رسانههای داخلی ایران اعلام کردند در ادامه بازجوییها درباره پرونده قتل بابک خرمدین، پدر و مادر مقتول که جزو متهمان این پرونده هستند اعتراف کردند داماد و دخترشان را نیز چند سال پیش به قتل رساندهاند.
جسد بابک خرمدین کارگردان سینمای ایران یکشنبه ۲۶ اردیبهشت در فاز ۳ شهرک اکباتان تهران کشف شد. پدر و مادر بابک خرمدین در تبانی با هم ابتدا با آبگوشت مرغ آلوده به داروی خوابآور او را بیهوش کرده و سپس کاردآجین کرده و به قتل رسانده و جسدش را تکه تکه کرده و در سطل زباله انداخته بودند. جسد مقتول به شکل تنه بالا و دستها کشف شد و هویت او را از انگشتنگاری تشخیص دادند.
قاضی شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران صبح چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت در مصاحبه با خبرگزاریهای داخلی گفت: پدر بابک خرمدین اعتراف کرده است که ابتدا در سال ۹۰ داماد خود و بعدها در سال ۹۷ دختر خود را هم به قتل رسانده است.
پدر بابک خرمدین درباره نحوه قتل دختر و داماد خود گفته است آنها را نیز با همین روش به قتل رسانده و سپس برای رهایی از اجساد، آنها را تکه تکه و هر کدام را در جایی رها کرده است.
پدر بابک چهار فرزند به نامهای آرزو متولد ۵۱، بابک متولد ۵۳، افشین متولد ۵۴ و آذر متولد ۶۱ دارد. آرزو در ابتدا ازدواج کرده اما سال ۸۸ از همسرش جدا شده بود. سپس آرزو به عقد پسرعمهاش درآمده بود و از بیماری اماس رنج میبرد. متهم ادعا کرده بود که او به ترکیه مهاجرت کرده است. فرامرز داماد او هم مفقود شده بود و خودروی او را در نزدیکی فرودگاه یافته بودند. اما اکنون معلوم شده است که متهم دختر و دامادش را هم به همان روش به قتل رسانده و جنازه آنها را در زبالهدانی انداخته است.
متهم به قتل سرهنگ بازنشسته ستاد در رسته پیادهنظام با عقاید ملی است که هشت سال در جنگ ایران و عراق شرکت داشته، بارها مجروح و شیمایی هم شده است. او ۸۱ سال دارد.
همشهری آنلاین گزارش میدهد سه روز پس از قتل هولناک بابک خرمدین بهدست پدر و مادرش، محوطه بلوکc۲ شهرک اکباتان کاملا ساکت و آرام است. دوستان کارگردان مقتول مقابل در ورودی بلوک حجلهای قرار دادهاند. بابک خرمدین مدتی برای ادامه تحصیل به بریتانیا رفته و در آنجا تقاضای پناهندگی کرده بود اما او که دلتنگ خانواده بود به ایران برگشته بود و مدرس دانشگاه بود. دانشجویان او در گفتوگو با رسانههای داخلی گفتهاند برخلاف آنچه که پدر و مادر خرمدین ادعا کردهاند او مردی آرام بوده و با افراد زیادی هم ارتباط نداشته است.
«سوءتفاهم» کامو
در نمایشنامه «سوءتفاهم» نوشته آلبر کامو مادر و دختری در مسافرخانهای در قلب چکسلواکی به مسافران داروی خوابآور میخورانند و آنها را به قتل میرسانند و جنازه آنها را به دریاچهای میاندازند. مسافری از راه میرسد. او فرزند و برادرِ دو زن تبهکار است. او بیست سال پیش از آن تاریخ، خانه و کاشانه را رها کرده و حالا برگشته است.
در این نمایش که نخستین بار در سال ۱۳۲۸ توسط جلال آلاحمد به فارسی ترجمه شد فقدان محبت واقعی است که سبب رویدادهای خونبار میشود. در این نمایش تنهایی و احساس دورافتادگی و انزوا از دیگران به سوءتفاهمها دامن میزند و ایجاد ارتباط بین شخصیتها برای به بیان درآوردن آنچه که قابل بیان نیست را عملاً نامیسر است.
مادر بابک خرمدین در بازجوییها گفته است تحت فشار همسرش قرار نداشته و از ماجراها باخبر بوده است.
صحرا کلانتری، شاعر و منتقد در نقد شخصیت مادر در «سوءتفاهم» کامو مینویسد:
«مادر میان زمین و آسمان معلق است، اگر میکشد، کشتن را اختیار نکرده است (…) مادر برزخ مجسم نمایشنامه است، شبیه بندبازی است که بند را انتخاب نکرده و میخواهد طناب را رها کند، او بی هدف میکشد، بی هدف بندبازی میکند، او یک مردهی متحرک است که به دنبال جسد خودش میگردد، او وقتی با مرگ ژان رو به رو میشود گویی همان مرگ و استراحتی را که آرزو میکرده است یافته است و به او میپیوندد، او به مردهی حقیقی تبدیل میشود و با مرگ ژان از برزخ خارج میشود، او پیش از ژان مرده است تنها مردهای بیجسد که با مرگ ژان جسد خود را مییابد.»
خشایار دیهمی و مهوش قویمی نیز این نمایشنامه را در سال ۱۳۹۰ به فارسی ترجمه کردهاند.
در «سقوط»، آخرین رمانی که کامو پیش از درگذشتش منتشر کرد، کلامانس، ضد قهرمان این رمان یک وکیل پاریسی است که به حرفهاش اعتقاد دارد. او درباره موکلانش چنان قضاوت میکند که گویی هرگز خودش خطاکار نبوده است. کلامانس در قالب یک گفتار درونی اندیشههایش را با ما در میان میگذارد. او میخواهد بداند سقوطش کی آغاز شده است و کشف میکند که در همه لحظات این سقوط بوده و ادامه داشته است.
پدر بابک خرمدین صبح چهارشنبه در نخستین جلسه بازپرسی گفت:
«از هیچ کدام از قتلهایی که کردم عذاب وجدان ندارم. کابوسی به سراغم نمیآمد چون احساس گناهی نمیکردم و کسانی را که کُشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند.»
بیشتر بخوانید: