«چیزی رخ نداده است» نوشته نسیم خاکسار در نشر باران و نشر دنا

نشر باران با همکاری نشر باران رمان تازه‌ای از نسیم خاکسار، نویسنده سرشناس مقیم هلند را منتشر کرده است. این رمان «چیزی رخ نداده است» نام دارد. اثری در انتقاد از بی‌تفاوتی اجتماعی در غرب نسبت به سرنوشت همنوعان با اشاراتی به داستان کوتاه امی فاستر از جورف کنراد، نویسنده لهستانی – بریتانیایی.

اسفندیار کوشه در نقدی درباره این اثر (+) می‌نویسد: «چیزی رخ نداده ‌است» در فاصله‌ دو مرگ می‌گذرد؛ در تهیِ میان دو تنهایی. در این داستان «مردی ۷۴ ساله در ساعات اولیه‌ی بامداد با دندان‌درد بیدار می‌شود و از بالکن خانه‌اش حادثه‌یی را دیده ندیده روند تکراری زندگی‌اش به هم می‌ریزد. در روشنایی روز برایش روشن می‌شود که در آب‌راه کنار خانه‌‌اش، پلیس جسد مردی مغروق را یافته است. از دید نویسنده، برای فریبرز گیل که در دایره‌ی تکرار افتاده این حادثه زندگی معمولی او را در آن روز برهم می‌زند. فریبرز یک مهاجر ایرانی‌ست که در یکی از شهرهای هلند زندگی می‌کند. دو دختر دارد. دختر بزرگ‌ترش فرنگیس در نیویورک و دختر کوچک‌تر پری‌چهر در آلمان زندگی می‌کنند. فریده همسر فریبرز به آلمان رفته تا هنگام زایمان پری‌چهر در کنار دخترش باشد. حالا او مردی تنهاست که تنها رابطه‌اش، دوستی با سه مرد هم‌سن وسال خودش بهرام و سهراب و آرامش است.»

نیجرسو یک پناهجوی بی‌خانمان که ‌در واقع موسی نام دارد آرامش شخصیت تبعیدی و تنهای رمان خاکسار جمع دوستانش را به هم می‌زند. کوشه می‌نویسد: «نیجرسو اگرچه با مهربانی آدم‌های پیرامونش روبه‌روست اما چون زبان آن‌ها را نمی‌فهمد، همچنان برای آن‌ها یک غریبه‌ی به ظاهر خطرناک است. در حالی‌که در واقعیت او یک انسان آسیب دیده از محیط پیرامونش است.»

خاکسار در مجموعه داستان‌های «بقال خرزویل» و «آهوان در برف» و در رمان «بادنما‌ها و شلاق‌ها»، سرگذشت شخصیت‌های تبعیدی را روایت می‌کند که از سوئی درگیر با جهانی‌اند که به درون آن پرتاب شده‌اند و از سوئی دیگر درگیر با گذشته‌ای که ر‌هایشان نمی‌‌کند. او در «بادنماها و شلاق‌ها» می‌نویسد:

«شاید خانه را نیابیم. شاید هم آن را پیدا کنیم در پای درختانی کهنسال که زمانی نهال‌هایی تازه بودند.»

در «چیزی رخ نداده ‌است» امید به بازگشت به خانه از بین رفته است. نیجرسو شکل تجسد یافته این نومیدی‌ست. کوشه می‌نویسد: «چیزی رخ‌ نداده‌ است» داستان زندگی آدم‌هایی‌ست که اگرچه در یک کلونی در کنار هم زندگی می‌کنند اما آن‌قدر به هم نزدیک نیستند که چیزی از تجربه‌هایشان برای یکدیگر تعریف کنند و طبیعتا مرگ اگرچه اتفاق بسیار نزدیک و دردناکی‌ست، اما کاملا طبیعی جلوه می‌کند و هربار اتفاق بیفتد، گویی چیزی رخ نداده‌ است. آدم‌ها در داستان خاکسار عمق ندارند، در سطح با هم روبه می‌شوند و از کنار هم می‌گذرند.  

نشر باران این اثر را در هفتمین نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در سوئد عرضه کرده است.

تهیه کتاب (+)

در همین زمینه:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی