علی‌ مظفری‌سیرجانی: پرده‌برداری از میراث میرزا آقا خان کرمانی با «تاریخ شانژمان‌های ایران»

در این‌جا می‌خواهم از کتابی با عنوان «تاریخ شانژمان‌های ایران» سخن به میان آورم، که نوشته‌یِ میرزا‌ آقا‌خان کرمانی (۱۲۳۲یا۱۲۳۳ – ۱۲۷۵ه.ش) است؛ کسی که او را پدر تاریخ‌نویسی مدرن و از مروجین آغازین اندیشه‌های ناسیونالیستی در ایران می‌خوانند . این کتاب حدود سه سال پیش از مرگ دردآور او یارانش،یعنی شیخ احمد روحی و میرزا حسن‌خان خبیرالملک- نوشته شده است و شاید بتوان آن را نمایاننده بازپسین آرای کرمانی، و سخت مهم در بازترسیم سیمای تمام‌نمایِ اندیشه‌ها و عقاید او دانست.
به‌تازگی، حدود یک‌سال پیش، م. رضایی تازیک به تصحیح این کتاب همت کرده و انتشارات آسمانا، مستقر در تورنتوِ کانادا، آن را به اهل تحقیق عرضه داشته است. مصحح در پیش‌گفتار کتاب، نوید آن داده که این مجلد، آغازگر مجموعه‌ای از چاپ و تصحیح دیگر آثار میرزا آقاخان خواهد بود؛ وعده‌ای که در همین مدت کوتاه بدان وفا کرده و کتابی دیگر با عنوان «فنِ گفتن و نوشتن» -که مجموعه مقالات میرزا در نشریه اخترِ استانبول است – با همکاری همان ناشر،به طبع رسانده است.

نسخه اصلی تاریخ شانژمان‌ها بنا به گفته رضایی تازیک، در « کتابخانه و مرکز اسناد تهران» نگه‌داری می‌شود و از زمان خریداری سند تا به امروز هم‌چنان نقصان دارد و متاسفانه بخش‌های ابتدایی آن پیدا نشده‌اند. با این حال، اندک صفحات برجای مانده، تا اندازه زیادی به دانش ما در خصوص میرزا می‌افزایند و دست‌یافتن به تصویری کامل‌تر از زندگی، زمانه و ذهنیت او را میسر می‌سازند. از آن‌جا که مصحح از پژوهشگران تاریخ اندیشه معاصر است، پیش‌گفتار این کتاب مقدمه‌ای مناسب و مدون برای هر آن کسی است که می‌خواهد با چند‌وچون مباحث درباره میرزا‌ آقا‌خان آشنا شود. آشنایی رضایی تازیک به مباحث جاری در خصوص میرزا و نگاه انتقادی او به مطالعات این حوزه جایی جلب نظر می‌کند که او منتقدانه به فراروایت‌هایی سیاسی-اعتقادی‌ اشاره می‌کند که تا امروز حول میرزا شکل گرفته‌اند و قصد تصاحب کرمانی را دارند. در این باب می‌نویسد: برای رسیدن به سیمای جامع از او می‌بایست آثارش را جامعیت مطالعه کرد تا چهره‌ای که از او ارائه می‌شود تنها به مسلمان،بابی‌ازلی و سکولارِ مدرن تقلیل نیابد.

گذشته از فونت مطلوب و دقت‌نظر نویسنده در نگارش اصول‌مند فارسی ، اندکی باید در خصوص محتوای این کتاب نیز بگویم. لفظ شانژمان در عنوان اثر، واژه‌ای است فرانسوی به معنای تغییر و دگرگونی. مرادِ کرمانی از این اصطلاح، آن دگرگونی‌هایی است که به خلقیات ملت ایران راه برده و اصل ملیت آن‌ها را به تباهی کشانده است. برای توضیح این نکته، میرزا، نخست از تمثیل بدن بهره می‌برد و می‌کوشد با یافته‌های نوین عصب‌شناسی و کالبدشناسیک، بگوید که چگونه سازوکار اندام‌های بدن موجب پدید آمدن خلقیاتی خاص در فرد می‌شود؛ برای مثال اگر دریافت‌کننده‌های عصبی دچار کرخی و بی‌حسی شوند شخص به ناگزیر در برابر شداید واکنشی نشان نمی‌دهد و به عارضه کلبی‌مسلکی گرفتار می‌آید. میرزا از این استعاره، بهره می‌گیرد تا در خصوص شانژمان‌هایی صحبت کند که خصایصی سرشت‌نما در ملت ایران به وجود آورده‌اند.

در چشم او پایه مادی یا به عبارتی بنیاد فیزیولوژیک تحولاتِ جامعه- بدنِ اجتماع- حکومت‌ها هستند و هر حکومت با مجموعه‌ای از اقدامات، طبع مردمان را شکلی خاص می‌بخشد. اگر حاکمان اهل تجمل و عیاشی باشند، ناگزیر مردمان نیز به مرض استسقاء دچار می‌آیند و حریص و مال‌اندوز می‌شوند و اگر حاکمی سفاک باشد ناچار محکومان او قضا و قدری می‌شوند و همه چیز را به امور موهوم احاله می‌دهند. در همین استعاره اگر دقیق شویم در می‌یابیم که میرزا اگر چه محتوایی مدرن مثل عصب‌شناسی را به کار زده، اما نسبت میان خُلق و بدن را از طب سنتی و استعاره طبع و مزاج وام گرفته است. پیدا است که توضیح همین استعاره و نسبتی که میان پزشکی جدید و طب قدیم در این‌جا مطرح شده، خود می‌تواند موضوعی در خور پژوهش باشد. و شاید از تحقیق بر همین استعاره بتوان به یکی از شیوه‌های اندیشیدن او که نسبت‌سازی میان امر آشنا و غریب یا به عبارتی ایجاد پیوند میان امر سنتی و جدید است، پی‌‌برد.

از دیگر مواردی که نوعی تلفیق دیدگاه سنتی و مدرن را یادآور می‌شود نگرش میرزا به لفظ نژاد است. او که به تعبیر رضایی تازیک، متاثر از اندیشه‌های نژادی قرن نوزدهم اروپا است برای آن‌که در خصوص اهل ایران و تاریخ نژادی کشورش سخن بگوید از روایتی اساطیری/دینی یاد می کند که در آن نژادهای بشری سه تا هستند. این سه نژاد در حقیقت از پشت پسران نوح پیامبر می‌آیند که یافث، حام و سام نام داشتند و به عقیده میرزا بهترین این نژادها، پسران یافث بوده‌اند که ایرانی‌ها، افغان‌ها و ژرمن‌ها از آن دسته‌اند. میرزا با نوعی اتیمولوژی که پیدا است چندان حاصل پژوهش دقیق نیست، لفظ‌هایی را که برای نامیدن مردمان امروز استفاده می‌شود، واژه‌های کهنی می‌داند که به تدریج در تلفظ و نوشتن آن‌ها تفاوتی به حاصل آمده و چهره دیگر کرده‌اند؛ وبدین سان با ابزار ریشه‌شناسی واژگان نشان می‌دهد که هر ملتی از چه نژادی برخاسته است. تلفیق روایت اساطیری با نوعی اتیمولوژی شبه علمی به چشم میرزا مقدمات بحث از چگونگی فاسد شدن ملت ایران را فراهم می‌آورند.

کرمانی علت تباهی را اختلاط میان نژاد ایرانی‌ها با دیگر نژادها می‌داند و خصایص بد اخلاقی ایرانیان امروز را به زمامداری حکومت‌های نژاد سامی یعنی بنی‌امیه و بنی‌عباس و حکومت برآمده از پشت حام یعنی مغول‌ها نسبت می‌کند. به عبارتی در این دوره‌ها است که نژاد معتدل و خلاق به آفات دیگر نژادهای پایین‌تر مبتلا می‌شود و به سوی فساد روزافزون راه می‌پیماید. اگر به این صورت‌بندی دقت کنیم به یاد نظریه نژادی گوبینو خواهیم افتاد که در آن نژاد آٰریایی به سبب آمیختگی با سامی‌ها راه سقوط را برگزیده است. در این‌جا نیز با ترکیب‌بندی منحصر به فرد میرزا از روایت‌های جدید و قدیم روبروییم که توضیح آن مجالی فراخ‌تر و فرصتی مستوفی‌تر طلب می‌کند.

باری برای آن‌که سخن به درازا نکشد،می‌خواهم متذکر شوم که عبور از کلیشه‌ها یا به بیانی نادقیق فراروایت‌های شکل‌گرفته حول روشنفکران ایرانی، میسر نخواهد بود مگر با چاپ آثاری از آ‌ن‌ها که در حاشیه مانٔده‌اند یا فرعی و کم‌اثر معرفی شده‌اند. پروژه رضایی ‌تازیک، از این منظر کمکی است بزرگ به پژوهندگانی که چنین طرحی را در ذهن می‌پروراند.

در همین زمینه:

بایگانی

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی