
ایوان کِلیما، نویسنده، نمایشنامهنویس و مقالهنویس نامدار اهل جمهوری چک، از بزرگترین چهرههای ادبیات این کشور بهشمار میرود که زندگی و آثارش بهطور عمیق با تاریخ پرفرازونشیب قرن بیستم اروپا گره خورده بود. کلیما که در یک خانواده یهودی در پراگ به دنیا آمده بود، بخشی از کودکی خود را در اردوگاه کار اجباری «ترزین اشتات» گذراند. او پس از بهار پراگ و اشغال چکسلواکی، برخلاف بسیاری از هموطنانش مانند میلان کوندرا، ترجیح داد در کشورش بماند و در کنار هموطنانش زندگی کند. به همین دلیل، آثارش برای نزدیک به دو دهه ممنوعالانتشار شد و او برای گذران زندگی به مشاغلی مانند رفتگری و کارگری روی آورد.
مضمون اصلی آثار کلیما مانند «عشق و زباله»، «قرن دیوانه من» و «روح پراگ»، پرداختن به زندگی در سایهٔ حکومتهای تمامیتخواه، پرسشهای اخلاقی و جستوجوی امید و شرافت انسانی در میان تاریکیهاست. او برای یک عمر فعالیت ادبی، جایزه معتبر فرانتس کافکا را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد. ایوان کلیما در ۴ اکتبر ۲۰۲۵ در سن ۹۴ سالگی درگذشت. به همین مناسبت علی آشوری در مقاله زیر به برخی از جنبههای اثار او میپردازد.
«من به قدرت شگفتانگیز ادبیات و تخیل انسانی پی بردم: توانایی زنده کردن مردگان و بازداشتن زندگان از مردن.»
ایوان کلیما، عشق و زباله
درگذشت ایوان کلیما، نویسنده برجسته چک، فرصتی است برای بازاندیشی در جایگاه ادبیات و نقش آن در بیداری وجدان جمعی. زندگی او، که در سایه رژیمهای استبدادی نازی و کمونیستی شکل گرفت، نشان داد که قلم، زمانی که با آگاهی، شجاعت، و درک عمیق از زمانه همراه باشد، میتواند ابزاری برای مقاومت و فهم شرایط انسانی باشد. اما بزرگداشت او نباید تنها به مرور خاطرات شخصی یا شرح حال محدود شود؛ پیام اصلی او برای ادبیات امروز، فراخوان به کنش آگاهانه، تفکر انتقادی، و مقاومت مدنی واقعی است، نه شعارهای صرف و تکراری.
ادبیات حقیقی، فراتر از سرگرمی یا روایتهای صرفاً ملی، باید توانایی نقد قدرت، آشکارسازی نابرابریها، و بازنمایی آرزوهای انسانی برای آزادی و عدالت را داشته باشد. این نقش، تنها با نوشتن زیبا و هنرمندانه محقق نمیشود؛ بلکه مستلزم درک تازهای از زبان و فرهنگ است، زیرا درون زبان و ادبیات، سرمایهای گرانبها از تاریخ، تجربه، و حافظه جمعی خوابیده است که میتواند چشماندازهای نو و راهبردهای تازه برای مقاومت و آزادی به ما ارائه دهد.
تجربههای فردی و ملی، حتی اگر در زبانهای محلی و ملی بیان شوند، قابلیت ارائه پیامهایی جهانی را دارند، چرا که رنج و امید انسانی مرز نمیشناسد. آثار کلیما نمونهای روشن از این ظرفیتاند: ترجمههای آثار او در سراسر جهان نشان میدهد که ادبیات میتواند همزمان محلی و جهانی باشد و پیام آزادی و دمکراسی را فراتر از مرزها و زبانها برساند. در زمانهای که جهان با پیچیدگیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبهرو است، ادبیات باید انعکاسی از فهم ما از زمانه باشد و نه صرفاً روایتگر گذشته. نویسندگان و روشنفکران امروز مسئولیت دارند که قلم و قدم خود را در راستای گسترش آگاهی، ترویج ارزشهای دمکراتیک، و دفاع از حقوق بشر به کار گیرند. این کنش ادبی، نه شعاری است و نه تکرار فرمولهای پیشین؛ بلکه دعوتی است به تفکر تازه، خلاقیت در زبان، و کشف ظرفیتهای پنهان فرهنگ و تجربه جمعی که میتواند مسیر مقاومت و آزادی را روشن کند.
ایوان کلیما، با وجدان بیدار و نگاه انتقادیاش، الگویی است برای این مسیر: الگویی که نشان میدهد ادبیات میتواند همزمان زیبایی و اخلاق، داستان و سیاست، زبان و فهم جهانی را در هم بیامیزد. بزرگداشت او در حقیقت، بزرگداشت ادبیاتی است که میخواهد انسانها را با شرایط زمانهشان روبهرو کند و آنان را به تفکر، مقاومت، و کنش آگاهانه برای آزادی و عدالت دعوت نماید. این پیام فراتر از پراگ، چکسلواکی، یا زبان چکی است؛ پیامی جهانیست که در هر فرهنگ و زبانی میتواند شنیده شود و انگیزهای برای کنش و اندیشه تازه در جهان امروز فراهم آورد.
«عشق و زباله»
کتاب «عشق و زباله» (Love and Garbage) یکی از مهمترین آثار ایوان کلیما است که تجربههای او از زندگی در دوران سرکوبهای سیاسی و اجتماعی را به تصویر میکشد. رمان، روایتگر داستان مردی است که در پراگ پس از جنگ جهانی دوم و در دوران حکومت کمونیستی، به جمعآوری و بررسی پروندهها و اسناد مردم میپردازد و در این مسیر با مسائل انسانی، اخلاقی، و اجتماعی مواجه میشود. این اثر نه تنها زندگی روزمره و چالشهای انسانها تحت رژیمهای تمامیتخواه را نشان میدهد، بلکه قدرت ادبیات و تخیل انسانی را برجسته میکند: توانایی ادبیات در زنده نگه داشتن خاطرات و تاریخ، و حفظ انسانیت در شرایط دشوار. جملهی مشهور کلیما در این کتاب – «توانایی زنده کردن مردگان و بازداشتن زندگان از مردن» – به خوبی این موضوع را بیان میکند و نشان میدهد چگونه ادبیات میتواند سرمایهای ارزشمند برای فهم زمانه، مقاومت، و بسط آزادی باشد.
ترجمهی فارسی کتاب: عشق و زباله به ترجمه فریده گوینده در نشر لگا، تهران منتشر شده است.