از دست رفتن جذابیت جهانی ادبیات انگلیسی‌زبان

وینچنزو لاترونیکو، نویسنده ایتالیایی و نامزد جایزه بین‌المللی بوکر، در مقاله‌ای در گاردین (+) به بررسی کاهش جذابیت جهانی ادبیات انگلیسی‌زبان و افزایش اقبال به داستان‌هایی از سراسر جهان می‌پردازد. او با اشاره به تجربه‌هایی مانند اقتباس ناموفق رمان «غریبه‌هایی که می‌شناسم» نوشته کلودیا دوراستانی و چالش‌های ترجمه آثارش، نشان می‌دهد که چگونه کلیشه‌ها و نگاه امپریالیستی به ادبیات غیرانگلیسی مانع از درک عمیق این آثار می‌شود. خلاصه‌ای از این مقاله در ۷۰۰ کلمه را می‌خوانید:

تأثیر امپریالیسم فرهنگی بر ادبیات

ادبیات از دیرباز با هویت‌های ملی گره خورده است. رمان‌هایی مانند آثار والتر اسکات، الساندرو مانزونی، گوته، آستین، داستایفسکی و بالزاک، هویت ملی را در قالب داستان‌هایی بازتاب داده‌اند که هم خاص یک مکان و زمان بوده و هم حاوی مفاهیم کلی انسانی. این آثار به‌عنوان بخشی از گفت‌وگویی برابر میان ادبیات‌های ملی دیده می‌شدند، اما این برابری واقعی نبود. به گفته میلان کوندرا، تنها کشورهایی با گذشته استعماری به‌عنوان دارندگان ادبیات ملی به رسمیت شناخته می‌شدند، در حالی که دیگران تحت عناوین کلی مانند «میتل‌اروپا» دسته‌بندی می‌شدند.

با تثبیت صنعت نشر انگلیسی‌زبان در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، نویسندگان این حوزه مانند دیوید فاستر والاس، زیدی اسمیت و جاناتان فرانزن به شهرت جهانی رسیدند و ادبیات سایر کشورها به حاشیه رانده شد. در ایتالیا، برنامه‌های آموزش نویسندگی تحت تأثیر نویسندگان انگلیسی‌زبان مانند ارنست همینگوی و جوآن دیدیون شکل گرفت و حتی سبک نگارش نویسندگان ایتالیایی از زبان انگلیسی تأثیر پذیرفت. این روند، که مینائه میزومورا در کتاب «سقوط زبان در عصر انگلیسی» به آن اشاره می‌کند، ادبیات انگلیسی‌زبان را به‌عنوان تنها مرجع جهانی تثبیت کرد و ادبیات دیگر کشورها را به عناصری محلی و «خارجی» تقلیل داد.

این وضعیت به نوعی تقسیم کار ادبی منجر شد: نویسندگان انگلیسی‌زبان به موضوعات جهانی می‌پرداختند، در حالی که نویسندگان غیرانگلیسی به تولید کلیشه‌هایی مانند گوندولاهای ونیزی، پاپ‌ها و پیتزاها محدود شدند. برای مثال، وقتی لاترونیکو رمانی درباره جاه‌طلبی و گمانه‌زنی مالی نوشت، ناشر آلمانی آن را به دلیل ایتالیایی بودن زمینه داستان رد کرد و پیشنهاد داد داستان در ونیز، به‌عنوان مکانی «شاعرانه» و قابل‌قبول‌تر، تنظیم شود. به‌طور مشابه، اقتباس تلویزیونی رمان کلودیا دوراستانی به دلیل «ناآشنا» بودن زمینه ایتالیایی‌اش به ایرلند تغییر مکان داد و در نهایت متوقف شد.

چرخش به سوی ادبیات جهانی

در سال‌های اخیر، اقبال به ادبیات غیرانگلیسی افزایش یافته است. نویسندگانی مانند روبرتو بولانیو، آنی ارنو، هان کانگ و کارل اووه نائوسگور به‌عنوان نمایندگان جدید کانون ادبی جهانی مطرح شده‌اند. «تب فررانته»، با موفقیت جهانی رمان‌های النا فررانته، نقطه عطفی در این تغییر بود. این موفقیت نه‌تنها به نویسندگان جوان‌تر ایتالیایی مانند دوراستانی کمک کرد، بلکه توجه به نویسندگان کلاسیک ایتالیایی مانند السا مورانته و آلبا ده چسپدس را نیز احیا کرد.

این تغییر ممکن است به دلایل مختلفی رخ داده باشد. تثبیت بیش از حد صنعت نشر آمریکایی، امکان ظهور رمان‌های نوآورانه را کاهش داده است. همچنین، گرایش به «ادبیات در ترجمه» در بازار انگلیسی‌زبان، هرچند برای غیرانگلیسی‌زبانان که به خواندن آثار ترجمه‌شده عادت دارند عجیب به نظر می‌رسد، نقش مهمی ایفا کرده است. نویسندگان غیرانگلیسی با آگاهی از دوگانگی هویت ادبی خود – محلی و جهانی – توانسته‌اند آثاری خلق کنند که هم ریشه در فرهنگ خود دارند و هم برای مخاطبان جهانی جذاب‌اند. برای مثال، رمان‌های فررانته با استفاده از زمینه‌های قابل‌شناسایی ایتالیایی، و هان کانگ با بهره‌گیری از کلیشه‌های شرق آسیایی و در عین حال شکستن آن‌ها، توانسته‌اند مخاطبان گسترده‌ای را جذب کنند.

با این حال، نفوذ ادبیات انگلیسی‌زبان همچنان به شکل ظریف‌تری ادامه دارد. بسیاری از آثار غیرانگلیسی، مانند رمان «گیاه‌خوار» هان کانگ، ابتدا در بازار انگلیسی‌زبان موفق شدند و سپس به دیگر زبان‌ها ترجمه شدند. حتی در مواردی، مانند ترجمه ایتالیایی «گیاه‌خوار» از انگلیسی به جای کره‌ای، نشان‌دهنده نقش واسطه‌گری فرهنگ انگلیسی‌زبان است. این پدیده، که لاترونیکو آن را «امپریالیسم ظریف» می‌نامد، نشان می‌دهد که اگرچه ادبیات غیرانگلیسی در حال کسب جایگاه است، اما هنوز برای دیده شدن جهانی به تأیید بازار انگلیسی‌زبان نیاز دارد.

با این وجود، این وضعیت امکان بیشتری برای تعامل مستقیم میان فرهنگ‌های به‌اصطلاح «ح حاشیه» فراهم کرده است. خوانندگان در بوئنوس آیرس یا ناپل ممکن است داستانی در سئول را مرتبط‌تر از داستانی در مینه‌سوتای فرانزن بیابند. لاترونیکو با اشاره به رمان جدید دوراستانی، «میسیتالیا»، که بخشی از آن در باسیلیکاتا رخ می‌دهد، نشان می‌دهد که نویسندگان غیرانگلیسی با استفاده خلاقانه از زمینه‌های محلی خود می‌توانند داستان‌هایی جهانی خلق کنند که از کلیشه‌ها فراتر می‌روند و مخاطبان را به عمق فرهنگ‌های متنوع می‌برند.

بیشتر بخوانید:

بایگانی

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی