ای انقلاب…
پاورچین
پاورچین
میآیی؟
از کوچههای یخ زده
از دخمههای زندان
تا شعلهی خیابان
و زخمزار ِمرگستان؟
میآیی
لوند و آفتابی و جانبخش؛
با شورِدختران ِخیابان
با مشت ِمنفجر از خشم؟
میآیی
با کف زدن،
ترنم،
گیسو فشان وُ
رقصان
وعزم ِمشتعل ازآتش
در جشن روسری سوزان؟
با اعتصاب میآیی
در خشم ِپُر تلاطم ِمیدان
و پایکوبی ِطوفان؟
میآیی
درسوت کارخانههای ظفرمند
با نان وُ کار وُ آزادی
حکومت شورایی؟
میآیی؟
چمان
چمان
رقصان
درگامهای ِمردم ِدر بند
با خونچکان- درفش:
زن
زندگی
و آزادی؟
آه…
ای شرار ِشیدایی
رویای ِخیره سر
ای یار ِبیقرار!
در راهی؟
پاریس ۸/۱۰/۲۰۲۲
گفتگو در میانهی روَیا
ـ نیکا نیکا!
مهسای ما را ندیدی؟
ـ نه!
من چهرهام له شده
چشمم جایی را نمیبیند
اما میدانم این جاست
همین دور وُ برها
ـ تو چطور مهساجان!
نیکای ما را دیدهای؟
او پنج بهار از تو جوانتر بود.
ـ نیکای زیبا را دیدم
آوازخوانان وُ رقصان
با صورتی مچاله
جمجمهای شکسته
و بدنی کبود
اما، تنها نبود نیکا
بسیارانی هماواز بودند
در جشن ِ شال سوزان
حدیث، حنانه، غزاله، سارینا
وبسیارانی دیگر…
من مدام؛
درآنان تکرار میشدم
ـ حدیث گفت:
شیدا وُ بی قرار،
به گِرد آتشی که برافروخته بودیم
رقصان ـ رقصان میسرودیم:
زن زندگی آزادی
ـ حنانه گفت:
ما تنها نبودیم
همسرایان ِ ما
در جشن روسری سوزان،
پسران هم بودند
رعنا وُعاشق
بی شمار وَ هماواز
وسارینا در بیقراریاش
گفت:
ـ برسکوی زباله ایستاده بودم
گیسو افشان
و رو سری چرخان،
میرقصیدم
ناگاه؛
سربازان ِ امام زمان
پاسداران و گورکنان وَ مداحان
همچون اَجنه
ظاهر شدند!
حیدر حیدر گویان،
با تفنگ وُ باتون وُ کمند وُ دستبند
و االله اکبر…
نیکا گفت:
ـ اول؛
گیسوان ما را آتش زدند
بعد قلب ما را
غزاله گفت:
ـ و بعد،
درهایهای ِ داغداران ِ بی شمار،
جمجمهها مان را شکستند
حدیث گفت:
ـ ما که نمردهایم ژینا!
نشنیدی نام ِتو رمز میشود؟
نیکا گفت:
ـ ما باز میگردیم ژینا جان
در سرودها وُ پرچمهای پیروز
سارینا گفت:
ـ و باگامهای بی شمارِ مردمان ِ در راه
حنانه گفت:
ـ میرقصیم
در میدانهای آزاد شده
نیکا با هیجان فریاد زد:
هورا…
و من در میدان آزادی
میان هزاران هزارمردم ِ رقصان
آواز خواهم خواند
غزاله غرقه در اشک ِ شوق:
ـ هورا…
سارینا:
ـ هورا…
سدیس ِبلوچ، باچارده بهار،
چون غنچهای
شکوفان شد”
ـ هورا… هورا…
***
در سحر گاهی شَنگرف وُ رنگین کمانی،
آسمان غَمزده سرشار شد
از هورای کشتِه گان ِ جوان
و جاده،
آرام
آرام
درنوری شِگِرف
روشن شد
پاریس
۷/۱۰/۲۰۲۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ مهسا امینی ِ سقزی بیست و دو ساله
ـ نیکا شاکرمی هقده ساله ِ خرم آبادی
ــ سارینااسماعیل زاده ـ شانزده ساله ـ البرز
مادرش در داغ فرزند، خود کشی کرد
ـ سدیس کاشانی بلوچ ِ چهارده ساله
ـ حدیث نجفی ِ آزربایجانی
ـ حنانه ِ کیا مازندانی
غزاله چلاوی آملی
بیشتر بخوانید:
حسن حسام:«واویلا» – با سوگواران آبادان