محمد محمدعلی، نویسنده سرشناس و عضو کانون نویسندگان ایران پنجشنبه ۲۳ شهریور دور از ایران و در تبعید در ونکوور در هفتاد و پنج سالگی درگذشت.
محمد محمدعلی ۷ اردیبهشت ۱۳۲۷ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. او فارغالتحصیل علوم سیاسی و اجتماعی، کارشناس امور اداری و فرهنگی بود. نخستین داستانهای او که در کتاب «دره هندآباد» چاپ شده است حال و هوایی خاطرهای و گزارشی دارند اما در مجموعه «از ما بهتران» و کتابهای بعدی مسائل اجتماعی را با بیانی نمادین روایت میکند. در داستانهای «بازنشستگی» به توصیف از کارافتادگی و گرفتار شدن انسانها در وضعیتی بحرانی میپردازد. محمدعلی برای نوشتن این کتاب برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی شد.
داستانهای مجموعه «چشم دوم» وصف حال آدمهایی است که در اثر حوادث ناشی از انقلاب و جنگ، موقعیت شغلی و اجتماعی خود را از دست دادهاند. مجموعهای نیز با عنوان «دریغ از روبرو» چاپ کرده است.
وقایع رمانهای محمد محمدعلی بر پسزمینهای گنگ و نمادین از وقایع تاریخ معاصر رخ میدهند. محمدعلی در «رعد و برق بیباران» به مقایسه سنت و تجدد میپردازد و در «نقش پنهان» بازگوی حال و روز نسلی میشود که با یقین و آرمان شروع کرد و خواست در روال رویدادهای اجتماعی تأثیر بگذارد اما در فضای سالهای بعد از جنگ و بمباران شهرها، غرق در کابوس شد.
محمدعلی در «باورهای خیس یک مرده» روح زمانه را در قالب داستانی روانشناختی و همبسته با جوهر افسانههای بومی بازمیتاباند و برای فکر اجتماعی خود ساختار داستانی مناسبی تدارک میبیند. او برای رمان «برهنه در باد» برنده جایزه ادبی یلدا شد.
محمدعلی از فعالان کانون نویسندگان ایران بود. او همچنین جزو سرنشینان اتوبوسی بود که در سال ۱۳۷۵ نویسندگان و شاعران ایرانی را به ارمنستان میبرد. او نخستین کسی بود که شرح این ماجرا و چگونگی جان سالم به در بردن خود و دوستان همراهش را به تفصیل طی مقالهای که در سال ۱۳۷۹در روزنامههای دوران اصلاحات چاپ شد، شرح داد.
محمدعلی دو روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به همراه همسرش به کانادا آمد تا کنار فرزندانش باشد. او در خانه فرهنگ و هنر ونکوور، مشغول تدریس داستاننویسی بود. همچنین طی این مدت کتاب «شاملویی که من میشناختم» و آخرین رمان او «جهان زندگان» را به چاپ رساند.
بیشتر بخوانید: