الهام گُردی: هیهات از صبح ریزش

شعر الهام گردی را می‌توانید به شکل چندرسانه‌ای خارج از قاب بانگ در این نشانی (+) بخوانید و بشنوید

هیهات از صبح ریزش
و ناشتایی بزرگ
ای غریبِ ساختمان‌های بی‌نهایت راهرو
کارمند دوپا
که می‌دوی در هیجان آن خودروی ملی
و می‌دوانی پل‌های زیرگذر را
میزان آیینه است
دست آیینه است
شب آیینه است.
و سازش، انحنا دارد.
انبوهِ رهایی، انبوهِ ماندگاری‌ست.
رویدادِ باستانی بدن در چرخش به قطب کلیه‌های خون‌ساز
نمک ریخته
بر چشم خشک ارومیه
آب‌بان
تیشتر
اول وُ آخر یار
سربندِ بی‌ترجمه‌ات را به یاد آر
که از دیوارها‌ آواز خواند:

«سِراو چه‌ ویتِنْ ایمَهْ حبابیم
صدا چه ویتِنْ ایمَهْ ربابیم»

آری
از گردنه‌ی اشیاء
صمغِ دانه را
رگ برقصان
خونسالِ رفته

گیانِ خیابان
و بلوط‌های شکافته
گیسوان دخترانم را به یاد آر
لابه‌لای استخوان‌ِ آسفالت
صدا‌یی
صدایی
کاکل خون بر سر داشت…
ای بیت مذکر
بحر رَمَل
نه‌ساله‌گان بی‌ملائک ماییم
و من که شانه‌ام را در ابر غربت چلانده‌ام
می‌روم که زندگی را با لهجه مشت کنم.

۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی