزویل»، «بین دو در» و «بادنماها و شلاقها» به زبان هلندی، همراه با نمایشنامههایش که در هلند اجرا شده، از جمله دستاوردهایش به شمار میرود؛ آثارش به زبانهای هلندی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و سوئدی نیز ترجمه شده و جوایزی چون دیپلم افتخار بهترین کتاب نوجوانان (پراگ، ۱۹۸۰) و جایزه بینالمللی نویسندگان بنیاد لیلیان هلمن و داشیل هامت (نیویورک، ۱۹۹۳) را دریافت کرده است. تمرکز عمده آثار خاکسار بر موضوعاتی چون مهاجرت، غربت، هویت انسانی و مسائل اجتماعی-فرهنگی است و او را به یکی از چهرههای کلیدی ادبیات مهاجرت ایران بدل ساخته، در حالی که نقدهای ادبیاش با نگاهی ریزبینانه به ادبیات زنان و تحولات آن در دو دهه اخیر در ایران و خارج از کشور، دیدگاههای نوآورانهای ارائه میدهد.
بیانیهی در خواست از تمام کلاغهای جهان
این شعر نیست
بیانیهای است
برای لغو حکم اعدام شریفه محمدی، وریشه مرادی و پخشان عزیزی
آزادی زندانیان سیاسی و نه به اعدام
برای غزهی ویران، مویان
که هرروز و هر ساعت کشته میدهد.
برای دفاع از کودکان گرسنه
مادران و پدرانِ فرزند از دست دادهی اردوگاههای المواصی، خان یونس
همراهی با صدای محزون مادر شریفه محمدی
و کارزار سه شنبههای نه به اعدام
از دوستانِ داستان نویس و شاعرم در ایران و در تبعید میخواهم این بیانیه را امضا کنند
و از نویسندگان و شاعران مُرده، اعدام و تیرباران شده یا در کف خیابان و ویرانهای اجسادشان پیدا شده،
از نیما و هدایت، شاملو و فروغ، سعیدی سیرجانی، سلطانپور با سه شقایق خون بر پیراهن، مختاری با طنابی بر دور گردن، از پوینده،،، تا بکتاش آبتین و شهرزاد که خاک گورش تازه است میخواهم برخیزند از خاک و این بیانیه را امضا کنند.
از سازمان ملل متحد چیزی نمیخواهم
این زعمای قوم و قدرت،
میدانند در آن حد که مجازند
چه کنند، چه نکنند.
مردم جهان بی منشور آنان
راه خود خوب میدانند
در همین هلندِ کوچک ما، دوبار در شهر دن هاخ
در میدان بزرگی جمع شدند
در خیابانهای شهر راه افتادند
با پیراهنهای قرمز و جمعیتی بیش از صد هزار نفر
و علیه نسل کشی در غزه فریاد زدند
از آنان هم چیزی نمیخواهم
تنها از چند کلاغی که در روزهای آفتابی
دور و برم روی چمنها میچرخند
وقتی در پارک مینشینم
و برایشان
تکههای سیب، بادام زمینی و دانههای بلال بو داده روی علفها میریزم
و خوشم با آنها
و لذت میبرم از هوش و حواسشان،
میخواهم
پیغام ما نویسندگان و داستان نویسان و شاعران زنده و مرده ایرانی را
به تمام کلاغهای جهان برسانند.
در این بیانیه از آنها میخواهیم
در سوگ این همه قربانی
و اعتراض به این همه بیداد
که میرود بر انسان
برای یک روز
تنها برای یک روز
در یک پرواز عظیم جمعی
آسمان جهان را سیاه کنند.
هلند. اوترخت
منبع شعر نسیم خاکسار: رادیو زمانه (+)