رمان «گورستان شیشهای»، سرور کسمایی روایتی چندصدا و چندلایه از یک شکست جمعی ارائه میدهد؛ شکست آرمانهای انقلابی که به جای تعالی بخشیدن به انسان، او را در دالانهای تاریک و پیچیده یک «قنات» استعاری گرفتار میکند. کسمایی با بهرهگیری از نمادپردازی عمیق، «انقلاب» را نه یک صعود به سوی روشنایی، که یک فرود جمعی به اعماق زمین و درونِ «حفرهها و گودالهای خالی وجود» شخصیتهایش تفسیر میکند. نقد نسیم خاکسار بر این رمان:
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.